آغاز قیام غریب شاه
پس از آنکه اورنگ سلطنت صفویه در ۱۰۳۸ ه¨ . ق بهدست سام میرزا معروف به شاهصفی، نوه و جانشین شاهعباس اول قرار گرفت، اولین حادثهای که وی با آن مواجهشد، شورش مردم گیلان بود که به شورش یا قیام غریبشاه معروف است.
این حادثه را به لحاظ اهمیت از نظر واقعهنگاری و اینکه در آغاز سلطنت شاه جدید اتفاق افتاد، مورخان عصر شاهصفی شرح دادهاند. اگر چه عبارات آنها دربارهٔ قیام کنندگان بسیار تند و زننده است. بر اساس این گزارشها میتوان کیفیت شروع قیام و گسترش دامنه آن و فرجام قیام را که به شکست منجر شد ترسیم نمود.
قیام از آنجا آغاز شد که عدهای از حکام و ملاکین گیلانی چون: عنایتخان لشتهنشایی، سلطان ابوسعید چیک، کربلایی محمد گوکه، کوله محمدخان کوچصفهانی، جوت شاهمراد گیلوایی، محمدبیک پسر شاهمراد، شیرزادبیک کسیمی، آتش بازخشک بیجاری و جمعی دیگر که در خفا میزیستند، به گمان موقعیت مناسب به واسطه درگذشت شاهعباس، کالنجار سلطان پسر جمشیدخان رشتی را به سلطنت برگزیدند و او را «عادلشاه» نامیدند. جمشیدخان از خوانین بیهپس گیلان بود که در زمان شاهعباس سرنگون شده بود. پسرش کالنجار که اینک به شاهی برگزیده شده بود، پس از مرگ پدر تولد یافت و تا مرگ شاهعباس در خفا میزیست. بزرگان مزبور، پس از این اقدام، حرکت خویش را آشکار کرده و در شهرها و نواحی گیلان به ایجاد شورش پرداختند. آنها ابتدا اموال کلانتر لاهیجان را غارت کرده و سپس به غارت و قتل بسیاری دست زدند. پس از اینکه شورش دامنه یافت، لشکر عادلشاه (غریبشاه) به هر جا که وارد میشد با نواختن نقاره بر شور و هیجان مردم میافزود تا آنکه بهزودی جمعیت کثیری ـ حدود سی هزار نفر ـ به گرد او جمع شدند. قصد وی تسخیر کل گیلانات از بیهپیش و بیهپس و حتی تمامی ملک دارالمرز و رستمدار بود. شورشیان در بیستم شعبان۱۰۳۸ ه¨. ق توانستند شهر رشت را تصرف نمایند. در آن ایام وزارت رشت با میرزا اسماعیل فرزند اصلان بیک بود. وزیر مذکور با جمعی از ملازمان خود در برابر نیروهای غریبشاه صفآرای گشت و از گرگین سلطان حاکم گسکر نیز کمک خواست. او سپاهی به مدد حاکم رشت فرستاد، ولی نیروهای مدافع کاری از پیش نبردند. با فرار حاکم رشت، غریبشاه (عادلشاه) وارد رشت شد و کلیه ابریشمی را که بهعنوان مالیات ازگیلان وصول شده و در رشت انبار گشته بود و ارزش آن بالغ بر سیصدهزار تومان میشد بهدستآورد.
در گزارشهای رسمی آمدهاست که «گیلانیان از وخامت عاقبت اندیشه ناکرده دست به تاراج و تالان قصبه برآورده، مبلغهای کلی از مال سرکار خاصه و تجار و عجزه و مساکین و رعایا و زیردستان برده، جمع کثیر به قتل آوردند و بعد از اخذ غنایم و قسمت در میان ملازمان خود بهخاطرِ جمع روی توجه به جانب لاهیجان نهادند.» (۱۹. ص۵۰). نیروهای غریبشاه پس از رشت عازم فومن شده و چون اهالی فومن خود را تسلیم کردند از غارت آن شهر خودداری کردند. لشتنشا نیز که بهدست غریبشاه افتاده بود غارت گشت، ولی در همین زمان به اهالی لشتنشا خبر رسید که میرزا عبدالله (فرزند خواجه علیشاه اصفهانی) که به وزارت لاهیجان اشتغال داشت از بیرامقلی سلطان میرصوفی و حیدر سلطان قوییله حصارلو حاکم تنکابن کمک خواسته و قصد حمله به لشتنشا را دارد. نیروهای لشتنشا که در اردوی غریبشاه بودند از این خبر ترسیده و قصد بازگشت به آنجا را داشتند. غریبشاه پس از شنیدن خبر مزبور، سپاه را از فومن عازم لشتنشا نمود تا به لاهیجان رود.
در همین حال ساروخان حاکم آستارا که به کمک گرگین سلطان حاکم گسکر آمدهبود به جانب رشت که هنوز غریبشاه از آنجا به قصد لاهیجان حرکت نکرده بود تاخت. پیرمحمود پیربازاری که نایب غریبشاه بود وقتی حرکت آنها را به جانب رشت دیدگریخت و سپاهیان او متفرق شدند. نیروهای دولتی به رشت آمده و شهر را غارت کردندو سپس به سیاه رودبار رفته و شروع به مذاکره برای دفع غریبشاه کردند.
در پیشروی به سمت لاهیجان چون خبر عبور لشکر «پرشور و شر غریبشاه» از آب سفیدرود به مدافعان (مانند حیدر سلطان و بیرامقلی سلطان و ملازمان و نفرات قشون آنها) میرسد، آنان درنگ را جایز نمیدانند و آنچه اسباب و اموال سرکار خاصه وتجار روس که در قلعه مضبوط بود برمیدارند و به قصبه دیلمان عقبنشینی میکنند. میرزا عبدالله وزیر و میرمراد کلانتر بعد از وقوع فرار صوفیان و رفتن ملازمان حیدرسلطان، ناچار شهر و قلعه را با اموال و اسباب خود رها کرده و از مهلکه بیرون میروند. غریبشاه از این واقعه مسرور گشت و بهراحتی وارد لاهیجان شد و در کنار سفیدرود، کیا فریدونچیک از او استقبال کرد. وی پس از سه روز توقف در لاهیجان متوجه رانکوه و تنکابن گشت. توجه او به تنکابن در پی نامهای بود که مردم آنجا بدو نوشتند و نسبت به زجر و سختیهایی که متحمل شده بودند از او کمک خواستند؛ لذا غریبشاه با سپاه خود عازم تنکابن شد، لیکن با مقاومت حیدر سلطان قوییله حصارلو مواجه شد و شبانه از اردو فرار کرد و به جانب لاهیجان تاخت و لشکرش را به جانب لنگرود راهی کرد کهدر مواجهه با نیروهای حیدر سلطان گروهی کثیر به قتل رسیدند. غریبشاه از لنگرود بهجانب لاهیجان فرار کرد، ولی در نزدیکی لاهیجان با لشکر میرمراد و بهرام قلی سلطان صوفی برخورد کرد. ناچار از راه آستانه اشرفیه روانه لشتنشا شد و جمعی از سران لشکر و نیروهای او در لاهیجان از بین رفتند.