به بوسه ای دل مظلوم را به جا آور!
تـو آفـریـــده شـدی تــا کــه دلبــری ب…
تـو آفـریـــده شـدی تــا کــه دلبــری ب…
خشکی لب های من، منتظر کام توست دست بجنب…
تو که از دیدن هر منظره دلخواه تری می تو…
آتش گرفته دست من از دست های تو دیدی چقد…
طلوع چشم تو آغاز راه این غزل است به من …
نشسته ای به دلم با تمام شک و گمان خدا ب…
فدای تو همه چیزم، اگرچه ناقابل حقیقت اس…
دستی برسان این لب بیچاره رسیده ست خون د…
تو خودت ماهی و هر بار که کامل شده ای از…
چنان به دست تو مغرور و شاد و خرسندم که …