تانگوی تخم مرغ داغ
میخواستم یه شاخه زیتون توی باغچه خودم یادگار بذارم، درخت مقدسی که خداوند به میوهش قسم خورد؛ اما …
میخواستم یه شاخه زیتون توی باغچه خودم یادگار بذارم، درخت مقدسی که خداوند به میوهش قسم خورد؛ اما …
اتاقی است خاکستری. دری سمت چپ، دری سمت راست، پنجرهای روبهرو. جلوی پنجره پرده خاکستری رنگی افتاده…
زن سیاهپوش با ویلچر و کودک افلیجش، مرد مؤمن با دختربچه همراهش، دو مرد با سیماچه اشقیا، دسته عزادا…
شبای پاییز… وقتی آدم تک وتنها جلوی اسبش از زیر درختای بارون خورده رد میشه این طرف بوتههای خش…
جاده مالرو مثل طناب سفیدی کنار قهوه خانه «لشت نشا» افتاده بود، تا دوردست میرفت و کش می آمد، و آ…
همشهری! هیچ برای تو پیش آمده که بعد از مدتی قطع و فاصله به دوستی، محرمی، کسی نامه بنویسی، که همین…
این کتاب، حاوی یک متن نمایشی فارسی است که با حضور 9 شخصیت زن و مرد در نقشهای دکتر مجلسی، نوشین، ح…
در منجی در صبح نمناک لحظه ای است که دختر خبرنگار، از شایگان ؛ نمایش نامه نویس و قهرمان داستان منجی…
نمایشنامه روزنه آبی یکی از نخستین نمایشنامه های اکبر رادی است که این نمایش در فاصله سال 1338 تا 13…
شهر رشت در پاییز سال ۱۳۲۵ شمسی بستر داستانی است که با بازگشت مهیار آغاز می شود. فوت پدر مهیار دلیل…