نفوذی ها در نهضت جنگل

عبدالله شهبازی در مقاله‌ای مبسوط به شگرد های فرقه بهائیت در تاریخ معاصر اشاره دارد و از جمله به ارتباط بهائیت و صهیونیسم و اشتغال گسترده بهائیان در سفارتخانه‌های خارجی در ایران

و گرویدن یهودیان و زرتشتیان به این فرقه ضاله و نیز قتل، خشونت، تروریسم سیاسی و شبکه‌های تروریستی بهائی در عصر مشروطیت می پردازد و در فرجام به نقش عوامل این فرقه در شکست نهضت جنگل و همکاری بهائیان در شوروی با کاگ‌ب اشاره می کند که بخش اخیر از مقاله مزبور که با موضوع این شماره ایام (نهضت جنگل)‌ سنخیت بیشتری دارد، در اینجا تقدیم خوانندگان می شود.

شبکه مزبور بهائیت در شکست و سرکوب نهضت جنگل نقش اطلا‌عاتی و خرابکارانه بسیار موثر و مرموزی ایفا کرد که تاکنون مورد بررسی کافی قرار نگرفته است.

ا‌حــســـان‌الــلــه خــان دوســتـدار، چـهـره سـرشـنـاس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و “کودتای سرخ” را عـلـیـه میرزا کوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده‌های سرشناس بهائی ساری (خانواده دوستدار) تعلق داشـت1 و سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او، از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به‌ویژه میرزا کریم‌خان رشتی، به رابطه با اینتلیجنس سرویس انگلیس شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم‌خان رشتی و سردار محیی، مـبـصـرالـملک و سعیدالملک، را به‌عنوان بهائی فعال می شناسیم.2

فتح‌الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) برادر دیگر ایشان است که در آستانه کودتای 3 اسفند 1299 رئیس‌الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود.3 در این میان نقش احسان‌الله خان دوستدار، به عنوان یکی از برجسته‌ترین تروریست‌های تاریخ معاصر ایران، حائز اهمیت فراوان است. مأمور اطلاعاتی اعزامی حزب بلشویک به جنگل در یک گزارش سرّی به باکو ارزیابی خود را از میرزا کوچک خان و احسان‌الله خان دوستدار چنین بیان می دارد:

«ثابت‌ قدمیی فوق العاده‌ میرزا کوچک‌ خان‌ و دقت‌ فوق العاده‌، علاقه‌ و همدردیی او نسبت‌ به‌ اطرافیان‌ و وضع‌ وخیم‌ روستائیان‌ و خویشاوندان‌، احترام‌ شدید اطرافیان‌ و علاقه‌ به‌ او را برانگیخته‌ است‌…زندگیی کوچک‌ خان‌ خیلی ساده‌ است‌، او در اتاق ساده‌ایی زندگیی می کند، همراه‌ رفقایی خود و مجاهدها روی تشک‌ کاه‌ می خوابد، هیچ‌ گونه‌ مبل‌ و زرق و برقی که‌ مخصوص‌ خان‌هاست‌، وجود ندارد. او زندگی کاملاً متواضعانه‌ای دارد، سیگار نمی کشد، خوشگذرانی نمی کند، مشروب‌ نمی خورد و ازساعت‌ شش‌ صبح‌ تا نصف‌ شب‌ کار می کند.»

مـأمـور اطـلاعـاتـی حـزب بـلـشـویـک در مـقابل تصویری به‌غایت منفی از احسان‌الله خان به دست می‌دهد و علت کودتای او علیه میرزا کوچک خان را به تعصبات بهائی گری وی منتسب می کند:

«احـسـان‌الـله خان…‌ دارایی شخصیت‌ ضعیف‌، خــــودخــــواه‌، دارایی نــظــــرات‌ اغـــراق آمــیـــز و آدمـــی شهرت‌پرست‌ است‌. او جزو فرقه‌ بابی ها (یکی از فرقه‌های ایران‌) است‌ و پدر زن‌ او میرزا حسن‌ خان‌ یکی از مقامات‌ مهم ‌این‌ فرقه‌ است‌. از مشخصات‌ ویژه‌ او عدم‌ ابتکار و نداشتن‌ آگاهی سیاسی است‌. احسان‌الله معتاد و الکی ‌است‌ به‌ طوری که‌ مصرف‌ ودکای او در روز پنج‌ بطری و مصرف‌ تریاکش‌ تا دو مثقال‌ است‌ و این‌ مقدار زیادی است‌. او در اثر نفوذ گروه‌ سردار محیی سریعاً ترقی کرده‌ است‌… او می‌خواست‌ کوچک‌ خان‌ را به مرام‌ باب‌ جلب کند ولی کوچک‌ خان ‌اعتراض‌ کرد. این‌ امر سبب شد که این‌ بابی، که‌ بتدریج‌ شبکه‌ دسایس‌ خود را تنیده‌ بود، با دارودسته‌ خود از اردوی کـوچک‌ خان‌ خارج‌ شود… [سردار محیی] این‌ شخص‌ بی اراده‌ و بی فکر [یعنی احسان‌الله خان] را مطمئن‌ کرده‌ بود که‌ با برقراری کمونیزم‌ در ایران بهائی گری درایران‌ موفق‌ خواهد شد و آن‌ را مذهب‌ رسمی اعلام‌ خواهند کرد. این‌ موضوع‌ برای هر فرد بهائی اغوا کننده‌است‌. این‌ وعده‌ احسان‌الله خان‌ را کاملاً اغوا کرد ‌که به‌ منظور انتقام‌ از تعقیب‌ دیرینه‌ بهائی ها توسط‌ مسلمانان‌ شعارها و اعلامیه‌هایی انتشار دهد… این‌ بابی کهنه‌ مغز باور کرده‌ بود که‌کمونیزم‌ اجازه‌ خواهد داد بهائی گری در ایران‌ توسعه‌ یابد و مذهب‌ رسمی کشور شود. این‌ بود عللی که‌ احسان‌الله خان‌ را از کوچک‌ خان‌ دور می کرد و موجب‌ شد به‌ دشمنان‌ او بپیوندد.»4

پس از شکست نهضت جنگل، که به‌طور عمده به دلیل دسایس احسان‌الله خان و سردار محیی محقق شد، این دو به شوروی گریختند و در دوران استالین به اتهام وابستگی به سرویس اطـلاعـاتی بریتانیا دستگیر و اعدام شدند. تورج اتابکی اتهامات وارده بر احسان‌الله خان را چنین بیان کرده است:

«عـامـلـیـت سـرویـس‌های اطلاعاتی بریتانیا و ایران، طرفداری پروپاقرص از فاشیسم، مبلغ تبلیغات زهرآگین در میان ایرانیان ساکن اتحاد شوروی، عامل تحویل برخی از انقلابیون ایرانی به مقامات ایرانی، عنصری ضد بلشویک که با سازماندهی یک گروه 30نفره از کارگران حوزه‌های نفتی عملیات تخریب را در حوزه نفتی باکو تدارک دیده بود.»5

این اتهامی است که درباره دیگر قربانیان ایرانی دوران استالین کمتر تکرار شد. اتهام سران حزب کـمــونـیـســت ایــران، مـانـنـد بـهـرام آقـایـف و دیـگـران، “ماجراجویی” و “چپ‌روی ضد لنینی” بود. بنابراین، اتهام ارتباط با سرویس اطلاعاتی بریتانیا بـیـهـوده بـر احـسـان‌الـله خان وارد نشد. پیشینه عملکرد احسان‌الله خان و دوستانش در ایران گواه آن است که سازمان اطلاعاتی شوروی در مورد احسان‌الله خان به بیراهه نرفته است.

علاوه بر دو نمونه فوق (احسان‌الله خان و سردار مــحـیـی)، مـوارد فـراوانـی از حـضـور مـأمـوران بـهـائـی اینتلیجنس سرویس بریتانیا در صفوف نهضت جنگل وجود دارد. یک نمونه، میرزا شفیع خان نعیم، بهائی گیلانی، است که در انزلی به‌دست جنگلی ها به قتل رسید، نمونه دیگر، غلامحسین ابتهاج (پسر ابراهیم خان ابتهاج‌الملک و برادر ابوالحسن ابتهاج) است که به‌وسیله انقلابیون جنگل دستگیر شد. جنگلی ها قصد محاکمه و مـجازات او را داشتند ولی با وساطت احسان‌الله خان دوستدار و میرزا رضا خان افشار آزاد شد.6 میرزا رضاخان افشار نیز بهائی بود7 و نقش مخرب و مرموزی در حوادث نهضت جنگل ایفا کرد. او در زمان آغاز نهضت پیشکار مالیه گیلان بود. به همراهی با جنگلی ها پرداخت و مسئول مالی “کمیته اتحاد اسلام” شد. او سپس 84 هزار تومان از پول کمیته را به سرقت برد و به تهران گریخت و بعدها به امریکا رفت.

افشار پس از بازگشت از امریکا مترجم هیات آمریکایی میلسپو شد و در دوران سلطنت رضاشاه مشاغل مهمی چون حکومت گیلان (1307)، حکومت کـرمـان (1310)، مـسـئـول راهـسـازی کـشـور (1311) و استانداری اصفهان را به عهده داشت.8

نمونه دیگر عبدالحسین نعیمی است که در حوالی سال 1920 میلادی در صفوف جنگلی ها حضور داشت. او به‌عنوان نماینده “کمیته نجات ایران”، که ریاست آن را احسان‌الله خان دوستدار به‌دست داشت، در اولین کنگره حزب کمونیست ایران (در انزلی) شرکت کرد و پیام این کمیته را قرائت نمود.9 عبدالحسین نعیمی پسر میرزا محمد نعیم، شاعر معروف بهائی (اهل روستای فروشان سده اصفهان)، است. میرزا محمد نعیم پس از مهاجرت به تهران در سفارت انگلیس به کار پرداخت. عبدالحسین نعیمی نیزچون پدر، کارمند سفارت انگلیس در تهران بود.10 در گزارش مورخ10 / 7 /1345 ساواک تهران به ریاست ساواک (نصیری) و مدیر کل سوم (مقدم) چنین آمده است:‌
«عبدالحسین نعیمی در سال‌های 1320 الی 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با همکاری دبیر اوّل سفارت انگلیس [آلن چارلز ترات] در امور سیاسی خارجی و داخلی ایران نقش مؤثری داشته و خانم لمبتون… یکی از دوستان و همکاران نزدیک و مؤمن عبدالحسین نعیمی بوده. آقای نعیمی در سال 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفته و همکاری خود را در امور سیاسی به‌طور مخفیانه و غیرمحسوس با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه می‌داده است و در ظاهر به کسب و تجارت می‌پرداخته است. آقای نعیمی اکنون از مالکین بزرگ به‌شمار می‌رود و همکاری مخفیانه خود را با دوستان انگلیسی در تهران حفظ کرده است…11»

در دوران مـحـمــدرضــا پـهـلــوی، یـکـی از دخـتـران عـبـدالـحـسـیـن نـعیمی، به‌نام ملیحه، همسر سپهبد پرویز خسروانی (از عوامل کودتای 28 مرداد 1332 و عضو فرقه بهائی) بود12 و دیگری، به‌نام محبوبه،‌ به همسری محسن نعیمی (دبیر مؤید) در آمد. در حوالی سال 1346 او و شوهرش به آفریقا مهاجرت کردند و به ارکان بهائیت در این منطقه بدل شدند.13

همکاری بهائیان با کاگ ب
سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی شوروی در بررسی تاریخ بهائیت، موارد چشمگیری از حضور بهائیان مهاجر سـاکـن عشق‌آباد و قفقاز در صفوف سازمان‌ های اطلاعاتی و امنیتی شوروی پیشین مشاهده می‌شود. با توجه به نمونه‌های متعدد تاریخی، این حضور را باید تداوم سیاست گذشته بهائیان دانست که به‌عنوان “مأمور دوبل”، به‌سود اینتلیجنس سرویس بریتانیا، به خدمت سفارتخانه‌های روسیه و عثمانی و آلمان در می‌آمدند.

عبدالحسین آیتی، مبلغ پیشین بهائی، به موارد متعددی از حضور بهائیان در سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی روسیه شوروی اشاره دارد. یک نمونه، میرزا کوچک علی اوف، از بهائیان معروف عشق‌آباد، است که به “تقلب” معروف بود. او پس از انقلاب بلشویکی روسیه “مفتش سرّی” بلشویک‌ها شد و برادرزاده‌اش به‌نام عبدالحسین حسین‌اوف در اداره گ. پ. او. (سازمان اطلاعاتی شوروی) به جاسوسی پرداخت و جمعی از ایرانیان مقیم روسیه را به زحمت انداخت.14 نمونه دیگر برادران عسکروف اند.

«محمود و مقصود عسکروف دو برادرند از فامیل بهائی که یکی از آن‌ها هنوز در نزد روس‌ها مقرب است و از کارکنان سرّی ایشان است. این دو برادر، که همه فامیل‌شان بهائی است، در کارهای سیاسی دخالت کرده و می کنند.»

آیتی می افزاید: «دوازده جوان بهائی مقیم روسیه که “در اداره گ. پ. او. مستخدم و جاسوس بالشویک‌ها شده و این استخدام را وسیله قاچاق امتعه خارجه کرده چادرهای پنج تومانی را… [از ایران] می برند به سی تومان می فروشند.»

آیـتی دربـاره مـفـاسـد اخـلاقی محمود و مقصود عسکروف و هتاکی‌های ایشان در زمینه مفاسد جنسی مطالبی بیان کرده است.15در زندگینامه حسن فؤادی نیز این کارکرد اطلاعاتی بهائیان ساکن عشق‌آباد مشاهده می‌شود. او به‌همراه “چند تن از معاریف بهائی” به‌وسیله دولت شوروی توقیف و زندانی شد ولی6 ماه بعد، در دی 1308 ش.، با دخالت دولت رضاشاه تمامی زندانیان بهائی آزاد و به ایران وارد شدند.در موارد مشابه، قطعاً باید ایرانیان اخراجی از شوروی مدتی در قرنطینه می‌ماندند و معمولاً به ایشان مشاغل حساس ارجاع نمی شد زیرا در معرض ظنّ وابستگی به سازمان جاسوسی شوروی بودند. معهذا، بهائیان فوق با احترام فراوان مورد استقبال مقامات مشهد قرار گرفتند و بلافاصله وارد مشاغل دولتی و نظامی شدند. برای مثال، حسن فؤادی وارد خدمت نظامی و مدیر کتابخانه قشون مشهد شد. او مورد علاقه امیرلشکر شرق و افسران ارشد بود، یکی دو سال بعد، از خدمات دولتی استعفا داد و به تهران رفت و کمی بعد به‌دستور محفل بهائیان تهران برای مدیریت مدرسه “وحدت بشر” راهی کاشان شد. او مدتی معلم مدرسه “تربیت” تهران بود و سپس در مدرسه نظام به‌ تدریس پرداخت. فؤادی در اواخر عمر بسیار ثروتمند بود.16

پی نوشت ها :

1. درباره خانواده بهائی دوستدار (ساری) مراجعه شود به : تاریخ ظهور الحق، ج 8، ق 2، ص 818.

2. تاریخ ظهورالحق ، ج 8 ، ق 2، صص 776-777.

3. درباره خاندان اکبر(خان اکبر) بنگرید به : میرزا کریم خان رشتی …. ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 2/ 55 98.

4. مجموعه اسناد به دست آمده از آرشیوهای اتحاد شوروی سابق در باکو ، تصویر سند در اختیار نگارنده است.

5. بابک امیرخسروی -محسن حیدریان، مهاجرت سوسیالیستی و سرنوشت ایرانیان، تهران: نشرپیام امروز، 1381، ص 81.

6. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 2/ زیرنویس ص82.

7. ابراهیم فخرایی، سردار جنگل،تهران، جاویدان، 1354، صص 140- 141.

8. بنگرید به ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، 2/ زیرنویس ص 82.

9. تقی شاهین (ابراهیموف)، پیدایش حزب کمونیست ایران، ترجمه ر.رادنیا، تهران، گونش، 1360، ص 211(به نقل از آرشیو انستیتو تاریخ آکادمی علوم آذربایجان شوروی)

10. تاریخ ظهورالحق، ج 8، ق 1، صص 362-374؛ تذکره شعرای بهائی 3/ 484-486.

11. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 2 / 455.

12. همان، ص 454.ت

13. تذکره شعرای بهائی، 3 / 486.‌

14. کشف‌الحیل، 3/ 87 ــــــ 85ت

15. همان، ص 90.د

16. مصابیح هدایت، 5/ 396 ــــ390؛اخبار امری سال هشتم، شماره 12-11(بهمن – اسفند 1308.)

یک پاسخ ارائه کنید