شعر 6-2
چومان
هیمه دیچئندرده…
رافایی شواله اوساد.
خوشکا بوسه گولیان ناجه
بوسخت.
سوج…
خانهسوجان سوج!
بیدئی، بلا سال
چوتو
امی سالا بشناخت؟
توُ هنده بگو
دیلا توشکه بزن
خوشکه شکاتم خالهسر
کی زپه پا صدایا… بشناویم!
برگردان:
چشمها /در حال چیدن هیزم هستند…/چشمانتظاری شعله برداشت. سوخت حسرت گلوهای خشکیده./سوزش…/سوزش خانهسوجان! دیدی، سال بلا/چگونه/بر ما سخت گرفت؟/تو باز هم بگو/دل را گره بزن/روی تخته پاره خشک/که صدای پای جوانه را…. بشنویم!/
خانهسوجان” اسم نوعی گل است؛ احتمالن نوعی شقایق وحشی. خانوادههای روستایی اعتقاد دارند آوردن این گل به خانه میتواند به ماکیان و -شاید- دیگر حیوانات اهلی آسیب برساند.
امی سالا بشناخت” مثل است. من این چنین برداشت میکردم سال مخفف “سهل” است و منظور بر این است سهل ما شناسایی تا سخت گرفته شود. اما دوستان متقاعدام کردند که شناختن سال اشاره به شمارش دندان اسب دارد. زمانی کی میخواهند اسب را خریداری کنند برای تخمین سن دندانها را میشمارند. در مجموع منظور، سود بردن از نقاط ضعف دیگران است. همچنین من به گوش”واشناخت” شنیده بودم. واو و الفهایی که پیش از فعل میآیند و معنی را دگرگون میکنند. مثلن “شون” به معنی رفتن و “واشون” به معنی شباهت داشتن. باز هم قانع شدم “بشناخت” را بیاورم.