بقعه ی متبرکه بر کنار دریای کاسپین
- «تحقیقی در جایگاه و اهمیت امامزاده سیدجلال الدین اشرف در آستانه اشرفیه»
پدیدآورنده: رسول سعیدی زاده (۱)
چکیده
در استان گیلان چند زیارتگاه از اهمیت زیادی برخوردار است. زیارتگاههای مهم استان گیلان به ترتیب فراوانی استقبال عبارتند از امام زاده سیدجلال الدین اشرف در آستانه ی اشرفیه، امام زاده ابراهیم در روستایی به همین نام در شهرستان شفت، امامزاده هاشم در دهکدهای به همین نام واقع در کیلومتر اتوبان رشت به تهران، امام زاده اسحاق در شهرستان شفت و سرانجام امامزاده سیده فاطمه معروف به خواهر امام در محله ای به همین نام در شهر رشت، که بیشتر مورد توجه بانوان است. زیارتگاه سید جلال الدین أشرف در شهر آستانه اشرفیه قدیمیترین و مهمترین بقعه از بقاع متبرکه ی استان گیلان است.
درباره ی شخصیت مدفون در مزار آستانه اشرفیه چند احتمال داده میشود؛ به احتمال قوی صاحب مزار یکی از آئمه ی زیدیه به نام السیدالامام اشرف بن زید الحسنی است که در سال ۵۴۶ق در منطقه تجن گوکه لاهیجان فوت کرد و سپس طرفدارانش پیکر او را در روستای کوچان از توابع لاهیجان به خاک سپرده اند.
در اینجا ضمن بیان موقعیت جغرافیایی و جغرافیای تاریخی شهر آستانه ی اشرفیه، به معرفی صاحب مزار و پیشینهی بنا و نوع معماری بقعه ی آستانه اشرفیه پرداخته میشود.
واژگان کلیدی: گیلان، آستانه ی اشرفیه، سادات ، سید جلال الدین اشرف، بقاع متبرکه.
مقدمه
برخی شهر آستانه اشرفیه را به دلیل وجود بقعه سیدجلال الدین اشرف، پنجمین شهر زیارتی کشور بعد از مشهد قم شیراز و طبس دانسته اند (غلامی کفترودی، ۱۳۸۶: ۸۸) آستانه ی اشرفیه هم اکنون از وجود چندین بقعه متبرکه شاخص مثل آقا سیدحسین، آقا سید محمد، آقا امیر سلطان روستای امیرهنده، سید ابوجعفر بندر کیاشهر؛ و بیش از چهل بقعه ی متبرکه در سطح روستاها برخوردارست. در ایام مختلف سال، به ویژه در مناسبت های مذهبی بقعه ی آستانه اشرفیه پذیرای زایران بسیار از سراسر استان گیلان و حتی کل کشور ایران میباشد.
ابوالحسن یحیى بن عبدالله بن حسن مجتبی (ع) اولین علوی بود که در سال ۱۷۶ق. و در عصر هارون الرشید عباسی به منطقه دیلم (استان گیلان فعلی) پناه برد (ابوالفرج اصفهانی، بی تا ۴۶۵) و مدتی بعد در آنجا قیام نمود با مراجعه به منابع انساب سادات دیده میشود که اکثر سادات متقدّم مهاجر به منطقه ی گیلان از نسل امام حسن مجتبی(ع) و سپس از نوادگان امام زین العابدین سجاد(ع) و یا به اصطلاح سادات حسینی هستند. اگرچه تعدادی دیگر از سادات معروف به سادات علوی از نسل ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نیز در میان این گروه ها دیده میشوند.
از طرف دیگر بسیاری از بقاع متبرکه استان گیلان و کشور ایران، بدون هر گونه دلیل و سندی به فرزندان امام موسی کاظم (ع) نسبت داده شده اند۲، در صورتی که تعداد فرزندان آن حضرت در منابع مشخص است و تنها تعداد اندکی از آنان در ایران حضور یافته اند. درباره سید جلال الدین اشرف کتابها و مقالات چندی نوشته شده است که از آن جمله؛ کتاب جنگنامه حضرت سید جلال الدین اشرف توسط مولفی گمنام بنام بابا ملا اسدالله دارستانی و نیز کتاب سیمای کوچان، تالیف محمدمهدی فقیه جلالی معروف به بحرالعلوم گیلانی و کتاب کوچان یا آستانه اشرفیه را میتوان نام برد همچنین مجموعه مقالات کنگره ی ملی بزرگداشت سید جلال الدین اشرف و نیز مقاله سید جلال الدین اشرف برادر امام که در نشریه ی فرهنگ کوثر چاپ شده به بررسی این شخصیت پرداخته است.
موقعیت جغرافیایی آستانه اشرفیه
آستانه اشرفیه۳ با طول جغرافیایی ۴۹ درجه و ۵۷ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۱۴ دقیقه و ارتفاع سه متر از سطح دریاهای آزاد (فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور ۱۳۶۳ – ۱۳۸۶: ۴/۱۶)، از شهرستانهای استان گیلان بوده و در فاصله ۳۵ کیلومتری آزاد راه رشت به لاهیجان قرار دارد شهرستان آستانه اشرفیه با مساحتی بالغ بر ۴۲۶/۶ کیلومتر مربع، طبق آمار سال ۱۳۹۵ ش با جمعیت ۱۰۸۱۳۰ نفر از دو بخش مرکزی با چهار دهستان (کشل ،آزادسرا ،دهشال کیسم و چهارده ) و بخش بندر کیاشهر (بندر فرحناز یا حسن کیاده) با دو دهستان (دهسر و دهکاء) مشتمل بر ۱۰۷ آبادی تشکیل شده است.
آستانه اشرفیه بر سر راه اصلی خط کناره ی دریای کاسپین قرار داشته و به وسیله یک پل فلزی قدیمی که در زمان رضاشاه نصب شده بود به شرق گیلان مرتبط میشود پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای رفت و آمد اهالی شرق و غرب گیلان در بالا دست این پل قدیمی یک پل بتنی عریض ایجاد شد.
جغرافیای تاریخی آستانه اشرفیه
بر طبق منابع تاریخی نام قدیم روستایی که هسته مرکزی شهر آستانه اشرفیه امروزی را تشکیل میدهد کوچان (مادلونگ ۹۸۷م ص ۱۵۸، ۱۶۸)۴؛ بوده است. نام آستانه ی اشرفیه در منابع قدیمی بر جای مانده از اوایل قرن هفتم هجری قمری به صورت کجاین (به ضمه اول) آمده است. این واژه معرب کوچاین، کچان و کوچان است. وجود روستای چور کوچان۵ در شمال شرقی مرکز شهر آستانه اشرفیه که امروزه در کنار شهرست می تواند دلیل دیگری بر صحت این ادعا بوده باشد.
تصویرا نقشه شهرستان آستانه اشرفیه به تفکیک و جایگاه شهر آستانه اشرفیه
در منابع قرن نهم هجری قمری از آستانه اشرفیه به «پلته آستان»۶ نام برده شده است. این کلمه، تصحیف کلمه پیله آستانه بوده (رابنیو ۱۳۶۶: ۳۲۱) و پیله آستانه (آستانه بزرگ در مقابل کوچی آستانه آستانه کوچک) قرار دارد که همان سیدجلال الدین اشقر(أشرف) حسینی بوده و بقعه اش در روستای بالا رودپشت شهرستان لاهیجان است. آستانه اشرفیه در دوره صفویه یعنی در سال ۱۰۲۸ق به نام «سیداشرف» معروف بود و جز لاهجان (لاهیجان) به شمار میرفت (قزوینی ۱۳۶۲ :۸۳۷) اسکندربیک (منشی م ۱۰۳۴ق) نیز از این روستا به نام «آستانه» یاد کرده و آن را از توابع لاهیجان به شمار آورده است ترکمان( ۱۳۸۲ :۵۱۴/۱)، آستانه اشرفیه در دوره ناصری یعنی در سال ۱۸۵۸م. ۱۲۷۴ق. به «آستانه جلال اشرف» شهرت داشت (ملگونف، ۱۳۶۴: ۱۶۱).
آستانه اشرفیه تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از روستاهای لاهیجان شمرده میشد تا اینکه با افزایش جمعیت تبدیل به یک شهر کوچک و سپس در ۲۸ اسفند سال ۱۳۵۸ خورشیدی تبدیل به شهرستان گردید (گروه پژوهشگران ایران، ۱۳۷۴: ۱/ ۴۰)، و از آن زمان تا به امروز بر توسعه آن افزوده شده است.
مزار شناسی
در منطقه ی لاهیجان استان گیلان و همچنین کشور پهناور ایران چندین امام زاده به نام سیدجلال الدین اشرف معروف است که عبارتند از:
۱- سید جلال الدین اشرف مدفون در شهر آستانه اشرفیه استان گیلان که امروزه به موسوی بودن شهرت دارد.۷
۲- سید جلال الدین اشرف در محله کاروانسرا بر لاهیجان استان گیلان که او نیز به موسوی بودن معروف است (ستوده، ۱۳۷۴ ۱۹۳/۲).
۳- سید جلال الدین اشرف معروف به کوچک؛ در روستای بالا رود پشت رودبنه شهرستان لاهیجان استان گیلان که به موسوی بودن مشهور میباشد.
… در محله کاروانسرا بر لاهیجان مزار دیگری نیز وجود دارد که صاحبش به سیدجمال الدین اشرف شناخته میشود(ستوده، ۱۳۷۴ ۷۸۲)
۴- سیدجلال الدین اشرف مدفون در اورازان شهرستان طالقان استان البرز که برحسب ظاهر از سادات حسینی متاخر و از نسل علی بن محمدباقر(ع) است.
۵- سیدجلال الدین أشرف مدفون در روستای شمس آباد نوق شهرستان رفسنجان استان کرمان که به موسوی بودن شهرت دارد (همان، ۱۳۷۴: ۲/ ۲۰۶).
عده ای پنداشتهاند ترکیب «جلال الدین آشــــرف» لقب برای صاحب مزارست، در صورتی که این گمانه زنی باطل است؛ زیرا کلمه جلال الدین به تنهایی لقب بوده و کلمه «أشرف» همان طوری که در منابع کهن آمده، اسم صاحب مزارست. البته این احتمال نیز داده میشود که نامیده شدن سید جلال الدین به «شرف» نشانهی برتری و یا شایستگی او نسبت به سایر برادرانش باشد.
گروهی نیز با وجود تحقیقاتی که در انساب سادات داشته اند نتوانسته اند صاحب مزار را شناسایی نمایند و احتمال دادهاند با توجه به سادات مهاجر به منطقه دیلم، از جمله ابومحمد حسن بن علی از نوادگان عمر اشرف بن علی سجاد(ع) که در زمان حاکمیت خود در دیلم قیام کرد (ابن طباطبا ۱۳۸۸ :۱۴۱) نام اصلی وی حسن و یا ابراهیم و یا حتی اسماعیل بوده است (مهدوی سعیدی ،نجفی ۱۳۵۱ :۸۷)؛ در حالی که این گفته از بنیان باطل میباشد.
به هر حال درباره ی صاحب مزار آستانه اشرفیه معروف به سیداشرف و ملقب به جلال الدین حداقل پنج احتمال داده میشود که در اینجا به ترتیب اولویت ذکر میشود
۱- وی از ائمه زیدیه و به نام السید الامام أشرف بن زید الحسنی است که در سال ۵۴۶ ق. در منطقه تجن گوکه لاهیجان فوت کرد و پیکرش در روستای کجاین کچاین کوچان از توابع لاهیجان به خاک سپرده شد.
بنابر نوشته منابع معتبر اوایل قرن هفتم هجری قمری، سیداشرف حسنی علوی، غریبی بود که در سال ۴۴شق در لیاهجان لاهیجان گیلان کاندیدای امامت مذهب زیدیه شد و خیلی زود کارش رونق گرفت، اما شیخ جمال الدین أبویوسف بن علی خانکنجی۸ ‘ با او مخالفت کرد و دو سال و اندی پس از برگزیده شدنش در سرزمین تجن (گوکه) فوت کرد. قبرش معروف و در روستای کجاین (کوچان) مورد زیارت است. او هر کس را که معتقد به صلح با ملاحده (اسماعیلیه) بود از روی اختیار و گاهی نیز بدون قصد به قتل میرسانید و اموالش را به غارت میبرد و خانهاش را به آتش میکشید،(مادلونگ، ۱۹۸۷: ۱۵۸، ۱۶۸)
قدمت منبع این قول بر سایر منابع مطالعاتی که همراه با توضیح دقیق شخصیت و محل دفن و همچنین سال وفاتش است؛ تکرار منبع قدیمی این گزینه در منابع قرن نهم هجری قمری از جمله البحر الزخار و تاریخ طبرستان سید ظهیرالدین مرعشی؛ باطل بودن گزینه های دیگر به دلایل مختلف که خواهد آمد؛ و سرانجام وجود شجره نامه ی شخصیتی به نام سیداشرف حسنی در منابع انساب سادات؛ از جمله ادلهی صحت این قول است.
همان گونه که در خود منبع اشاره گردید سیداشرف حسنی از سادات مهاجر به منطقه لاهیجان بود با جستجو در منابع انساب سادات نزدیکترین شخصیت به سیداشرف حسنی مذکور، أشرف بن حسن بن رمضان بن علی بن عبدالله بن موسی بن قاسم بن ابو عبدالله محمد بن قاسم رسی بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم عمر بن حسن مثنی بن حسن مجتبی(ع) (ابن الطقطقی ۱۴۱۸: ۱۱۸) است بنابر شمارش نسل و اینکه هر نسلی را حدود سی سال همان طوری که در علم نسب شناسی معروف است فرض کنیم، با اندکی تسامح چهارده نسل از سید اشرف حسنی تا به امام حسن مجتبی(ع) فاصله خواهد بود. صاحب البحر الزخار در مقدمه ی کتابش گوید: اشرف بن زید الحسنی در سال ۵۴۴ق. در منطقه دیلم (استان گیلان فعلی) فوت کرد (المهدی لدین الله ۱۳۹۴ ۲۳۰۱)، در حالی که این گفته دقیق نیست؛ زیرا بر طبق منابع قدیمیتر، سیداشرف حسنی در این سال قیام کرد (مادلونگ، ۱۹۸۷: ۱۵۸، ۱۶۶، ۱۶۸) اما بنابر ادعای صاحب جنگنامه، وی تا سال ۵۸۹ق زنده بوده است ( دارستانی ۱۳۶۶ :۱۸۲)؛ زیرا خبر مرگ سیدمحمد حسینی در سال ۵۸۹ق به سیداشرف داده شد و لذا میتوان گفت وی تا آن تاریخ زنده بوده است.
۲- سیداشرف الحسینی زنده (۵۸۹ق.) از سادات مهاجر از سمرقند ماوراءالنهر به منطقه ی گیلان است.
سیداشرف الحسینی در زمان شاه غازی رستم (م ۵۵۰ق.) فرزند علاءالدوله على حاکم مازندران که مرکز حکومتش در رودبست بابل بود، از طرف سمرقند به مازندران و سپس از آنجا به منطقه شرق گیلان آمد (گیلانی، ۱۳۵۲: ۴۹؛ و نیز ر.ک: دارستانی، ۱۳۶۶: ۱۰۳، ۲۷۴). سیداشرف اوایل ورودش به گیلان از یاران ملک شاه غازی رستم بود (مرعشی، ۱۳۶۱: ۲۳).
سید اشرف سمرقندی از سادات حسینی بوده و با ابوشجاع الأشرف بن محمد از نوادگان عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) از سادات علوی و نقیب سمرقند، که در سال ۵۲۳ق. به وسیله ارسلان خان محمد بن سلیمان کشته شد و قبرش در سمرقند است. تفاوت دارد (بیهقی، ۱۴۱۰: ۱/ ۴۲۲ – ۴۲۳).
وجود کتیبه در علم زیر قبه آستانه اشرفیه که در آن بانی خود را گوهرشاد خانم دختر کیارستم (م ۵۵۰ق.) معرفی کرد میتواند تأییدی بر این قول و حتی قول اولی باشد. از طرف دیگر فاصله سیداشرف الحسینی تا به امام معصوم حدود چهارده نسل خواهد بود؛ و ملاشیخ علی گیلانی در اثرش که در قرن یازدهم هجری قمری تألیف شده، از جمله کسانی است که صاحب بقعه آستانه اشرفیه را به حسینی بودن معرفی میکند (فومنی، ۱۳۴۹: ۱۰۳، ۲۷۴).
۳- او سید جلال الدین الأشقر۹ بن داود بن … محمد دیباج بن جعفر صادق(ع) است.
بنابر این گزینه وی از سادات حسینی و از نوادگان امام جعفر صادق(ع) است که در سال ۵۵۴ق. در گیلان قیام کرد سید جلال الدین اشقر جد ملوک گیلان بوده و دارای افکار و آرای فلسفی بود و گروه زیادی از طرفدارانش در سال ۵۵۴ق و در ایام خوارزم شاه در آتش سوزانیده شدند. وی ظاهراً در همین سال در گیلان کشته شد و مرقدش در اطراف لاهیجان به سیدجلال الدین اشرف کوچک معروف است (الیمانی الموسوی، ۱۳۷۷: ۵۸- ۵۹).
بنابراین، سید جلال الدین اشقر یا اشرف که از قدیم به کوچی استونه (آستانه کوچک) شهرت داشته نمیتواند همان شخصیت مدفون در بقعه ی آستانه اشرفیه که به پیله استونه آستانه بزرگ معروف است بوده باشد.
عده ای نیز میگویند وی در نزاع بین بیه پیش و بیه پس شرق و غرب گیلان کشته شد و نزد او وصیت نامه ای یافتند به این عنوان تابوت او را به آب سفیدرود رها کنند و هر جا که آب آن را کنار زند در آنجا وی را دفن کنند (ملگونف ۱۳۶۴: ۱۶۱- ۱۶۲) اما این گفتار ملگونف و دیگران دربارهی شخصیت سید جلال الدین اشرف صحیح نیست؛ زیرا جنگهای رخ داده بین شرق و غرب گیلان همگی مربوط به بعد از قرن هفتم هجری قمری است.
۴- صاحب مزار فرزند امام موسی بن جعفر(ع) و برادر بلاواسطه امام رضا(ع) است.
گویند: در سال ۲۰۳ق. گروهی از شیعیان عراق و ایران پس از شهادت امام رضا(ع) به گیلان و دیلمان پناهنده شدند سید جلال الدین اشرف برادر امام هشتم برای گسترش دعوت شیعی وارد شرق گیلان شد و سرانجام در جنگ با امیران آن نواحی در سال ۲۲۳ق. به قتل رسید و پیکرش به وسیله پیروانش در کنار رودخانه سپیدرود و در روستای کوچان به خاک سپرده شد (فاضل ،دربندی، ۱۳۳۵: ۲/ ۱۶۱).
دلیل این قول، شهرت غلطی است که بین مردم گیلان از دوره صفویه (۹۰۷- ۱۱۲۵ق.) وجود دارد (همان، ۱۳۳۵ :۱۶۱۲) این شهرت آن قدر قوی بود که در کتاب جنگنامه تألیف سال ۱۰۷۱ق نیز وارد شد و در دوره قاجاریه یعنی در سال ۱۲۷۵ق. (میرزا ابراهیم ۱۳۵۵: ۱۶۳) مسلم فرض گردید و سپس در زمانهای بعدتر از طرف دیگران ترویج شد. متأسفانه این داستان درباره اکثر امامزادگان مدفون در سراسر ایران ساخته و پرداخته شده و فاقد هر گونه ارزش بررسی و تحلیل است. البته با قبول این گزینه، جایی برای پذیرفتن شخصیتی مانند سیداشرف زنده حدود ۴۳۰ق بن علی بن هبه الله بن ابی الحسن على المجدور بن ابوالطیب احمد بن محمد الحائری بن ابراهیم بن محمد العابد بن امام موسی کاظم (ع) ابن الطقطقی، ۱۴۱۸ ۱۸۶) به عنوان صاحب مزار آستانه اشرفیه باقی نمیماند. علاوه بر این استعمال اسامی مرکب مثل جلال الدین به عنوان نام و یا لقب اشخاص در قرن سوم هجری قمری شایع نبوده است.
۵- صاحب مزار میراشرف فرزند کیافریدون سپهسالار لاهیجان است که به وسیله کیافریدون چپک در دوره کالنجار سلطان پسر شاه جمشیدخان ملقب به عادلشاه (زنده در ۰۳۸ا ق) به قتل رسید (فومنی، ۱۳۴۹: ۲۶۱، ۲۷۰).
گزینه اخیر دورترین احتمال دربارهی معرفی شخصیت صاحب مزار آستانه اشرفیه شمرده میشود و به دلایل مختلفی از جمله وجود بقعه بر روی مزار آستانه اشرفیه در قبل از دوره ی صفویه مردودست.
پیشینه و ویژگیهای بنای سیدجلال الدین أشرف
گفته میشود روستای آستانه اشرفیه زمانی در سمت چپ و در ساحل غربی سفیدرود قرار داشته است (رابینو ۱۳۶۶ /۳۷۲ ۳۷۴) اما بعدها با تغییر مسیر رودخانه سفیدرود بقعه در سمت راست آن قرار گرفته و فعلاً چندین قرن است که این بقعه در طرف شرق این رودخانه میباشد. بقعه آستانه اشرفیه در شرق سفیدرود و مجاور روستاهای چور کوچان و نیاکوه قرار دارد ،(همان، ۱۳۶۶، ۳۷۲، ۳۷۴).
عده ای بر این باورند که بنای اولیهی بقعهی سید جلال الدین اشرف بنابر کتیبهی مندرج بر روی علم بالای گنبد، در سال ۳۱۱ق./ ۹۲۳ ق. (یا ۲۹۱ق.) به دستور گوهرشاد خانم دختر کیارستم از فرمانروایان شرق گیلان ساخته شده اما این احتمال باطل است؛ زیرا همان گونه که خواهد آمد، این بقعه در حدود نیمه ی قرن ششم هجری قمری به وسیلهی گوهرشاد خانم ساخته شده
زیارتگاه سیدجلال الدین اشرف در حدود سال ۱۰۰۰ ق مورد توجه اهالی منطقه بوده است (فومنی، ۱۳۴۹: ۱۰۳؛ منشی ۱۳۷۷: ۲ /۷۲۳ )و در سال ۱۰۰۲ق. و همچنین در سال ۱۰۷۱ق. دارای مشهدی برای زیارت اهالی بود (منشی ۱۳۷۷ ۲/ ۷۲۳؛ دارستانی، ۱۳۶۶: ۱۸۲)، در سال ۱۰۰۲ق. سه نفر از امیران احمدخان دوم به نامهای طالشه کولی لاهیجان امیر شاه ملک و بوسعید در کنار مزار سیدجلال الدین اشرف با همدیگر عهد و پیمان همکاری بستند منشی (۱۳۷۷ -۷۲۳/۲) نقل است که مردم در فصل ابریشم ماه خرداد سال ۱۹۰۷م. ۱۳۲۵ق. برای زیارت به سوی آن سرازیر میشدند (رابینو، ۱۳۶۶: ۳۷۲).
مقبره آستانه اشرفیه در حدود سال ۱۹۰۷م. ۱۳۲۵ق بر اثر طغیان سفیدرود واژگون گردید و در سال ۱۹۱۰م. ۱۳۲۸ق. دوباره بازسازی شد و درهای حجاری شدهای برای آن ساختند (همان: ۳۷۲ /۳۷۴) این بنا و ضریح آن تا سال ۱۳۴۵ش/ ۱۳۸۶ق. دوام داشت (تصویر ۲و۳) تا اینکه از سال ۱۳۴۵ش کار تعمیرات اساسی و نوسازی بقعه آغاز شد.
دکتر منوچهر ستوده در توصیف بقعه ی قدیمی آستانه اشرفیه (تصویر ۲) گوید: بقعه اصلی چهار گوشه بوده و هر ضلع آن ۷/۶۰ متر طول دارد و در چهار جهت اصلی چهار مدخل ورودی قرار دارد. در شرقی به ایوان و کفش کن، در جنوبی به مسجد و حسینیه در غربی به مسجد زنانه و در شمالی به مسجدی دیگر باز میشود. بدین ترتیب در طرف شرقی بنا ایوان ستون دار و در سه سوی ،دیگر سه مسجد قرار دارد. ازاره بقعه با کاشی پوشش شده است بر فراز بقعه، گنبد مدور خوش تناسبی بر پا شده است. نمای گنبد و گلدسته از کاشی سبز و بام بقعه سفال سر است جلوی حرم ایوان بزرگی است که طرفین آن، دو کفش کن مخصوص زنان و مردان وجود دارد رواق و بالای ورودی بقعه آیینه کاری شده و بالای ورودیها پنجره مشبکی با شیشه های رنگی قرار دارد (ستوده ۱۳۷۴ : ۲/ ۱۷۹ – ۱۸۳؛ صدر حاج سیدجوادی، ۱۳۷۵ ۹۷۱)
بقعه سید جلال الدین اشرف دارای چند رواق، سقفهای آینه کاری و گنبدی بزرگ با کاشی کاریهای ظریف است. روی پایه ای از سنگ مرمر گرانبها که در وسط حرم قرار دارد، ضریح فلزی مشبک با قرقره و گوی مطلا کار گذاشته شده است ( گروه پژوهشگران ایران، ۱۳۷۴ ۵۷۱/۱). بنای فعلی این بقعه به مساحت ۶۰۰ متر مربع شامل روضه منوره مسجد، رواق و کفش داری است ضریح مطلا و مشبک بر روی مرقد امامزاده نصب است و سراسر دیوار داخلی بقعه آینه کاری میباشد کف و ازاره دیوار با سنگ مرمر عالی پوشانده شده و دیوار خارجی بقعه با کاشیها و کتیبه های عالی مزین به آیات کلام الله مجید است (غلامی کفترودی ۱۳۸۶ :۸۸) (تصویر ۴) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هیئت امنای بقعه، ضریح مزار را عوض کردند (تصویر ۵ ) بر روی ضریح جدید نوشته شده است:
«این ضریح مطهر در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر امام خمینی پایان یافت سازنده احمد و عباس پرورش، قلمزنی سید علی خسروانی، نجاری حاج نعمه الله حیدرزاده، اصفهان ۱۳۶۴ه.ش.»
ضریح فعلی به ابعاد ۳/۳۵ متر و طول ۲/۲۵ متر عرض و ۲/۲۰ متر ارتفاع میباشد. تأسیسات جنبی بقعه نیز عبارت است از زایر سرا، کتابخانه که در سال ۱۳۳۶ش. تاسیس شد، مسجد، حسینیه و سرایداری (گروه پژوهشگران ،ایران ۱۳۷۴: ۵۷۱/۱)
در سال ۱۳۵۶ش مغازه های اطراف حرم خریداری و تخریب شد و بنایی وسیع ومجلل بر پا گردید نمای داخلی و خارجی آن با سنگ مرمر و کاشیهای جدید تزیین یافت.( گروه پژوهشگران ایران ۱۳۷۴ :۱/۵۷۱ )(تصویر۴) زمین بقعه ی سید جلال الدین أشرف وقف بوده و زیر نظر اداره اوقاف شهرستان است ولی زمین مسجد جامع آن مالک داشته و متعلق به حاج عبدالله آستانه ای است (تحقیق میدانی).
کتیبه ی باقی مانده
در سال ۱۲۷۵ق. وقتی که میخواستند بقعه آستانه اشرفیه و گنبد آن را تعمیر کنند، در زیر قبه آن، علمی به وزن ۲۱ کیلوگرم پیدا شد که به اسم گوهرشاد خانم دختر کیارستم بود در کتیبه این علم آمده بود «بانی بقعه متبرکه سلطان سید جلال الدین اشرف گوهرشاد خانم بنت کیارستم در سنه قروه» (ستوده، ۱۳۷۴ : ۲/ ۱۸۱؛ میرزا ابراهیم ۱۳۵۵: ۱۶۳ ) واژه «فَروَه»۱۰ در حساب جُمل (أبجد کبیر) معادل ۳۱۱ق بوده و مفهوم از این کلمه آن است که بقعه سیدجلال الدین اشرف در تاریخ ۳۱۱ق. ساخته شده است؛ ولی این احتمال نیز میرود که این واژه «فَروه» باشد که در این صورت تاریخ بنای بقعه سیدجلال الدین أشرف ۲۹۱ق خواهد بود.
البته در این جا دو احتمال دیگر درباره ی واژه مندرج در علم مذکور وجود دارد که به نقل از آیت الله مهدوی آورده میشود: اول این واژه «قروه» (به قاف اول) بوده و در آخرش تای فوقانی است که به حساب جمل أبجد (کبیر) سال ۷۰۶ق خواهد بود. دوم این کلمه «فروه»۱۱ به (فای اول) بوده و در آخر آن تای فوقانی است که به حساب ابجد سال ۶۸۶ق. خواهد بود (مهدوی سعیدی نجفی ۱۳۵۱ ۲۳۵)
باید گفت دو احتمال اوّلی صحیح نیست و احتمال سوم نیز بعید است؛ زیرا دربارهی گوهرشاد خانم بنت کیارستم دو احتمال میتوان داد
الف – وی دختر شاه غازی رستم متوفی ۵۵۰ق. فرزند علاء الدوله علی حاکم مازندران است که حکومتش در رودبست بابل بود و چون سیداشرف از یاران ملک شاه غازی رستم بود (مرعشی ۱۳۶۱ :۲۳) دخترش پس از مرگ سیداشرف به خاطر احترام به مقام سادات و همچنین وفاداری او به پدر خود، بقعه ای در حدود سال ۵۵۰ق بر روی قبرش بنا کرد.
ب گوهرشاد خانم دختر کیارستم حاکم شرق گیلان بود که پدرش در تاریخ ۹۸۹ق در دهکده لیل لاهیجان به قتل رسید فومنی (۱۳۴۹ :۴۹)
به هر حال احتمال چهارم درست ترست، زیرا علاوه بر تقارن آن با زمان فوت سید جلال الدین اشرف، با منابع باقی مانده از قرن هفتم هجری قمری که به صراحت از سید اشرف حسنی نام برده اند نزدیک تر بوده و بهتر همخوانی دارد.
البته اشکالات دیگری نیز بر کتیبه این علم وارد است از جمله اینکه کلمه «قروه» و یا «فروه» در علم مذکور ساییده شده و نمیتوان بدان استناد کرد و ضبط کردن سنوات با حروف ابجد در قرون سوم و چهارم هجری قمری کاری شایع نبود. همچنین این احتمال نیز میرود که عده ای این علم را از بقعه ی سید جلال الدین اشرف واقع در روستای بالا رودپشت لاهیجان به آنجا منتقل کرده و در بالای گنبد بقعه قرار داده باشند۱۲ .
نتیجه
آستانه اشرفیه در استان گیلان از جمله شهرهای مذهبی و زیارتی کشور ایران است. این شهر تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از روستاهای لاهیجان شمرده میشد. تا اینکه بعدها توسعه یافت و به شهر و سپس شهرستان تبدیل شد. نام قدیم آستانه ی اشرفیه کوچان است که بر اثر گذشت زمان اسم صاحب بقعه بر نام شهر غلبه یافته است. در کشور ایران چندین امام زاده به نام سید جلال الدین اشرف مشهورند. کلمهی جلال الدین لقب بوده و کلمهی اشرف نام صاحب مزارست درباره ی صاحب مزار آستانه ی اشرفیه احتمالاتی داده میشود گروهی او را از سادات حسنی و دسته ای وی را از سادات حسینی و سرانجام عده ای نیز او را از سادات موسوی میدانند.
بنابر شهرت غلطی که در میان مردم استان گیلان از دوره صفویه به وجود آمده، وی را فرزند بلاواسطه ی موسی بن جعفر (ع) و به عبارت دیگر برادر امام رضا(ع) میدانند. اما از میان اقوالی که درباره ی شخصیت مدفون در مزار آستانه اشرفیه گفته شده، نظر یکی از مؤلفان رسایل اخبار ائمه الزیدیه که میگوید صاحب مزار یکی از ائمه زیدیه به نام السید الإمام أشرف بن زید الحسنی است که در سال ۵۴۶ق در منطقه تجن گوکه لاهیجان فوت کرد و سپس طرفدارانش پیکر او را در روستای کوچان از توابع لاهیجان به خاک سپرده اند به دلایل مختلف قوی تر از باقی نظرات است.
پژوهش حاضر ضمن بررسی شخصیت امامزاده سید جلال الدین اشرف، به جایگاه معنوی او در میان مردم استان گیلان میپردازد و با همهی تحلیل و توصیفی که در این پژوهش به کار رفته زیارت بقعه و مزار سید جلال الدین اشرف به عنوان امام زاده و یکی از نوادگان امیرالمؤمنین (ع) همانند سایر بقاع متبرکه امامزادگان ایران بدون اشکال بوده بلکه به جهت قدمت آن ممدوح است.
*************************
۱ .کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث پژوهشگر خبره ی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی qubbat@yahoo.com
۲. سازمان اوقاف و امور خیریه کشور، (۱۳۷۶) مشخصات بقاع متبرکه کل کشور، چهار جلد، :تهران سازمان اوقاف و امور خیریه
۳. واژه «آستانه» به معنی ،جناب حضرت عتبه و درگاه دهخدا (۱۳۷۳ :۹۲/۱) و کلمه «اشرفیه» منسوب به شخصیت مدفون در آن . ا یعنی سیداشرف است؛ و ترکیب آستانه اشرفیه به معنی حضرت سیداشرف و یا درگاه سیداشرف میباشد این ترکیب در زبان عامه مردم منطقه به تخفیف و به صورت «استونه» تلفظ می گردد.
۴. کوچ نام درختی در جنگلهای مازندران و گیلان است؛ نام دیگرش لرک میباشد فردوسی گوید: گروگان که از کوچ آورده بود — ز گیلان و از هر که آزرده بود دهخدا، ۱۳۷۳ (۱۶۴۷۳۱۱)؛ بنابر این واژه کوچان یعنی زمینی که درخت کوچ در آن جا میروید این واژه مخفف کلمه کوچک» همان گونه که در کلمه «کوچصفهان» یعنی اصفهان کوچک دیده می شود نیست؛ زیرا در این صورت نام روستای مجاور آن که چور کوچان نامیده میشود، بی مفهوم خواهد بود.
۵. چور به فتحه اول و دوم اسم است و در لهجه خراسانی به نوعی علف هرز پیچان که زمین را فراگیرد میگویند در تداول زبان گیلکی بی خو کردن ،زمین پاک کردن زمین از چور و آماده کردن آن برای زراعت و همچنین پیراستن زمین از خو را چور می.گویند دهخدا، ۱۳۷۳ ،۷۳۰۳۵) بنابر ،این معنی کلمه چور کوچان محل آماده کردن زمین برای زراعت از درخت کوچ است بنا به گفته رابینو روستای چور کوچه در ساحل قدیمی سپیدرود و مجاور روستاهای آستانه و سل بیجار میباشد روستای جسیدان نیز در مجاورت چور کوچان قرار دارد رابینو، ۱۳۶۶: ۳۶۰، ۳۷۶)
۶. سید ظهیرالدین مرعشی این مکان را پلته» «آستانه» نامیده است. (رابینو، ۱۳۶۶: ۳۷۲).
۷. در روستای بازکیا گوراب لاهیجان مزاری معروف به آقا بی بی گوهر وجود دارد که مردم محلی او را خواهر سید جلال الدین اشرف میدانند ستوده (۱۳۷۴ ۱۲۴/۲۲؛ رابینو، ۱۳۶۶: ۳۶۰)
۸. شیخ جمال الدین ابویوسف خانکنجی قلمرو قدرتش از روستای خانکجاه تا هوسم (رودسر فعلی) بود (مادلونگ، ۱۹۸۷: ۱۵۸، ۳۳۳ – ۳۳۵) خود شیخ ابویوسف از اهالی روستای قدیمی خانکجاه که امروزه بدان خانجاه گفته میشود بود روستای خانجاه در جنوب شهر لاهیجان قرار دارد.
۹. سید محمد کاظم یمانی این شخصیت را یک بار سیدجلال الدین الأشقر و بار دیگر سیدجلال الدین اشرف معرفی کرده است. با توجه به تغییر واژگان در زبان گیلکی میتوان احتمال داد کلمه «اشرف» در اصل همان واژه «شفر» بوده است.
۱0 واژه «قروه» به فتحه اول و سوم و سکون دوم عربی و مصدر بوده و در معانی چندی از جمله حوض، جوی بزرگ و درازی که در آن چهارپایان آب میخورند زمینی که قطع نشود آهنگ کردن و جستن بلاد و همچنین پیروی کردن آمده است معلوف، ۱۳۷۳ (۱۵۸۷/۲ کلمه «قُروه» به ضمه اول و سکون دوم و فتحه (سوم) نام شهرستانی
۱۱. واژه «فروه» به فتحه اول و سوم و سکون (دوم نیز عربی و مصدر بوده و در معانی مختلفی مثل؛ پوستین، پوست سر زمین ویران پاره ای از گیاه خشک جمع شده جبه بر چیده ،آستین توانگری و ثروت نیمه کلیم از پشم شتر کیسه و انبانی که در آن صدقه نهند کلاه و روسری زنان به کار رفته است معلوف، ۱۳۷۳: ۲/ ۱۲۲۲)؛ و همچنین ر که دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۰/ ۱۵۱۰۶، ذیل «فروه»
۱۲ علم ذکر شده در متن و همچنین تصویر کتیبه آن در نزد متولیان بقعه محفوظ بوده و قابل دسترسی برای عموم نیست.
منابع
-ابن الطقطقی، الشریف محمد بن علی (۱۴۱۸ق). الأصیلی فی أنساب الطالبیین. تحقیق سیدمهدى الرجائی. الطبعه الأولى. قم مکتبه أیه الله العظمى المرعشی.
–ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر (۱۳۸۸ق). منتقله الطالبیه تحقیق سید محمدمهدی سید حسن خرسان نجف مطبعه حیدریه
-ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین (بی تا) مقاتل الطالبیین تحقیق احمد صقر، بیروت: دار المعرفه
-بیهقی، ابوالحسن علی بن زید (۱۴۱۰ق) لباب الانساب والألقاب والأعقاب. تحقیق سیدمهدی رجایی. جلد اول قم: کتابخانه ی آیه الله مرعشی نجفی
-ترکمان، اسکندر بیک (۱۳۸۲ش) تاریخ عالم آرای عباسی زیر نظر با تنظیم فهرستها و مقدمه ی ایرج افشار جلد اول تهران امیر کبیر
-دارستانی، بابا ملا اسدالله (۱۳۶۶ش). جنگنامه حضرت سید جلال الدین اشرف. تصحیح محمد روشن.چاپ دوم رشته نشر علم
-دهخدا، علی اکبر (۱۳۷۳ ش). لغت نامه دهخدا جلد پنجم دهم و یازدهم. چاپ اول از دوره ی جدید. تهران: دانشگاه تهران
-رابینو، ه ل (۱۳۶۶ش) ولایات دارالمرز ایران گیلان ترجمه ی جعفر خمامی زاده چاپ سوم رشت طاعتی
– ستوده، منوچهر (۱۳۷۴ش) از آستارا تا ،استارباد جلد دوم تهران انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
-شهیدی صالحی عبدالحسین آستانه سید جلال الدین اشرف » دایره المعارف تشیع (۱۳۷۵ش). به کوشش احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران جلد اوّل چاپ اول تهران: شهید سعید محبی
-غلامی کفترودی قاسم (۱۳۸۶)(ش) امامزادههای گیلان رشت: فرهنگ ایلیا
-غلامی کفترودی، قاسم (۱۳۸۶ش). زیارتگاه های گیلان رشت: فرهنگ ایلیا
-فاضل دربندی (۱۳۳۵ق). بحر الأنساب منسوب به سیدمرتضی. جلد دوم. بمبئی: میرزا محمد صاحب شیرازی معروف به ملک الکتاب
-فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۳) – ۱۳۸۶ش) جلد ۱۶. تهران: وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح.
– فومنی عبد الفتاح (۱۳۴۹ش). تاریخ گیلان تصحیح منوچهر ستوده تهران بنیاد فرهنگ ایران
-قزوینی عبدالنبی فخرالزمانی (۱۳۶۲ش). تذکره میخانه تصحیح احمد گلچین معانی تهران اقبال
. گروه پژوهشگران ایران (۱۳۷۴ش) کتاب گیلان زیر نظر ابراهیم اصلاح عربانی جلد اول تهران گروه پژوهشگران ایران
-گیلانی، شیخ علی (۱۳۵۲ش) تاریخ مازندران تصحیح منوچهر ستوده تهران بنیاد فرهنگ ایران
-مادلونگ، ویلفرد (۱۹۸۷م). أخبار أئمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان. بیروت: المعهد الألمانی للابحاث الشرقیه.
-مرعشی، سید ظهیرالدین (۱۳۶۱ش). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تصحیح محمد حسین تسبیحی :تهران شرق
-معلوف لویس (۱۳۷۳ش) فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه (المنجد) ترجمه احمد سیاح جلد دوم چاپ نوزدهم تهران کتاب فروشی اسلام
-ملگونف گریگوری (۱۳۶۴ش) سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر، ترجمه ی مسعود گلزاری.:تهران دادجو
-منشی، اسکندر بیگ (۱۳۷۷ش) تاریخ عالم آرای عباسی تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، جلد دوم :تهران دنیای کتاب
-مهدوی سعیدی ،نجفی محمد (۱۳۵۱ش؟). سادات متقدمه گیلان یا بخشی از تاریخ عام گیلان نجف بی نا.
-المهدى لدین الله احمد بن یحیی (۱۳۹۴ق). البحر الزخار جلد اوّل (مقدمه). بیروت: مؤسسه الرساله.
-میرزا ابراهیم (۱۳۵۵ش) سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان به کوشش مسعود گلزاری تهران بنیاد فرهنگ ایران
-الیمانی الموسوی، محمد کاظم (۱۳۷۷ ش). النفخه العنبریه فی أنساب خیر البریه. تحقیق سیدمهدی رجایی چاپ اول، قم: کتابخانه ی آیه الله العظمی مرعشی نجفی.
*****************************
از همین نویسنده:
واکاوی دو بقعه از بقاع متبرکه شهر رشت
بنده بر اساس مطالعات که انجام داده بودم براساس نظر آقای مهدوی و همینطور جنگنامه ، ابتدا فکر میکردم که ایشان دومین دعوتگر و جهادگر در گیلان بعد از یحیی بن عبدالله حسنی زیدی مذهب بوده که اولاد الکاظم بوده و در جنگ با عباسیان و خلیفه شهید شده اما بعدها به این عقیده رسیدم که واژه جلال الدین در قرون متقدمه مرسوم نبوده . آقای مهدوی گفته که ایشان واژه اشرف را از نام عموی خود عمر الاشرف ابن علی بن الحسین ع به عاریه گرفته و اسم مستعار برای پنهان ماندن از خلفای عباسی و برای تقیه بوده ، اما بعداً به این نتیجه رسیدم که این درست نیست . آقای مهدوی ، اسم این سید را به اسم علائ الدین که بقعه معروف در شیراز هست منسوب کرده که بنظر من بی ربط هست . نتیجه اینکه بنده معتقدم که این یک ائمه و امام زیدی بوده و در این هیچگونه شکی نیست و اینکه عده ای او را به امامان اسماعیلی حتی منسوب کرده اند چندان درست نیست . بنظر بنده ایشان مربوط به زمانی میشدند که جدل و رقابت بین زیدی ها ، اسماعیلی ها و امامیه در خطوط و صفحات شمالی ایران در جنوب بحر خزر در جریان بوده . بنظر من ایشان یک امام زیدی هست و بدون شک امام موسوی نیست . چونکه امامان موسوی بیشتر به درس تعلیم و تبلیغ مشغول بوده اند . حال باید دید که از اولاد حسن بن علی هست یا حسین بن علی ع . اگر چنبن فرض کنیم که ایشان مربوط به قرون متقدم باشند که البته مطرود هست بناچار باید از اولاد حسن بن علی باشه که این کمتر مورد قبول هست و اگر نزدیک به زمان ورود امیرکیا به جلگه گیلان باشه که باید از اولاد حسین ع ولی همچنان زیدی باشد . از آنجایی که در منابع کیایی ، انتساب این سید به کیایی مورد قبول نیست پس باید بیشتر از اولاد حسن ع باشد . و باید در سده میانی یعنی بین سالهای ۵۰۰ تا ۶۰۰ باشه . العلم عند الله