دریا اوشانان بویا دیهه

درنگی بر مجموعه شعرِ خواندنی و دلنشین “دریا اوشانانِ بویا دیهه“/اثر شاعر نام آشنای گیلانی”مسعود پورهادی“نشان می‌دهد با شعرهای کوتاهی روبه رو هستیم که اتفاق شاعرانه با زاویه‌ی دید “شعربودن”ما را به لحظه‌هایی می‌برد که “شعر”می‌خوانیم و با فرصت‌های تازه و سرشار از مکاشفه، اندیشه‌های مانا را در می یابیم:
بینیویس
نام ندار آسمان کت
دوبارده دوره کونه زمین
اویرابو مامانا ص۳۱

بنویس/ شهاب بی‌نام/ دوباره دوره خواهد کرد/ نام های گمشدگان را

اتفاق شاعرانه در این شعر به زیبایی در بی نام‌و نام‌های گمشده نشان می‌دهد چه بسیارند آدمهایی که یا نام‌دار بودند و اینک فراموشانند و چه بسیار آدمهایی که در حیرانی‌اند و این پارادوکس ملایم‌ چه قدر حرف برای گفتن دارد.
همیشه بایستی در نگاه و درنگ به یک شعر، به “شعریت”اثر نشست آن هم به دور از جریان‌های شعری یا می‌مانند، یا فراموش می‌شوند، ولی یک شعر خوب ماندگار می‌ماند و در خاطره‌ها سپرده می‌شود واین المان را در این شعر “پورهادی”به دقت دریابید:
کشکا بو باد
کودکی پیرانِ پولوکا
دونوسه

لوس شده است باد/ به دگمه‌ی پیراهن دختر/ پیله کرده است

از این شعرهای خواندنی در این کتاب که هر یک حرفی برای گفتن دارند زیاد است و “پورهادی”با پشتوانه و دانایی به آفرینش می‌نشیند و می‌داند در این راه باید هوشمندانه، کلمات را به آغوش کشید تا هم کاشف خوبی بود وهم تصاویر تازه‌یی ارائه داد
شطرنج صفا واز
شیطان هردوسر نوشته
اما
تاماشا

صفحه ی شطرنج‌ گشوده/ شیطان هردو سوی آن نشسته است/ما/به کارِ تماشا

صفحه ی۱۳/دریا اوشانان بویا دیهه / مسعود پورهادی

این شعر کوتاه هوشمندانه روایتگر این درنگ قدیمی است که”دنیا تماشاخانه‌یی بیش نیست” و پیامی که شاعر در ضربه ی نهایی با کلید واژه‌ی “تماشا” به ظرافت شعر می اندیشد
                                                             فرامرزمحمدی‌پورلنگرودی

*******************************************************

هایکوواره‌های گیلکیِ مسعود پورهادی از محسن آریاپاد

 

یک پاسخ ارائه کنید