ملودی شهر بارانی
شهر رشت در پاییز سال ۱۳۲۵ شمسی بستر داستانی است که با بازگشت مهیار آغاز می شود. فوت پدر مهیار دلیل بازگشت او از سوییس پس از هفت سال دوری است.
برگشت او خانواده اش را به تکاپو می اندازد که او را به هر ترفندی در شهر رشت ماندگار کنند اما …
مهیار حقوقدانی است که به مدت هفت سال در سوییس تحصیل کرده و به دلیل فوت پدرش به شهر زادگاهش، رشت باز می گردد. وی مورد استقبال خانواده اش قرار می گیرد. مادر او آفاق، برادر بزرگش بهمن و خواهرش ماری از بازگشت او خوشحالند. پدر مهیار قبل از فوت منزلی را به نام او کرده است که برای سالیان دراز خانواده مسلم که خدمتکار این خانواده اند، در آن زندگی می کنند. اما به دلایلی آفاق تصمیم می گیرد تا یک جابجایی در مورد خدمتکار خانه انجام دهد که طی آن خانواده مسلم باید به خانه آنها نقل مکان کنند. به همین دلیل یک شب آفاق خانواده ی مسلم را به خانه ی خود دعوت می کند تا درباره ی جابجایی آن ها صحبت کنند و اما ادامه ی ماجرا…