روز جزا
زیبا و پر از غرور و شورانگیزی حق داری اگر از همه می پرهیزی از روز جزا بترس، از بس که مدام آتش به د…
زیبا و پر از غرور و شورانگیزی حق داری اگر از همه می پرهیزی از روز جزا بترس، از بس که مدام آتش به د…
غم را دگر رها کن و با ما بگو بخند هرچند دلشکسته و تنها بگو بخند ارزان تر از همیشه شده اشک های ما ج…
با دیدنت دلم شده بی اختیار، مست با بودنت مرا به بهاران چه کار هست؟ رفتم به دشت صید کنم، پلک تا زدم…
همه ی خوبی عشقت به همین شور و شر است جان به قربان تو این پیشکشی مختصر است دست چنگیز به خون همه ی خ…
وه! چه زیباست از این زاویه، ماشاءا… ماه پیداست از این زاویه، ماشاءا… بس که لبخند زده، …
دل که بگیرد به تو سر می زنم بال در آورده و پر می زنم شوق تو انگار خودِ آتش است بی سر و پا س…
رُخی نمودی و امّیدوارمان کردی به ماهواره ی رویت دچارمان کردی شبیه عکس سیاه و سفید در پیشت بدون رنگ…
سرخ است و سفید است و خداییش قشنگ است خوش مشرب و خوش خنده و خوش بو و بَرَنگ است در دست گرفته رگ خوا…
ای گل که داغ داری و سرخ و معطری! آیا چه دیده ای که به اشکت شناوری؟ قدت چرا خمیده گل مهربان؟…
می آید و در پشت سرش روز، دوان است می تابد و بر ظلمت شب بار گران است انگار انار از رخ او وام گرفته …