بهانه
ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست آن بانگ بلند صبحگاهی وین زمزمه ی شبانه از توست…
ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست آن بانگ بلند صبحگاهی وین زمزمه ی شبانه از توست…
عمری ست تا از جان و دل ، ای جان و دل می خوانمت تو نیز خواهان منی ، می دانمت ، می دانمت گفتی اگر دا…
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرده ی خلوت اینغمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی ما را به خیالی خ…
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به…
همان یگانه ی حسنی اگر چه پنهانی و گر دوباره بر ایی هزار چندانی چه مایه جان و جوانی که رفت در طلبت …
حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست هزار شعله ی سوزان و آه سرد اینجاست نگاه کن که ز هر بیشه در ق…
ندانمت که چو این ماجرا تمام کنی ازین سرای کهن راهی کجام کنی درین جهان غریبم از آن رها کردی که با ه…
هنوز عشق تو امید بخش جان من است خوشا غمی که ازو شادی جهان من است چه شکر گویمت ای هستی یگانه ی عشق …
ای عشق مشو در خط خلق ندانندت تو حرف معمایی خواندن نتوانندت بیگانه گرت خواند چون خویشتنت داند خوش ب…
چو شبروان سرآسیمه ، گرد خانه مگرد تو خود بهانه ی خویشی پی بهانه مگرد تو نور دیده ی مایی به جای خوی…