توتیا
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست دلم هر آن…
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست دلم هر آن…
درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند به د…
ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ت…
عمری ست تا از جان و دل ، ای جان و دل می…
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرد…
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت …
همان یگانه ی حسنی اگر چه پنهانی و گر دو…
حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست ه…
ندانمت که چو این ماجرا تمام کنی ازین سر…
هنوز عشق تو امید بخش جان من است خوشا غم…