جوخوفته آفتاب
جریا «هساشعر» در گیلان صرفنظر از کیفیت آثار تولید شده، نقطهی عطف و تحولی برای شعر گیلکی محسوب میشود. از آن رو که توانسته بسیاری از شاعران این خطه را به سوی ساختارهای مدرنتر از شعر گیلکی سوق دهد. تا پیش از طرح «هساشعر» این منظومهها بودند که در قالبهای کلاسیک اقبال عام را به همراه داشتند؛ اما اکنون شعر گیلکی با تجربهی فضای مدرن – همسو با شعر فارسی – فاصلهیی محسوس با جهان شهری کلاسیک و نئوکلاسیک گرفته است. با درک این ضرورت، شاعران گیلکیسرا به سمت فضاهایی تصویریتر و خلق اتفاقات شعری آنی، گرایشی بیشتر پیدا کردند.
علی اکبر مرادیان گروسی هم در «پیشگب» این دفتر آورده است: «جوخوفته آفتاب» به زبان شیرین و باستانی ایرانزمین بزرگ به معنای «آفتاب پنهان شده» مصداق شعر کتاب و گفتههایش است… باید سرودههای احمدی را با دقت خواند تا عشق واقعی یک روستایی را در صداقت گفتارش دید.
کوچه عطره جه/ بفامستم/ تازه دوارستی
از عطر کوچه فهمیدم به تازگی گذشتی
صمیمیت و عشق را باید همانند روانی و زلال آبهای چشمهساران کوهستانهای گیلان دید و سپس به تشریح آن نشست؛ کاری که شاعر این مجموعه چنین کرده است.
گیلکی: خوشا دان دره
بهاری وارش
ئیجور، تی دیم پرا
چوم
خو چوما خورداندره
فارسی: طوری بوسه میزند
باران بهاری
سر و صورتت را
که چشم
چشمش را دارد میخورد.