پرورش کرم ابریشم
به قلم و با پژوهش؛ محمود اصغری/ نویسنده کتاب نگاهی به مردم شناسی لاهیحان
تاریخ پرورش کرم ابریشم در ایران
ابریشم ایران در روزگاران گذشته، ازمهمترین کالای صادراتی بود و شهرت جهانی داشت. جاده معروف ابریشم از ایران میگذشت و این کالای پُر ارزش به وسیله بازرگانان به اقصی نقاط دنیا حمل میشد.
سابقه پرورش کرم ابریشم به ۴۷۰۰ سال پیش در چین میرسد.
” شودزیکو”مینویسد :”گیلانیها که مانند سایر برادران شرقی شان، عاشق شگفت انگیزیهای خلقت اند، پرورش کرم ابریشم را از زمان تورات در نواحی خزر معمول داشته اند و پارچههای ابریشمی گیلان، بشتر از بهترین پارچههای ابریشمی لیون دوام دارد.(ابراهیم فخرایی ،گیلان در گذرگاه زمان، صفحه ۱۳۶ )
محصول ابریشم ایران را در زمان شاه عباس صفوی، ۱۵ هزار تن نوشته اند( گنج شایگان، صفحه ۲۵)
احداث کارخانه ابریشم کشی، نخستین بار در زمان ناصرالدین شاه مورد توجه قرار گرفت و در زمان رضا شاه پهلوی کارخانه حریر بافی چالوس تاسیس گردید.
می دیل خوانه دوباره لاجونه ابریشم، در دونیا رواج پیدا بوکونه/چی بوکونَم؛ می دیله حرفه بَزِم
پرورش کرم ابریشم(نوغان داری) در ایران(گیلان)
“لاه “،به معنی “ابریشم”، در لاه – جان (لاهیجان) و” شَعْر”، به معنی پارچه ابریشمی، در محله “شعربافان”، از محلههای قدیمی شهر لاهیجان، نشان دهنده جایگاه صنعت ابریشم کشی و ابریشم بافی و تولید ابریشم، در شهرتاریخی لاهیجان است.
در گرشته های دور، تولید ابریشم ودادو ستد آن، در شهر لاهیجان وروستاهای پیرامون آن، از رونق بسیاری برخوردار بوده است
این صنعت اشتغال زا و کارآفرین، سبب کسب درآمد و رونق اقتصادی برای بسیاری از مردم لاهیجان و روستاهای آن بوده است.
کسانی که در این شاخه از اقتصاد محلی- ملی کار میکردند، عبارت بودند از:
١.نوغاندار- پرورش دهنده کرم ابریشم ٢.دارنده و مالک توتستان( توت کَله) ٣.کَچ چین – کسی که پیله را میچیند ۴.ابریشم کِش_ کسی که تارهای ابریشمین را از پیلهها استخراج میکند( ابورشوم کَش)
۵.ابریشم فروش- ابریشم چی(ابورشوم فروش)
۶.بازرگانان که در داد و ستد ابریشم فعالیت می کنند
امید دَنَم، دوباره ابورشوم و ابورشوم کَشی، لاجونه مئِن و همه گیلونه مئِن رواج بداره و از دوباره بَبون؛ ” شهر ابریشم=لاه-جان
کارگاههای ابریشم کشی، به شیوه سنتی در خانههای لاهیجان قدیم
در گذشته، کارگاههای خانگی ابریشم کشی در شهر لاهیجان دایر بود و زنان ابریشم کش در آن حضور فعال داشتند. در این کارگاهها از پیله ابریشم (کج پیله) ،ابریشم میکشیدند.
ابتدا پیلهها را آفتاب میدادند تا کِرم داخل آن خفه شود. اگر چنین نمیکردند، پس از چند روز، پیله را سوراخ کرده به پروانه تبدیل میشد.
از پیلههای سوراخ شده که تارهای آن گسسته شود، نمیتوان ابریشم کشید. دستگاه ابریشم کشی( ابوشوم چَل) و اجزای آن، وسیله کار ابریشم کشها (ابورشوم کَش ها) بود.
پیله ها را در تشت میریختند و آب تشت با آتش کوره، گرم میشد. سپس تارهای پیله را با سَرَ انگشت میکشیدند و از پشت قرقره (چرخه) میگذراندند و به (چَل) که با پا میگردید، میرساندند و با دیگر پیلهها، ییاپی همین کار تکرار میشد.
تارهای ابریشمی، در قالیبافی، پارچه بافی و سایر صنایع دستی کاربرد مییافت.
رونق کار ابریشم کشی تا بدانجا بود که در سطح ملی، قالیهای ابریشمی و پارچههای دست بافت ابریشمی، به خارج از کشور صادر میشد و از شهرت بسیار زیادی برخوردار بود.
به گفته “مارکوپولو”، جهانگرد ایتالیایی، داد و ستد ابریشم گیلان با بازرگانان خارجی، درقرن هفتم هجری رواج داشت و در هفت اقلیم از وفور ابریشم و برنج در گیلان سخن رانده اند(ابراهیم فخرایی، گیلان در گذرگاه زمان، صفحه ۱۴۰)
مو، لاجونه کوچه پس کوچانه میئِن، ای ابورشوم چَله بَدِه دَنَم/یادش به خیر؛ ابورشوم کَشی
آداب و رسوم چیدن پیله کرم ابریشم (کَج چینی)
آن گاه که کِرمهای ابریشم، طی دورهای در تلمبار(کلبه باغ چای-باغ توت)، تار تنیدند و پیله ساختند. نوغاندار در روزی معین، دوستان و خویشان را خبر میکرد که برای کج چینی، گرد هم بیایند. در روزگاران دورتر، روستاییان به کمک میآمدند( آن چنان که در برنج کاری رسم بود) کسانی که به کمک میشتافتند، در اصطلاح و گویش گیلکی” یاور” نام داشتند.
امروزه از سوی نوغاندار یا صاحب تلمبار نوغان، ناهار تهیه شده و از یاوران پذیرایی میشود. حاضران با شادی و تلاش فراوان، پیلهها رااز تلمبار گِرد میآورند و برای فروش به اداره نوقان یا بازار آزاد عرضه میکنند.
درسالهای گذشته، پیلهها را با” چانچو” و دو زنبیل بزرگ(وَروَره زیبیل) حمل میکردند. ولی امروزه این کار را با موتور و خودرو انجام میدهند.
کج وامَتَن( کندوکاو در تلمبار نوغان، بعد از کچ چینی)
پس از کج چینی( چیدن و گردآوری پیلههای تلمبار)، در پایان کار، یاورها و بچهها، در زوایای پوشالی تلمبار،به دنبال پیله میگشتند و آن چه را که مییافتند، یا به نشانه یادگاری نگه میداشتند ویا به ازای مبلغ کمی، به صاحب تلمبار میدادند. رسم بود که” پیلههای زرد رنگ” را به نشانه شگون وخوش یّمنی نگه میداشتند.
“توتکله” یاتوتستان، جایگاهی برای رونق نوغانداری
یکی از عوامل بسیار مهم در نوغانداری، توتستان (توت کَلَه) است. “کَلَه” به انبوهی ازهر نوع روییدنی گفته میشود؛ مانند “کنوس کَله” ،که انبوهی از درختان ازگیل است.
در توت باغ(توت کَلَه) ،خوردن و بردن توت شیرین، به هر مقدار و از هر باغ آزاد بود، چرا که شاخ و برگ درختان توت رابه تلمبار میبردند تا کرم ابریشم از آن تغذیه کرده و تاربتَنَدوپیله تولید شود.
جون ساق بَبین، شَمه دیل، بهخوشی و شادی