معیشت روستاییان گیلانی در دوره ی قاجار
استان گیلان یکی از استانهای شمالی کشورمان است که دارای طبیعتی زیبا و پوشیده از جنگل و سرشار از منابع آبی است،
بهطوریکه استان رشت پربارانترین استان کشور است، میزان بارش سالیانه آن حدود ۱۳۵۹ میلیمتر مربع است. اقتصاد گیلان بر پایه کشاورزی و دامداری، صید ماهی و پرورش زنبورعسل و کرم ابریشم استوار است و میتوان از آن بهعنوان یکقطب اقتصادی قوی در ایران نام برد. در این مقاله میخواهیم به بررسی اقتصاد معیشتی مردم گیلان از نگاه ایرانشناسان عهد قاجار بپردازیم. نوشتههای ایرانشناسان و سیاحانی که در دوره قاجار به گیلان سفرکردهاند میتواند اطلاعات خوبی از نحوه امرارمعاش و نحوه چرخه قدرت بین زمینداران و دهقانان و نوع زندگی مردم گیلان در دوران قاجار را به ما منتقل کند.
رابطه مالک و دهقان
مردم گیلان را به دو طایفه میتوان تقسیم کرد:
۱ ـ ساکنین دهکدهها و شهرها، کشاورزان برنج و تربیتکنندگان کرم ابریشماند.
۲ ـ ساکنین دامنهی کوهها و درهها و دهکدههای پای کوه: این مردم در فصول معتدل در آنجا زندگی میکنند و در فصل گرما بالای کوهها میروند. آنان دارای رمههایی از گوسفند و بز و سایر چهارپایان اهلی میباشند.
دهقانها بر روی زمینهای طبقه مرفه و متوسط کار میکنند و بهعنوان مزد سهم خوبی دریافت میکنند. چون ملک یا خریداری است یا مورثی است تنها مالکین در مقابل حکومت ازنظر مالیات مسئولیت دارند. عدهی کمی از افراد در حقیقت صاحب زمیناند. برای کشت توت مالک نهال را میخرد و چون پس از چند سال شروع به جمعآوری ابریشم میشود دهقانی که کرم ابریشم پرورش میدهد، یکسوم محصول را دریافت میکرد. مالک محل توتزار یا برنجزار را بهعنوان اجاره به دهقان واگذار میکند و دهقان در مقابل یکسوم سهم توتزار را دریافت میکند. دهقان اجارهای برای کلبهی خود نمیپردازد. دهقانها میتوانند در اطراف کلبه خود سبزی بکارند و آنها را به نفع خود بفروشند. مالک علاوه بر سهم خود، بهعنوان احترامی که برای خود قائل است نوبر محصولات را دریافت میکند، اجارهدار علاوه بر اینها، هدایایی مانند مرغ و جوجه به ازا هر زن و مرد دهقان به مالک تقدیم میدارد. (رابینو،۱۳،۱۴،۱۵:۱۳۵۷) دهقان هیچگاه بدون داشتن داس به مزرعه نمیرود زیرا که لازم است پیوسته در میان علفزار راهی برای خود باز کند، خلاصه زحمت زارع زیاد است دهقان گیلک شعری میخواند که معنی آن این است: «بهار میآید و با او سه غم همراه است، پرورش کرم ابریشم، کار کردن در مزارع برنج، فکر معشوقه». (نیکیتین، ۱۳۴:۱۳۲۶)
مشاغل گیلانیها:
گیلانیها در محلی بنام «تلمبار» به پرورش کرم ابریشم میپردازند. ابریشم سودبخشترین صنعت گیلان است. گیلانیها بیشتر به پرورش اردک و مرغ و خروس توجه نشان میدهند. (خودزکو، بیتا: ۵۰) گیلان به پرورش کرم ابریشم شهرت دارد در کلیهی روستاهای گیلان سفلی ابریشم جمعآوری و طبقهبندی میشود. ابریشم از گیلان به مارسی، قسطنطنیه، ایران و بعضاً روسیه صادر میشود. (ملگونف، ۳۲۴: ۱۳۷۶) گیلان به سبب تربیت کرم ابریشم موردتوجه بازرگانان اروپایی است و به همین جهت گیلان در نظر خارجیان مشهورترین ولایت ایران است. پس از تجارت ابریشم دادوستد ماهی سفید سودبخشترین مشاغل گیلان است و بزرگترین رقم نیروی کار را به خود اختصاص داده است. یک هزار و صد ماهی سفید تازه در محل صید، به مبلغ ۳۶ فرانک فرانسه، معادل ۳ تومان به فروش میرسد. یک هزار ماهی شور به مبلغ ۲۴۰ تا ۳۶۰ فرانک فرانسه یعنی تقریباً بین ۲۰ تا ۳۰ تومان فروخته میشود و هرگز بیمشتری نمیماند. چای بهوسیله کاشف السلطنه که چند سالی از طرف مظفرالدین شاه جهت مطالعه در امر نباتات به هندوستان اعزامشده بود، در سال ۱۳۲۲ هجری وارد گیلان شد، آزمایش کشت چای در لاهیجان شروع شد و اکنون در فومن نیز کشت میشود، ولی محصول چای تاکنون ازنظر بازرگانی اهمیت و موقعیتی پیدا نکرده است. خاک گیلان ازنظر کشت پنبه قابلتوجه و مساعد است اما این امر از طرف بومیان این منطقه مورد استقبال قرار نگرفته است. در رودبار و رحمتآباد درخت زیتون فراوان است و در این نقاط به ساخت روغنزیتون و صابون اشتغال دارند. گندم و جو در مناطق مرتفع و مقدار کمی در زمینهای پست کاشته میشود. مرکبات به کثرت و وفور در این منطقه وجود دارد. (رابینو، ۱۱،۴۶،۴۷ :۱۳۵۷؛ نیکیتین، ۱۴۳ :۱۳۲۶؛ خودزکو، بیتا: ۸۹) توتون و تنباکو در سال ۱۸۷۵ میلادی به گیلان آورده شد هرسال بر کشت آن افزوده میشود. (فیلد، بیتا: ۱۹۳) باران در گیلان به کثرت نازل میگردد و آبها زیاد میشود و آبادی و جمعیت و زراعت و غنا و ثروت روزبهروز رو به ترقی میرود و همهچیز زیاد میشود. (اولیویه، ۱۳۱ :۱۳۷۱) دهقانها در پاییز و زمستان چوب قطع میکنند و زغال میسازند و این کار مطلوب و مخصوص مردم ماسوله است. (رابینو، ۱۶: ۱۳۵۷) مردم ماسوله همه یا قاطرچی هستند یا سوداگران خرده پایی که با بلوک مجاور و در میان اراضی پست و بلند در داد و ستد اند. آنان نه بذری میکارند نه چیز دیگر جز انواع معدودی از سبزیها اما چنانکه دیدیم از حیث دارا بودن گله و رمه غنی بودند. (فریزر، ۵۸۱ :۱۳۶۴) تمام مردم گیلان شکارچیاند و هرکدام تفنگ و چاقویی دارند که مثل گرجیها آن را به کمر خود میآویزند. (تره زل، ۷۳ :۱۳۶۱) در حدود هزار خانوار در انزلی زندگی میکنند. اغلب مردم آن به ماهیگیری، قایقرانی و باغبانی اشتغال دارند. هنگام فصل صید ماهی بر تعداد جمعیت به نحو چشمگیری اضافه میشود و آنها در کار شیلات به نمکسود کردن ماهیها و تهیهی خاویار مشغول میشوند. صنعت مخصوص این شهر بوریابافی است، این حصیرها که خیلی سفت و محکم هستند توسط زنها بافته میشود و جای فرش را در خانههای گیلان گرفتهاند. این صنعت چندان سودی ندارد که برای کارگران این منطقه منبع درآمدی محسوب گردد. (سرنا، ۲۹۳ :۱۳۶۴) ساکنان رودبار به کشت زیتون اشتغال دارند. (خودزکو، بیتا: ۹۰) تجارت در رشت قابلملاحظه است، تمام مالالتجارهای که از قسمت شمالی ایران به خارج صادر و یا از خارج به داخل وارد میگردد از این شهر عبور مینماید و برای این شهر منبع عایداتی فراهم میسازد. تجار در این شهر بیشتر به کارهای ترانزیت اشتغال دارند. بازارها پر از محصولات و مصنوعات روسی است که در تمام ایالت گیلان به مصرف میرسد. (آلمانی، ۱۱۲۹ :۱۳۳۵) روا این است که بگوییم که در هیچ کشور دیگر دنیا شهری را بااینهمه مزایای ورودی و خروجی که دارد تا این اندازه به حال بیچارگی و آشفتگی رها نکردهاند. (کرزن، ۵۰۷ :۱۳۶۹)
رابطه ارباب و رعیت و تأثیر آن بر معیشت گیلانیها
ملگونف درباره معیشت و ستم اربابان مینویسد: «ساکنان معمولاً درنهایت فقر زندگی میکنند و اربابان تقریباً همگی دامدارند. غنای طبیعت و رستنیها سودی عاید این سرزمین نمیکند. حرص و طمع حکام و مالیاتهای بیش از اعتدال، مردم را زیر فشار دارد. حتی آزادی اهالی برای مهاجرت و سکونت درجایی دیگر نفعی در پی ندارد زیرا در کشور خود به هر جا که روند با همین اوضاع روبرو هستند». (ملگونف، ۶۷ :۱۳۷۶) اورسل مینویسد: «علیرغم ثروت طبیعی این سرزمین اهالی ظاهر بسیار فلاکت باری داشتند. لباس اغلب مردها را یک زیرپیراهنی ساده تشکیل میداد. مردم اغلب پابرهنه راه میرفتند.» (اورسل، ۱۷۷ :۱۳۸۲) تقسیم نامساوی هزینههای مالیاتی مالکین را وامیدارد تا در وصول سهمی که باید از دهقانان دریافت کنند از درستکاری منحرف شوند، غالباً مالک سهم زیادتری را به خود اختصاص میدهد و دهقان مغبون میشود. در بسیاری از دهات گیلان دهقانان به سبب نرخ ظالمانهی تنزیل، زیر فشار سنگین وامی که از مالکین خود گرفتهاند، از بین میروند و گاهی وضع بدی که ازنظر برداشت محصول با آن روبرو میشوند آنان را به ترک دهکده میکند. (رابینو، ۱۶ :۱۳۵۷) خان لاهیجان مانند همه ایرانیان والامقام، غاصب است، مدت بیست سال است که در این ولایت حکومت میکند و در این مدت ثروت هنگفتی جمع کرده، سالانه مبلغ ۰۰۰/۱۵ هزار تومان مالیات از برنج جمعآوری میکند. میگویند زمانی که به او دستور دادند که برای جهاد علیه انگلیسها ۰۰۰/۱۰ هزار تومان جمع کند او دو برابر مبلغ را از مردم بدبخت گرفته بود، درنتیجه حرص و آز او تجارت لاهیجان صدمهدیده آذوقه گرانتر از رشت و تهران شده. وضع اسفانگیز این ولایت را که ازجمله ثروتمندترین ولایات ایران است درنتیجه حکومت ظالمانه به این روز افتاده است (مکنزی، ۲۶،۱۳۵۹:۳۴)
گیلان به سبب غنای طبیعی و وفور نعمات طبیعی جزو بهترین سرزمینهای ایران بوده است، از نوشتههای ایرانشناسان چنین میتوان نتیجه گرفت که وضعیت معیشتی مردم گیلان نسبت به مناطق جنوبی و مرکزی ایران بهمراتب بهتر بوده و برای امرارمعاش مشقت کمتری را متحمل میشدهاند. بزرگترین مشکلات مناطق مرکزی و جنوبی ایران اعم از کمآبی و خشکسالی و ناتوانی طبیعت در باروری و تولید محصول، از مشکلاتی بود که مردم گیلان از آنها مبرا بودند. و از دیگر مزیت سرزمین گیلان راه تجاری دریای خزر بود که یکی از مهمترین قطبهای مبادلات تجاری ایران و روس را رقم میزند، بندر انزلی بهعنوان بزرگترین بندر گیلان توانسته بود شرایط اقتصادی و اشتغالزایی خوبی را در مناطق مختلف گیلان مخصوصاً بازارهای رشت ایجاد نماید. اختلاف طبقاتی در بین ارباب و رعیت در گیلان بسیار زیاد بوده است و رابطه ی خوبی بین آنها برقرار نبوده است. تمام مطالبی که در بررسی وضعیت اقتصادی معیشت مردم گیلان آورده شد، مسلماً تمام واقعیت جامعه آن زمان نیست، اما میتواند بخشی از وضعیت گیلانیها در عهد قاجار را مشخص نماید.
پینوشت:
– الکساندر خودزکو در سال ۱۸۳۰ در عصر محمدشاه قاجار بهعنوان کنسول روسیه در رشت خدمت کرد.
– ه.ل. رابینو دوبور گومال در سال ۱۹۰۶ م/۱۳۲۴ ه.ق به مدیریت بانک شاهی در رشت منصوب شد او تا سال ۱۳۳۰ ه.ق در گیلان بود.
– موسی وب نیکیتن در سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ در ایران در کنسولگری روسیه در رشت مشغول به کار شد.
– گریگوری ملگونف آکادمیسین روس است که طی هدف نظامی و تهیه اطلاعات جغرافیایی در سال ۱۸۶۰ (برابر با ۱۲۳۹ خورشیدی) به ایران سفر کرد.
– جیمز بیلی فریزر بازرگان دانشمند اسکاتلندی است که در سال ۱۸۲۱ م/۱۲۳۶ ه.ق در لباس ایرانی راهی خراسان شد سپس از کرانه دریای خزر خود را به تبریز رساند.
– چارلز فرانسیس مکنزی بعد از جنگ ایران و انگلیس بر سر مسئله هرات در سال ۱۸۵۶ م/۱۲۷۳ ه.ق و شکست ایران و قبول معاهده پاریس که طبق آن دولت ایران حق گماشتن کنسول در شهرهای این کشور را به انگلیس داد، چارلز مکنزی کنسول گیلان شد. او اولین کنسول انگلیس در شمال ایران بود وی گزارش سفر خود را از رشت تا استرآباد در کتابی بانام سفرنامه شمال گردآورد.
– ارنست اورسل سیاح و پژوهشگر بلژیکی است که در سال ۱۸۸۲ از طریق باکو و انزلی به ایران آمد.
– جرج کرزن انگلیسی در سال ۱۸۹۹ از طریق خراسان وارد ایران شد و پس از مدتی به کشورش بازگشت اما هشت سال بعد مجدد در سال ۱۹۰۷ مجدداً به ایران بازگشت و این بار از وزارت فرهنگ فرانسه اجازه حفاری در ایران را کسب کرده بود.
– مادام کارلاسرنا یک جهانگرد ایتالیایی قرن نوزدهم اروپا بود که در زمان حکومت قاجار ۱۸۷۷ میلادی و همزمان با سلطنت ناصرالدینشاه از طریق دریای خزر به ایران آمد
– ژنرال آلفونس تره زل فرانسوی به همراه هیئت ژنرال گاردان به نمایندگی از ناپلئون به ایران آمد. او از سال ۱۸۰۱ الی ۱۸۵۰ (۱۲۶۷ – ۱۲۱۶ ه.ق) در ایران به کارهای نظامی مشغول بود.
منابع:
– اولیویه، سفرنامه اولیویه (۱۳۷۱). مترجم: محمد طاهر میرزا، مصحح: غلامرضا ورهام. تهران: انتشارات اطلاعات.
– فیلد، هنری. مردمشناسی ایران (بیتا). مترجم: عبدالله فریار. تهران: انتشارات ابنسینا.
– خودزکو، الکساندر (بیتا). سرزمین گیلان. مترجم: سیروس سهامی. تهران: چاپخانه فاروس.
– آلمانی، هنری رنه (۱۳۳۵). سفرنامه از خراسان تا بختیاری. مترجم: علیمحمد فره وشی (مترجم همایون). تهران: ابنسینا: امیرکبیر.
– سرنا، کارلا (۱۳۶۲). سفرنامه مادام کارلاسرنا. مترجم: علیاصغر سعیدی. تهران: کتابفروشی زوار.
– کرزن، جورج ناتیل (۱۳۶۹). ایران و قضیه ایران. مترجم: غلامعلی وحید مازندرانی. جلد اول. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی.
– نیکیتن (۲۵۳۶). خاطرات و سفرنامه موسیو ب.نیکیتن. مترجم: علیمحمد فره وشی (مترجم همایون). چاپ دوم. تهران: انتشارات معرفت.
– رابینو، ه.ل (۱۳۵۷). ولایات دار المرز ایران گیلان. ترجمه: جعفر خمامی زاده. رشت: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
نویسنده : علیرضا احمدی (کارشناس ارشد ایران شناسی) منبع : مورخان