لهجه، گویش و زبان گیلکی

مفاهیم گویش، لهجه، زبان در حوزه گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد با درک ودریافتی مبتنی بر ان حوزه. در حوزه زبانشناسی که اصلی ترین حوزه تعریف این مقولات است. تعریف هر مقوله از این سه مقوله بر اساس سه مقوله که زبان ها بر ان ها استوارند بیان میشوند واین سه مقوله عبارتند از:اوا شناسی-واژگان و بنیان های نحوی.
من در کارهایم به این مبحث پرداختم. و در این جا مقاله ای از دکتر دبیر مقدم استاد شناخته شده زبان شناسی را تقدیم حضور می کنم .

🔰 لهجه:

لهجه همانی است که مثلا من گیلک که زمانی که میخواهم به فارسی یا هر زبان دیگری حرف بزنم بعضی از کلمات یا خلاصه ما بین حرف زدن برخی تلفظ ها و آواها را نزدیک به زبان خودم حرف بزنم.یعنی لهجه هیچ چیز جدایی از زبان نیست بلکه نوعی از بیان زبان است.مثل لهجه ترکی ، کردی، مازنی، گیلکی … . تمامی این گروه زمانی که فارسی حرف می زنند به خاطر تفاوت زبان هاشان بعضی عبارات را به سبک و تلفظ زبان خودشان میگویند. همچون تلفظ حرف ق میان ترک زبان ها.
بنابراین: لهجه شیوه ی بیان گفتاری و آوایی یک زبان است نه بیش نه کم.

🔷 اما گویش:

گویش زیر مجموعه ای یک زبان محسوب میشود.با این تفاوت که در بعضی از واژه ها ،در شیوه ی ادای کلمات و گفتار واژگان با زبان اصلی تفاوت دارد. مثل اصفهانی: اینجو اصفهونست.=این جا اصفهان است.
یا تهرانی اینجا میدون آزادیه.اینجا میدان ازادی است. گرچه تمامی این ها را میتوان لهجه نیز قلم داد کرد اما باید دانست که لهجه چیز افزون از خود ندارد و فقط در آوای و سبک ادای تلفظ واژگان متفاوت است ولی در گویش سبک ادای الفاظ به همان صورت است و نمیتوان در قیاس با زبان قرار داد چرا که لهجه قسم کوچکتری است که وابسته به زبان و گویش است. یعنی یک اصفهانی وقتی فارسی بدون گویش حرف بزند بسته به گویش خود دارای لهجه است.

بنابراین لهجه در قیاس با چند زبان یا گویش مطرح میشود.
ولی درباره ی گیلکی لغاتی مستقل از زبان فارسی می بینیم که هیچ سنخیتی با آن ندارد:
به مورچه ، پیتار pitar گفته می شود.دقت کنید هیچ وجه اشتراکی ندارد.یا به زنبور : سیفتال
موش : گرزه سنجاقک :چیچیلاس
در بسیاری موارد ریشه واژه ها یکی است مثل جوراب:جوراف، دیوار:دیفار ، ایران:ایرونIron

بنابراین با توجه به تعریف ارائه شده در فوق که در گویش واژگان مستقل از زبانی نیز دیده می شود ، در گیلکی نیز واژگان جدا و متفاوت وجود دارد ، لهجه بودن آن رد میشود:

میان مفهوم زبان و گویش یک رابطه دیاللتیکی وجود دارد. شاخه شاخه شدن و پیدا شدن تفاوت میان دو زبان یک قبیله یا ملت که در اصل یک زبان واحد است منجر به تشکیل گویش‌ها می‌گردد. با این همه در شرایط تاریخی معینی هر یک از این گویش‌ها می‌تواند منشأ پیدایش یک زبان مستقل گردد. این زبان نیز به نوبه خود می‌تواند به گویش‌های مختلف متحول گردد. (ارانسکی، 1378: 28)
گیلکی یکی از همین گویش‌هاست که هم اکنون در شرق و مناطقی از غرب استان گیلان رایج است.
ارانسکی گیلکی را یکی از گویش‌های گروه زبان‌های شمال غربی و مرکزی ایران می‌داند که مانند یک خط کمر‌بندی در دامنه‌ی جنوبی البرز کشیده شده است (ارانسکی، 1378: 146)
ویلهلم گایگر و کوهن دو زبانشناس آلمانی در کتاب «بنیاد زبان‌شناسی ایرانی» گیلکی را در کنار زبان تالشی، تبری و تاتی جزو «زبان‌های کاسپی» که زیرمجموعه‌ی زبان‌های شمال غربی ایرانی هستند، طبقه‌بندی کرده‌اند. (مدنی، 1369)

زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی خانواده واحدی را تشکیل می‌دهند که از یک اصل مشترک منشعب شده‌اند. این منبع واحد که تمام زبان‌ها و گویش‌های ایرانی از آن مشتق شده‌اند به طور قراردادی «ایرانی مشترک» نامیده شده است. گویش‌های ایرانی خویشاوند که بعدها به زبان تبدیل شده‌اند، براساس یک فرآیند دگرگونی که به ادوار باستان (آغاز هزاره دوم ق م) می‌رسد شکل گرفته‌اند از ایرانی مشترک هیچ سند کتبی باقی نمانده است.
بنابراین، تمام زبان‌های ایرانی خویشاوند، قدیم و جدید، مکتوب و غیر مکتوب، با سخنگویان بسیار یا کم، تماماً گویش‌هایی هستند که از ایرانی مشترک مشتق شده‌اند و در جریان یک تحول طولانی به صورت زبانهای مستقل در آمده‌اند. (ارانسکی، 1378: 26 – 28)
خانواده زبان‌های ایرانی یکی از متنوع‌ترین و گسترده‌ترین گروه‌ها از خانواده بزرگ زبان‌های هند و اروپای است. گویشوران ایرانی باستان، در پی مهاجرت‌ها و لشکرکشی‌ها به نقاط مختلف و دور از هم پراکنده شدند، قسمتی به شرق و بخشی به غرب رفتند و با مردمان بومی در آمیختند. گستردگی جغرافیایی، اختلاف حکومتی و عقیدتی، نبود راههای ارتباطی، تأثیرپذیری از زبان و فرهنگ بومی و… باعث شد که در طی گذشت زمان، گویش‌های گوناگون خودنمایی کنند.

وقتی که دونفر حرف همدیگر را بهنگام صحبت کردن نفهمند، یعنی با دو زبان ما روبروییم. یکی تالش زبان باشد و یکی هم گیلک زبان. نا چارن باید بزبان میانجی متوسل شد.
ولی یکی اگر با گویش خراسانی یا اصفهانی با یک تهرانی صحبت کند با مشکلی که تالش در روبرو شدن با یک گیلک دارد برایشان پیش نمی اید.حرف همدیگر را در مجموع می فهمند .

 

برداشتی آزاد از نوشته مسعود پورهادی در کانال تلگرامی خاندش

یک پاسخ ارائه کنید