غرور کوه
فدای تو همه چیزم، اگرچه ناقابل حقیقت اس…
فدای تو همه چیزم، اگرچه ناقابل حقیقت اس…
دستی برسان این لب بیچاره رسیده ست خون د…
تو خودت ماهی و هر بار که کامل شده ای از…
چنان به دست تو مغرور و شاد و خرسندم که …
خانه را با یاد تو هر روز جارو می زنم رخ…
رود باید که چو گیسوی تو جاری باشد عشق م…
دلتنگ تو بودن غم شیرین من است دیدار تو …
چشم خود را تا دمی بر چشم هایش دوختم گُر…
عشق گاهی شبیه لبخند است خنده کن، خنده ا…
همین که ماه را در صورتِ خود قاب کردی نف…