خاندان گیلانشاه

گیلانشاه نام و عنوان شماری از فرمانروایان گیلان باستان در اواخر دوره سلطنت خسرو پرویز ساسانی بوده است. آنطوری که از نوشته های برخی از مورخین دوره اسلامی نظیر ابن اسفندیار کاتب و اولیاء الله آملی بر می آید، در سالهای پایانی ساسانیان، فیروز نامی از نوادگان قباد ساسانی بر گیلان چیره شد و اهالی این سرزمین به تدریج به اطاعت او در آمدند. بر پایه ی گزارشهای ایشان فیروز فرزند نرسی دختری از شاهزادگان گیلانی را به همسری برگزید و از او صاحب پسری به نام «گیل» شد. گیل پس از مرگ پدر در حدود سال ۱۷ هـ.ق ( ۶۳۹ – ۶۳۸ م) به پادشاهی گیلها یا همان گیلک ها رسید و اندکی بعد دیلمـی هـا را نیز با خود متحد ساخت و بدین ترتیب فرمانروایی خاندان گیلان شـاه بـر سرزمین گیلان و بعدها غرب مازندران آغاز شد. چندی بعد فرزند گیل به نام گیل گیلانشاه در حدود سالهای ۲۳ – ۲۲ هـ . ق به قدرت رسید و بعدها بخش وسیعی از تبرستان قدیم از جمله رویان و آمل و نور را به تصرف خود در آورد و بدین ترتیب قلمرو فرمانروایی او از گیلان تا گرگان گسترش یافت و سلطنت او بر سرزمین یتشخوارگر آغاز شد. به گواهی تاریخ این شاهزاده گیلانی در همان زمان به «گاوباره» یا «گابره» معروف شد و بعد از اینکه یزدگر سوم ساسانی پادشاهی او را به رسمیت شناخت، به فرشوادگر شاه به معنی پادشاه کوه و دشت) نیز ملقب گردید مرکزیت و تختگاه این خاندان فومن و آمل هم ولیعهد نشین ایشان محسوب میشد که این رسم تا زمان خلافت منصور عباسی (۱۴۴) هـ. ق) ادامه داشت.

نوشته اند که گیل گیلانشاه به هنگام مرگ در سال ۴۰ یـا بـه روایتی دیگر سال ۶۰ هـ . ق دارای دو پسر به نامهای دابویه و پادوسبان بود که بازماندگان ایشان سالها با عنوان دابویهیان شاهان دابویهی بر گیلان و گاوباره گان پادوسبانی بــر غرب مازندران به مرکزیت کجور و بعدها ساری فرمان راندند. شماری از ایشان با القاب و عناوینی چون اسپهبد (اصفهبد)، (استندار استاندار) و ملک شناخته می شدند. نوشته اند که؛ پادوسبانیان خود به چندین شاخه تقسیم می شدند که ملکان کجور از معروف ترینشان بود. ایشان به مرکزیت کجور بر رویان قدیم که متشکل از لاریجان آمل، نور، نوشهر و چالوس فعلی بود سالها فرمان راندند؛ تا اینکه در سال ۱۰۰۶ هجری قمری توسط قزلباشان شاه عباس اول صفوی منقرض شدند. گفته می شود حدود ۹۶۰ سال حکومت کردند و شهریار و بهمن پسر کیومرث از معروف ترینشان بودند. اما در دوره فرمانروایی این خاندان حکومتگر و اعقابشان، در گیلان حوادث هایی بوجود آمد و رویدادهای به وقوع پیوست که در تاریخ ثبت شده و ما در اینجا به اجمال به شماری از آنها اشاره می کنیم.

مهمترین وقایع به وقوع پیوسته در دوره ی ایشان حمله ی اعراب به ایران بود که شرح آن در منابع تاریخ ایران آمده است. به گواهی تاریخ بعد از روی کار آمدن خسرو پرویز ساسانی ایران با آشفتگی سیاسی روبرو شد و چندی بعد کشور دچار هرج و مرج گردید و به دلیل بی عدالتی و فساد داخلی رو به انحطاط رفت، تا اینکه خسرو پرویز در سال ۶۱۸ میلادی کشته شد و چندی بعد یزدگرد سوم ساسانی بر تخت شاهی ایران تکیه زد در زمان وی ایران بسیار آشفته و نابسامان بود. به دنبال این وقایع، خبر ضعف و انحطاط ایران به اطلاع ابوبکر که در آن وقت به لشکر کشی دیگر کشورها مشغول بود رسید و او هـم خالدبن ولید را مأمور جنگ با ایران کرد. از آن پس میان سپاه ایران و لشکر اعراب چند جنگ بزرگ و کوچک به وقوع پیوست تا اینکه سرانجام ایران در سال ۱۴ هـ.ق در جنگ قادسیه شکست خورد و بعد از کشته شدن رستم فرخزاد سردار ایران پرچم ایران به دست اعراب افتاد و از آن پس اعراب مسلمان شهرهای ایران را یکی پس از دیگری به تصرف خود در آوردند.

در این میان گیلان هنوز به تصرف اعراب در نیامده بود و این سرزمین در پناه رشته کوه های البرز و جنگلهای انبوه با استقلال با فرمانروایانی گیلانشاه روزگار می گذراند، تا اینکه نخستین برخورد تازیان با ساکنان گیلان در سال ۲۲ هـ.ق در زمان عمر بن خطاب رخ داد در این وقت اعراب بر بیشتر ولایات ایران به جز گیلان و بخشی از مازندران تسلط یافته بود و یزدگرد سوم به شهر مرور از توابع خراسان قدیم گریخته بود. در این هنگام که اهالی گیل، دیلم و تالش احساس خطر کرده بودند، دیری نپایید که میان ایشان و تازیان نبردی سخت در گرفت. در سال مذکور سپاهیان گیلان در ناحیه ای موسوم به دستبی که بین قزوین و همدان قرار داشت با سپاهیان عرب به فرماندهی نعیم بن مقرن وارد نبرد شدند. فرماندهی گیلانیان با سردار موتا (مهتا) دیلمی بود که با همه مقاومت و سختی ها عاقبت شکست خوردند و بسیاری از ایشان از جمله موتا دیلمی نیز کشته شد. پس از این نبردهای دیگری میان ایشان روی داد که شماری از آن دوره حکومت گیلان شاهان به وقوع پیوسته است. نوشته اند که در این جنگ ها نام و آوازه دیلمیان در منظومه ویس و رامین از شاهکارهای ادب فارسی سروده فخرالدین اسد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری آمد آنطور که در برخی از یادداشتها آمده؛ بعد از مرگ فرزند ارشد گیل گیلان شاه به نام دابویه در سال ۵۷ هـ. ق، خورشید اول قدرت را در گیلان در دست گرفت که حکومت وی با اواخر خلافت معاویه مصادف بود در زمان وی هزاران نفر از سپاه اعراب به فرمان معاویه به قلمرو شرقی فرخان فرزند دابویه حمله کردند اما در این جنگ مصقله و سپاهیانش به دست جنگ جویان ،گیلی دیلمی و تبری کشته شدند. سالها بعد در سال ۹۳ هـ .ق اسپهبد خورشید دوم روی کار آمد. در زمان وی یزیدبن مهلب والی وقت عراق بر گیلان تاخت که عاقبت اعراب ناگزیر به صلح با اسپهبد خورشید شد. پس از این منصور خلیفه سیاسی در سال ۱۴۱ هـ . ق فرمان جنگ علیه پادشاه پتشخوارگر را صادر کرد و از آن پس تازشهای پی در پی اعراب به قلمرو اسپهبد خورشید آغاز شد تا اینکه پس از سالها جنگ و ستیز، در سال ۱۴۴ هـ. ق اسپهبد خورشید به دنبال شکست در برابر تازیان و بعد از اینکه به ناتوانی خود پی برد، اندکی بعد در همان سال در گذشت و بدین ترتیب پایان فرمانروایی آلدابویه بر گیلان و تبرستان مازندران فرا رسید پادوسبانیان که آل پادوسیان نیز خوانده شدند، سرانجام پس از سالها حکومت بر مازندران عاقبت در سال ۱۰۰۶ هـ ق توسط شاه عباس اول صفوی از میان رفت نوشته اند که این سلسله پس از دودمان آفتاب در ژاپن طولانی ترین سلسله جهان است که از سال ۲۲ تا ۱۰۰۶هجری قمری در رویان و اطراف آن حکومت کردند گفته می شود؛ این سلسله پس از فروپاشی گوشه نشین شدند و به دامپروری و کشاورزی پرداختند، ولی هیچ گاه اصالت خود را فراموش نکردند و هنوز هم شماری از این خاندان شجره نامه پدرانشان را در دست دارند و فرزندان خود را به نام فرمانروایان پادوسبانی می نامند.

یکی از معروف ترین افراد این خاندان نیما یوشیج پدر شعر نو بود. وی ابتدا علی نام داشت ولی سپس نامش را به اسم یکی از پادشاهان پادوسبانی” نیما ” گذاشت.

 

منبع : کتاب خاندان های حکومتگر گیلان، کیوان پندی

یک پاسخ ارائه کنید