سرای سرود
دگر نگاه مگردان در آسمان کبود کبوتران تو پر خسته آمدند فرود به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است ش…
دگر نگاه مگردان در آسمان کبود کبوتران تو پر خسته آمدند فرود به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است ش…
با این غروب از غم سبز چمن بگو اندوه سبزه های پریشان به من بگو اندیشه های سوخته ی ارغوان بین رمز خی…
بر آستان تو دل پایمال صد دردست ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ که ب…
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم ز هر چک گریبانم …
رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست آن چه بیگانگی و این چه غریبی…
بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید دیرن خانه غریبند ، غریبانه بگردید یکی مرغ چمن بود که جفت دل من …
دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندی…
هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم مرا که مست توام این خمار خواهد کشت نگ…
نیامزند لبت جان بوسه خواه من است نگاه کن به نیازی که در نگاه من است ز دیده پرتو عشق ار برون زند چه…
پیش ساز تو من از سخر سخن دم نزنم که بیانی چو زبان تو ندارد سخنم ره مگردان و نگه دار همین پرده ی را…