لاجونی گب/ واژه های اصیل لاهیجانی79

لاجونی گَب/ واژه های اصیل لاهیجانی
به قلم؛ محمود اصغری
نویسنده کتاب نگاهی به مردم شناسی لاهیجان

پیله مَر= مادربزرگ/نَنَه

_ قَندَق=  قندداغ( قند،آمیخته با آب جوش)
_ قَندون=  قنددان
_ قَنشَکَن=  قند شَکن
_ قَنَدَک=  قندک(سفیدی که برشربت و مُربای به عمل آمده و قوام یافته، پدیدار می شود.)
_ قند مَشه=  قند گیر(انبُرکی که با آن قند برمی دارند.)
_ پیله مَر=  مادر بزرگ (ننه)
_ کَلَگَن=  قو
_قَوُم اَمَن=  قوام آمدن
_ قَوُم اَردَن=  قوام آوردن ( جوشاندن شربت و مُربا و به غلظت دلخواه رساندن)
_ قووَتْ=  قوّت
_ قَب=  قوزک پا
_ قوزی=  قوزی(کوژ پُشت)
_ کیبریت قوطی=  قوطی کبریت
_ پَک پَلو گیتَن=  قولَنج
_ خیش و قوم=  قوم و خویش
_ قووَت=  قُوه
_ بَداَد=  قهرو(کسی که زود و بسیار قهر می کند.)
_ دَمَقی=  قهرو
_ هَرهَر=  خنده عمیق(قهقهه)

یک پاسخ ارائه کنید