ما قراری داشتیم
تمامی اشعار این مجموعه در قالب آزاد سروده شدهاند، که 93 صفحه را در بر گرفته است.
برای آشنایی بیشتر با این مجموعه تعدادی از آنها را میخوانیم:
من و عشق
من و عشق
هر دو
یک حرف مشترک داریم.
تا به حرف آخر عشق،
«قاف»قله رسم
رنج جانکاه مسیر را
با «شین» شیرن ثقل عشق پذیرایم.
کاشف درد
دریا نیستم
که نهنگی در برم باشد
باد نیستم
که طوفان بسازم
خورشید نیستم
که زمین بدورم بچرخد
انسانم
کاشف درد
و رد پای ستم در تاریخ.
جهل اگر بسوزد
تردید نکن،
خورشید که جای خود دارد
دنیا را خواهی چرخاند.
شرارههای پس از آن
آن وقت هم
آتشی نبودیم
که شعلهاش،
دشمنسوز باشد.
خود سوز،
چرا؟!
صدایی در میان اصوات
کبریتی در تاریکی.
امروز ،
اگر ،
دودیم برچشم دشمن
وحشت از بادیست
که بر هیمه نیم سوز دمیده میشود
و هجوم شرارههای پس از آن.
آشفته،
اگر باد
سرگردان،
اگر خاک
هرز،
اگر آتش
به قله پیوند رسند
از شکاف دشت سوخته،
سروی،
آهسته،
قد خواهد کشید