تاریخ گیلان

تاریخ گیلان، اثر ملا عبدالفتاح فومنى درباره تاریخ محلى ایران که به زبان فارسی نوشته شده است. نویسنده تاریخ گیلان با این که با حکم شاه عباس صفوى،

مأمور تنقیح محاسبات چهارده ساله گیلان بیه‌پس شده و در این زمینه دقت و امعان نظر داشته است، اهل قلم و نویسنده خوبى نیست. عبارات کتاب سلاست و روانى ندارد و گاهى معنى صحیح و اصلى جمله‌ها، زیر عبارات پیچیده و نارسا پوشیده و پنهان مى‌ماند. عبدالفتاح مردى گوشه‌نشین بود و پاره‌اى از سوانح و اتفاقات عجیب گیلان، او را وادار به نوشتن این کتاب کرد. از مردى گوشه‌نشین که بعدا گرفتاری‌های ادارى و دیوانى نیز پیدا کرده است، بیش از این توقع داشتن، از انصاف دور است.

ساختار

چون این تألیف در تاریخ حالات و حکایات گیلان بوده، به «تاریخ گیلان» موسوم شده و مرتب بر دو فصل و چهار مقاله مى‌باشد.

فصل اول – در حالات ادبار و انکسار دولت مظفر سلطان مرحوم والى گیلان بیه‌پس رشت و انقراض دولت سلاطین اسحاقیه که از آن زمان الى الآن مدت ممتد یک صد و چهل و دو سال مصروف شده است.

فصل دوم- در احوال جلاى مغفورى خان احمدخان حاکم و والى ولایت بیه پیش لاهیجان و ابتلاى پسران شاه جمشیدخان و به قتل رسیدن امیر سیاوش خان حاکم گسکر و عصیان امیر حمزه خان طالش – حاکم آستارا – و به قتل آمدن او در ولایت شیروان و استیصال ملوک مازندران و تصرف نمودن سلاطین صفویه در ممالک گیلان و مازندران و غیر آن.

گزارش محتوا

مؤلف، در مقدمه کتاب خود چنین نوشته است: «در این پنجاه سال که مملکت معموره دار المرز به تصرف سلاطین اسحاقیه درآمده، فترات و انقلابات و هجوم و ازدحام عوام مثل فتور غریب شاه مشاهده نشده بود. این فقیر بى‌بضاعت را که به گوشه دهقانى به عزلت و انقطاع به سر مى‌برد، به خاطر فاتر خطور نمود که قضیه مذکوره را به نوعى که سانح شده بود، تألیف نماید.» بعد متوجه مى‌شود که سایر وقایع گیلان نیز ضبط و ثبتى ندارد. شمه‌اى از حالات ملوک و سلاطین مازندران و گسکر و آستارا و لنگرکنان را در عصر تسلط صفویه نیز بر کتاب مى‌افزاید و کتاب حاضر را گردآورى مى‌کند. اگر کسى بتواند، نثر ناهموار و سست کتاب را تحمل کند، مطالب تاریخى کتاب خواندنى است و نکات تازه‌اى در آن پیدا مى‌شود.

تاریخ گیلان، فرهنگى از اصطلاحات حسابدارى است، صدها اصطلاح حسابدارى دوران صفویان، در این کتاب آمده است که امروز از نظر آشنایى با تشکیلات حسابدارى آن زمان و نحوه وصول و خرج کردن مالیات و عواید دولتى به کار اهل تتبع خواهد آمد. چون خود عبدالفتاح نویسنده و بازرس حساب بوده، هر یک از این اصطلاحات را بسیار به جا و دقیق به کار برده است. پاره‌اى از آن‌ها را در کتاب به ترتیب حروف الفبا یاد شده است.

مصطلحات ادارى و دیوانى نیز در این کتاب فراوان است، مصطلحات دیوانى تاریخ گیلان به اندازه لغات حسابدارى نیست. براى گردآورى این نوع مصطلحات از این کتاب مى‌توان، استفاده کرد. بعضى از آن‌ها به ترتیب حروف الفبا گنجانده شده است.

در تاریخ گیلان، اصطلاحات محلى زیادى نیز به کار رفته است، مقصود از اصطلاحات محلى لغاتى است که براى مفاهیم معینى در محل محدودى به کار مى‌رود. پاره‌اى از این اصطلاحات، به زبان محلى گیلان و پاره‌اى از آن‌ها اصطلاحات زمان محدود و معینى است.

فومنى در این کتاب نسبت به خان احمدخان به احترام یاد کرده و از ذکر واژه‌ها معمول منابع این دوره نسبت به وى و حتى دیگر رهبران قیام‌ها خوددارى ورزیده است. اگر چه مؤلف خود از افراد دستگاه ادارى دولت صفوى بوده و گرایشات خود را در سرار کتاب عیان ساخته است؛ ولى با انتساب زمینه‌هاى قیام‌ها به سوء سیاست و عملکرد حاکمان مناطق تا حدود زیادى کوشیده است، ضمن انعکاس اوضاع سیاسى، اجتماعى و اقتصادى گیلان، پرده از واقعیات مسلم آن روز بردارد و همان طور که دکتر زرین‌کوب یادآور شده است، عبدالفتاح در ذکر سال‌ها و استفاده از واژه‌ها گاه گاهى اشتباه نموده و دقت لازم را در این باره مبذول نکرده است.

ملاعبدالفتاح فومنى؛ همانند دیگر منابع دوره صفوى از سرکشى امیر دباج حاکم ناحیه بیه‌پس گیلان در مقابل شاه اسماعیل و پذیرش خراج‌گزارى و کسب افتخار دامادى شاه اسماعیل که به پا در میانى خان احمدخان، حاکم ناحیه بیه‌پیش گیلان صورت گرفته بود را، به طور مشروح ذکر کرده است.

کتاب تاریخ گیلان، منبعى ارزنده درباره علل اختلاف بین شاه طهماسب و خان احمد خان گیلانى حاکم ناحیه بیه پیش است.

فومنى، ریشه اصلى اختلاف آن دو را در قتل سلطان محمود خان حاکم بیه پس از سوى خان احمدخان مى‌داند و عبدالفتاح درباره چگونگى قتل سلطان محمودخان مى‌نویسد.

ذکر این رویداد، فقط در تاریخ گیلان فومنى آمده است. اگر چه عبدالتفاح موارد دیگرى را هم علل اختلاف بین خان احمد و شاه طهماسب دانسته است، لذا به صراحت اعلام‌مى‌کند که: شاه طهماسب اول رنجى و نخستین رنجشى که با خان احمدخان حاکم لاهیجان بهم رسانید، سر این قضیه بود…

فومنى؛ به طور مختصر و فشرده بر خلاف مورخان دیگر دوره صفوى؛ مانند قاضى احمد قمى و شرف‌خان بدلیسى که به طور مشروح به ذکر جزئیات محاربه خان احمد سخن گفته است که هیچ گونه تعارضى بین نوشته‌هاى وى و دیگر منابع این دوره مشاهده نمى‌شود.

تنها تفاوتى که در بین نوشته‌هاى عبدالفتاح و دیگر منابع مى‌توان مشاهده کرد، آن است که عبدالفتاح فومنى درباره مواجهه شاه طهماسب با خان احمدخان که به اسارت در آمده بود، مطالب ارزنده‌هاى را ذکر مى‌کند که دیگر منابع به آن عنایتى نداشته‌اند.

فومنى درباره قیام شیرزاد ماکلوانى که درسال 989ق در ناحیه بیه پس صورت گرفت، مطالب ارزنده‌اى را ذکرمى‌کند؛ ولى اطلاعات جامع‌تر و ارزنده‌ترى را درباره این قیام مى‌توان در کتاب عالم آراى عباسى اسکند بیگ ترکمان خواند.

فومنى در ادامه کتاب خود از مقابله خان احمدخان با شاه عباس اول مطالب مجمل و مختصرى را ذکرمى‌کند که در مقام مقایسه با دیگر منابع نگارش یافته، در دوره شاه عباس نتوانسته و یا نخواسته به کنه اختلافات آن دو دست یابد؛ ولى آن چه در این باره گفتنى است، آن است که عبدالفتاح با ذکر سرگذشت برخى از سرداران خائن خان احمد که راه تفوق سپاه صفوى را در تسخیر گیلان هموار ساختند، خواسته است تا فرجام خیانت کارگزاران خان احمد را جهت عبرت آیندگان بیان کند.

قیام طالشه کولى که در سال 1003ق و در دوره سلطنت شاه عباس روى داد، صفحاتى از کتاب تاریخ گیلان را در برمى‌گیرد. عبدالفتاح در ذکر علت قیام طالشه کولى با اسکندر بیگ ترکمان هم عقیده، ولى با افوشته‌اى نطنزى اختلاف نظر دارد.

عبدالفتاح از تبدیل گیلان به املاک خاصه، در سال 1006ق و نحوه اداره گیلان پس از عزل خان احمدخان نیز اطلاعات ارزنده‌اى ارائه مى‌کند و تنها منبعى است که از قیام کارکیا فتحى نام فومنى در سال 1010ق نام مى‌برد و علت قیام را نه در خیره سرى اوباش و اجلاف، بلکه در نحوه حکومت حاکم دانسته است و از این نظر مى‌توان گفت که عبدالفتاح تا آن جا که مى‌توانسته از بیان واقعیت‌ها خوددارى نکرده است. او به روش حکومت اصلان‌بیک که از سوى میرزاى عالمیان در ناحیه فومنات حکومت مى‌کرد، اشاره کرده است.

عبدالفتاح از بهانه شاه عباس جهت برکنارى میرزاى عالمان از وزارت گیلان، مطالب در خور توجهى را ذکر کرده است و با ذکر دو جمله میرزاى عالمیان که پس از برکنارى از مقام خویش گفته است مى‌توان بر رنج‌ها و ستم فراوانى که به مردم آن عصر رفته است، آگاه شد.

همچنین وى از شکار شاه عباس در جنگل رانکوه که در سال 1011ق صورت گرفت، مطالبى آورده است که بیان آن خود گوشه‌اى از انواع و اقسام ستم‌هاى دربار و درباریان را بر مردم رنجدیده که در زیر بار فشارهاى مالیاتى قد خمیده داشتند را، بازگو مى‌نماید.

او از قیام سید محمد شیخاوند که در سال 1029ق روى داد یاد نکرده است و تنها منبعى که درباره این قیام سخن گفته عالم آراى عباسى است.

آخرین قیام مردم گیلان در دوره صفوى، قیام گسترده غریب شاه در اولین سال سلطنت شاه صفى؛ یعنى سال 1038ق است. نوشته‌هاى عبدالفتاح درباره این قیام از حیث احاطه بر تمامى جوانب قیام، بر دیگر منابع دوره صفویه ارجحیت دارد.

در مجموع مى‌توان گفت که تاریخ گیلان ملا عبدالفتاح فومنى علاوه بر ذکر سرگذشت حاکمان گیلان در دوره صفوى تصویرى شفاف و عینى از عملکرد سیاسى، اجتماعى و اقتصادى حاکمیت دوره صفوى ترسیم مى‌کند.

وضعیت کتاب

در انتهاى کتاب، موارد اختلاف متن کتاب حاضر با نسخه تاریخ گیلان عبدالفتاح فومنى متعلق به کتاب‌خانه ملى ملک به شماره 4167، تصحیحات – تعلیقات – استدراکات، همچنین فهرست نامهاى کسان و جایها و خاندانها، منابع تاریخ و جغرافیاى ایران ذکر شده است.

کتاب حاضر، به کوشش منوچهرستوده در سلسله بنیاد فرهنگ ایران قرار گرفت

یک پاسخ ارائه کنید