
گفتوشنودی با شمس لنگرودی پیرامونِ شعرِگیلکی
مهرداد پیلهور:
این سالها در کنار کارهای فارسی و ویدئو کلیپهای زیبا و پرمخاطبی که از شما شاهد هستیم، میبینیم که توجهی ویژهای را هم به کارهای گیلکی نشان دادهاید. رویکردی که نه تنها برای مخاطب، جذابیت خاصی را بهمراه داشته که باعث شده تا شعر گیلکی با مخاطبان بیشتری(غیرگیلک) هم ارتباط پیدا کند. از این منظر، خواستم وارد گفتگویی شویم که شاید در معرفی و شناساندن ادبیات گیلکی بتواند نقش مهم و بسزایی داشته باشد.
چه عامل و یا انگیزهای سبب شده تا پس از سالها کار و تلاش در حوزهی ادبیات فارسی، به سمت شعر گیلکی، علاقه و رویکرد نشان دهید؟
شمس لنگرودی:
سال ۴۹ که دیپلم گرفتم از لنگرود خارج شدم و از آن سال تا امروز مستقیماً با زبان فارسی تماس داشتم؛ اگرچه مرتب گیلکی هم صحبت میکردم اما عمده وقتم بگونهای مصروف زبان فارسی میشد. این از نظر نوع زندگی که در ارتباط با زبان داشتم. از طرفی چون مشغول شعر فارسی بودم و قلههای شعرِنو ما مسلط بودند بر زبان ادبیات کهنِ ما، مثل شاملو و اخوان، طبیعتاً به تبعیت ِ اینها، توجهی ما جلب ادبیات کهن میشد. یعنی از همان سال ۵۰ و ۴۹ خیلی وقت گذاشتم که ادبیات هزار سالهی خودمان را بخوانم و ببینم موضوع از چه قرار است تا با دقایق و زوایای آن بیشتر آشنا شوم. نتیجه اینکه مشغلهام همواره زبان فارسی بود. در طول این مدت گاهی که به ضرورت دوستانی از من میخواستند که به گیلکی شعر بنویسم، واقعاً فکر میکردم که نمیتوانم؛ برای اینکه سالیان زیاد به آن زبان فکر نمی کردم، به آن زبان تخیل نمی کردم، و به سمت شعر گیلکی نمیرفتم. اما ناگهان اتفاق عجیبی افتاد: در این چند سال اخیر که نیروی بیشتری را مصروف موسیقی کردهام و علاقهام به موسیقی تشدید شد و شروع کردم به ساختن آهنگ و گذاشتن شعر روی آهنگ، یکروز احساس کردم ملودیای را که ساخته ام باید شعرِگیلکی روی آن گذاشته شود. اول در نظر داشتم به یکی از دوستانی که لنگرود هستند و محشورند با گویش گیلکی، به ایشان بگویم که شعرش را بنویسند. اما بعد فکر کردم چرا خودم ننویسم. گفتم شروع میکنم ببینم چطور می شود. و جالب این که بعداز اینهمه سال، یعنی بعداز پنجاه سال دوری، وقتی شروع کردم به نوشتنِ شعر گیلکی، دیدم چقدر برای من راحتتر است نوشتن شعر به زبان مادری. حیرت کردم. یعنی اینکه به رغم آنهمه کار و تلاش برای تسلط بر زبان فارسی هنوز که هنوز است زبان فارسی برای من زبان دُوّم است. دیدم چقدر راحت واژههایی که پنجاه سال پیش بکار میبردم یا من بکار نمیبردم و مردم بکار میبردند در شعرم جاری می شود. و جالبتر اینکه من همواره دوست داشتم شعرم مملو از اشیای روزمره و کلمات روزمره باشد. دیدم که در شعر فارسی برغم تلاشم که نتوانسته بودم بدان دست پیدا کنم و یا کم توانسته ام چقدر راحت در شعر گیلکی دارم مینویسم . این تجربهی عظیمی برای من بود.
نتیجهی عرض بنده این است که من تصمیم نگرفته بودم که به گیلکی بنویسم و اطلاعی علمی از دقایق زبان گیلکی ندارم. من زبانشناس نیستم، مردم شناس نیستم، اطلاعاتی از این مسائل ندارم. آنچه که در شعر گیلکی از من می بینید بیشتر روی تجربیات من است. و از این بابت بسیار بسیار خوشحالم و راضی هستم. و خوشحالترم که میبینم چقدر زیاد است ترانههای گیلکیای که روی ملودیهای تازه گذاشته می شود. چون شخصاً از ملودیهای تکراریِ گیلکی خیلی لذت نمیبرم و علاقمند بودم که یک مقداری فرق داشته باشد که در واقع آغاز کنندهاش عاشورپور بود. اگرچه کارهای ما، ملودیهای ما، که امروز در گیلکی ساخته می شود بسیار متفاوت با کارهای عاشورپور است اما به هرحال در این عرصه قرار میگیرد. و استادِ استادانِ اینگونه شعر های گیلکی ناگفته پیداست که جهانگیر خانِ سرتیپپور بود؛ که به گمانِ من هنوز او در این قضیه نه فقط پیشروست که هم مترقیتر و هم بروزتر است.
جایگاه و موقعیت شعر و زبان گیلکی را در چه وضعیتی میبینید؟
اما اینکه می پرسید جایگاه و موقعیت شعر گیلکی چگونه است باید عرض کنم که این را باید با جایگاه و موقعیت دیگر شاخههای زبان فارسی و گویشها سنجید. و من اطلاعی ندارم . نه از دیگر گویشها و زبانها و نه حتا از دقایق زبان گیلکی. اما چیزی که به نظرم ناخوشایند است این است که در بسیاری از ترانههای گیلکی که گفته و خوانده می شود، مخصوصاً رادیو تلویزیون خیلی هواخواهش است، این است که نمیدانم چرا عده ئی فکر میکنند که ترانه وقتی گیلکی است که از لفظ هائی مثل چانچو و گیلهمرد و آفتابه استفاده بشود؛ چیزهایی که روزگاری مصرف داشته و الان دیگر وجود خارجی ندارد، و یا دستکم در زندگی روزمرهی ما بکار نمیرود. به گمان من بیشترین ضربه را اینگونه ترانههاست که دارد به زبان گیلکی میزند. انگار تصور میکنند که اگر به واژهها، فرهنگ و آداب گذشته پناه ببرند اصالت بیشتری دارند!
با سپاس از جناب شمس ِ عزیز که مارا در این گفتوگو یاری رساندند. (فروردین ۱۴۰۱)
بازنشر از کانال گیله برازه – https://t.me/gilebaraze