آیا کشت‌ برنج‌ در گیلان به‌ توسعه‌ی‌ اقتصادی‌ استان کمک‌ می‌کند؟ (2)

✍به قلم و با پژوهش؛ ناصر عظیمی دوبخشری

بخش دوم:

 

کشت‌ برنج‌ در گیلان و پیش‌فرض سوم:

انتگره شدن جهان چندقطبی‌، دستیابی‌ به‌ غذا را آسـان تـر کرده است‌.

در پیش‌فرض سوم ما از انتگره شدن جهان نوین‌ در پرتو جهانی‌شدن و تجارت جهانی‌ و قطب‌های‌ چندگانه‌ی‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ و دسترسی‌ به‌ شبکه‌ی‌ حمل‌ و نقـل‌ آسـان و ارزان سخن‌ گفتیم‌ و خاطرنشان کردیم‌ کـه‌ بـرخـلاف دنیـای‌ قـدیم‌ کـه‌ در آن کنـدی‌ ودشواری‌ ارتباطات خطرقحطی‌های‌ محلی‌ و منطقه‌ ای‌ را تشدید می‌کرد و از این‌ منظر نیاز به‌ تولید تقریباً تمام محصول مورد نیاز جامعه‌ برای‌ هرمنطقـه‌ای‌ بـه‌ یـک‌ ضـرورت استراتژیک‌ تبدیل‌ می‌شد، شبکه‌ی‌ ارتباطات و حمل‌ و نقل‌ سـریع‌ و ارزان امـروزی‌ ایـن‌ خطر را مگر در شرایط‌ بسیار ویژه(نظیرجنگ‌های‌ جهانی‌) در صورت برخورداری‌ از منابع‌ مالی‌ لازم به‌ طور کلی‌ برطرف کرده است‌. اما پرسش‌ مقدر می‌تواند این‌ باشد کـه‌ منـابع‌ مالی‌ برای‌ خرید مواد غذایی‌ از دیگر نقاط جهان از کجا باید تامین‌ شود؟. پاسخ‌ این‌ است‌ که‌ از فروش محصولات تولیدی‌ نقدی‌ و بازاری‌ در کشـاورزی‌ِ هـرمنطقـه‌. اگـربتـوان بـا استفاده از بهترین‌ و اقتصادی‌ترین‌ کشت‌ محصول کشاورزی‌ و با تعیـین‌ بـدیل‌ مناسـبی‌ برای‌ کشت‌برنج‌ در جلگه‌ ی‌ گیلان به‌ منابع‌ مالی‌ مناسب‌ و بالاتر از کشـت‌بـرنج‌ دسـت‌ یافت‌، نه‌ فقط‌ می‌توان سهم‌ خوراکی‌ سبدغذایی‌ خانوار و منطقه‌ را تامین‌ کرد بلکه‌ مـی‌توان به‌ مازادی‌ اقتصادی‌ دست‌ یافت‌ که‌ نه‌ فقط‌ واردات هرنوع مـواد غـذایی‌ ضـروری‌ را میسرمی‌نماید بلکه‌ منابع‌ لازم برای‌ توسعه‌ی‌ منطقه‌ای‌ را نیرفراهم‌ می‌کند. فرامـوش نکنیم‌ که‌ دراین‌ دهکده‌ی‌ جهانی‌، تنها کـافی‌ اسـت‌ منـابع‌ مـالی‌ لازم از طریـق‌ فـروش محصولات مورد تقاضای‌ بازار دست‌ یافت‌ و سپس‌ باخرید محصولات غذایی‌، غذای‌ مـورد نیاز را تامین‌کرد. علاوه بر این‌ در ساخت‌ طبیعی‌ گیلان چنـان ظرفیتـی‌ بـرای‌ تولیـدات مواد غذایی‌ در کشاورزی‌ وجود دارد که‌ در شرایط‌ اضطراری‌ نیزمی‌توان بـدون نیـاز بـه‌ خارج از آن ، نیازهای‌ روزمره ی‌ بدن را به‌ نحومناسبی‌ تولید و تامین‌ کرد.

چنان که‌ گفته‌ شد یکی‌ از دلایل‌ عمده ی‌ اصرار برتداوم تولید برنج‌ در گیلان به‌ رغم‌ سود اندک آن هم‌ برای‌ بهره برداران کشاورزی‌ و هـم‌ منطقـه‌، اسـتراتژیک‌ دانسـتن‌ تولید محصول برنج‌ برای‌ کشور است‌. یاد آوری‌ این‌ نکته‌ مهم‌ است‌ که‌ در منـابع‌ اصـلی‌، اصولاً واژه ی‌ کالای‌ استراتژیک‌ برای‌ نخستین‌بار در اواخر دهه‌ی‌ ١٩۴٠یعنـی‌ زمـانی‌که‌ دو اردوگاه سوسیالیستی‌ و سرمایه‌ داری‌ رقابت‌ نظامی‌ و امنیتـی‌ خـود را آغـاز کـرده بودند، متداول شد. در آن زمان کالاهای‌ اسـتراتژیک‌ عمومـاً بـه‌ کالاهـای‌ نظـامی‌ و غیـرنظامی‌ گفته‌ می‌شد که‌ کاربردهای‌ امنیتی‌ درازمدت و تعیین‌کننده در جنـگ‌ و رقابـت‌های‌ تکنولوژیکی‌ داشتند. بنابراین‌ هرکدام از کشورهای‌ دو اردوگاه مراقب‌ بودند تا کالای‌ مورد نظر و یا تکنولوژی‌ تولید آن به‌ طرف دیگر انتقال پیدا نکند و در ضمن‌ خـود نیـز از داشتن‌ آن محروم نباشند. ظاهراً بعدها به‌ دلایلی‌ این‌ مفهوم به‌ برخـی‌ کالاهـای‌ تولیـدی‌ کشاورزی‌ به‌ ویژه گندم نیز اتلاق شد. هرچند تعریف‌ مشخص‌ و دقیقی‌ در فرهنگ‌هـا و دانشنامه‌ها برای‌ این‌ واژه در خصوص کالاهای‌ کشاورزی‌ دیده نمی‌شود لیکن‌ ظـاهراً در ادبیات تئوری‌ توطئه‌ این‌ مفهوم به‌ آن دسته‌ از کالاهایی‌ کشاورزی‌ نیزگفته‌ می‌شود کـه‌ به‌ طور مستقیم‌ با امنیت‌غذایی‌ یک‌ کشور مرتبط‌ باشد.

در ایران به‌طور رسمی‌ نه‌ تعریفی‌ از کالاهای‌ استراتژیک‌ کشاورزی‌ و نه‌ لیست‌ معینـی‌ از این‌ کالاها در دست‌ است‌. با این‌حال توسط‌ افراد گوناگون و مسـئولان مختلـف‌ تعـداد زیادی‌ از تولیدات کشاورزی‌ نظیرگندم، زعفران، چای‌، برنج‌، سویا و حتا پسته‌ و غیـره در زمره‌ی‌ کالاهای‌ استراتژیک‌ به‌ حساب آمده است‌. بنابراین‌ با توجه‌ بـه‌ ایـن‌کـه‌ در آغـاز، اصولاً واژه‌ی‌ کالای‌ استراتژیک‌ به‌ هیچ‌ عنوان به‌ کالاهـای‌ تولیـدی‌ در بخـش‌ کشـاورزی‌ اطلاق نمی‌شد و امروزه نیزبافروپاشی‌ اردوگاه واقعاً موجود سوسیالیستی‌ و اتمام دسته‌بندی‌های‌ اردوگاهی‌ و به‌ ویژه فراهم‌شدن دهکده‌ی‌ جهانی‌ در پرتـو جهـانی‌شـدن، در ادبیات اقتصاد کشاورزی‌ جهان، به‌نظرمی‌ رسد که‌ برای‌ کالاهای‌ کشـاورزی‌، کمتـر مـی‌توان ارزش استراتژیک‌ قائل‌ شد. اگربخواهیم‌ تعریفی‌ از کـالای‌ اسـتراتژیک‌ بـه‌ طـور عـام کرده باشیم‌ باید گفت‌ که‌ «کالای‌ استراتژیک‌ کالائی‌ است‌ که‌ تولید آن بـرای‌ یـک‌ کشـور حیـاتی‌ بوده و فقدان آن می‌تواند کشور را در شرایط‌ معینی‌ دچار بحران شدید اقتصادی‌ و سیاسی‌کند.» ازاین‌ منظر برای‌ هرکشوری‌ کالای‌ استراتژیک‌ می‌تواند بسیار گوناگون باشد. پیداست‌ برای‌ کشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ ممکن‌ است‌ نفت‌ و انرژی‌ یک‌ کالای‌ استراتژیک‌ محسوب شود لـیکن‌ بـرای‌ کشـور دیگـری‌ تولیـد گندم و یا اقلام خوراکی‌ دیگر. پیداست‌ برای‌ کشورهای‌ توسعه‌نیافته‌ در درجه‌ی‌ نخست‌ اقلام خـوراکی‌ است‌ که‌ در درجات نخست‌ کالای‌ استراتژیک‌ قرار می‌گیرند.

با این‌حال حتا اگر بتوان این‌ مفهوم را برای‌ کالاهای‌ تولیدشده دربخش‌ کشـاورزی‌ نیـز تعمیم‌ داد، باهیچ‌ استدلالی‌ نمی‌توان پذیرفت‌ که‌برنج‌ با امنیت‌ غذایی‌ کشور در ارتبـاط است‌ و در زمره‌ی‌ کالاهای‌ استراتژیک‌ محسوب می‌شود. ایران کشوری‌ اسـت‌ کـه‌ در آن هم‌ اکنون ظرفیت‌ تولید١۴میلیون تن‌ گندم و بیش‌ از ۵میلیون تن‌سیب‌ زمینی‌ وجود دارد که‌ می‌تواند در شرایط‌ اضطراری‌ جایگزین‌ برنج‌ شود. این‌ میـزان تولیـد گنـدم حتـا کفاف مصرف مسرفانه‌ی‌ جمعیت‌ در ایران را می‌دهد و پیداست‌ ازاین‌ منظرهیچ‌ خطری‌ از نظر کمبود غله‌ و مواد خوراکی‌ مشابه‌ نمی‌تواند کشور را تهدید کند. به‌ این‌محصـولات باید تولید ذرت، جو ، سویا و غیره را نیزبرای‌ تامین‌ مواد تامین‌ کننده ی‌ اقلام مشابه‌ ی‌ مورد نیاز روزانه‌ی‌ بدن اضافه‌ کرد.

نکته‌ی‌ مهمی‌ که‌ باید بدان توجه‌ کرد این‌ است‌ که‌ اگر کشت‌برنج‌ در گیلان به‌هزینه‌ی‌ کاهش‌ روند توسعه‌ی‌ استان برای‌ نیازهای‌ استراتژیک‌ ملی‌ باید تداوم یابد، تعهدات ملـی‌ در قبال این‌ فداکاری‌ و گذشت‌ چگونه‌ پاسخ‌ گفته‌ می‌شود؟

لازم است‌یادآوری‌ شود که‌ شعار خودکفایی‌ تولیدات کشاورزی‌ و حتـا محـور توسـعه‌ بودن کشاورزی‌ در ایران که‌ سالهاست‌ شعار روز و سالانه‌ی‌ مسئولان کشور بـوده اکنـون دیگرحتا توسط‌ برخی‌ مسئولان دولتی‌ هوشمندتر نیز با توجـه‌ بـه‌ بحـران کمبـود آب و مصون ماندن از بلیه‌های‌ بزرگتر زیرسوال رفته‌ است‌(نگـاه کنیـدبـه‌مصـاحبه‌ ی‌ عیسـی کلانتری‌ وزیر اسبق‌ کشاورزی‌ در مجله‌ ی‌ نگاه نو ، شماره ی‌ ١٠٣).

 

پیش‌ فرض چهارم:

مزیت‌ اقتصادی‌ تولید برنج‌

با توجه‌ به‌ تمام شرایط‌ اقتصادی‌، تکنولوژیکی‌ و ارتباطی‌ در دنیای‌ معاصر و هنگامی‌ که‌ هنوز باید تولید برای‌ مبادله‌ باشد و نه‌ صرفاً ارزش مصرفی‌ ، در صورت سازگاری‌ اقلیمـی‌، امروزه عامل‌ ضروری‌ و تعیین‌ کننـده ی‌ تولیـد در عرصـه‌ ی‌ کشـاورزی‌، مزیـت‌ تولیـد و میزان ارزش افزوده‌ی‌ بیشتر، مبنای‌ انتخاب نوع گیاه برای‌ کشت‌ و کشـاورزی‌ را تعیـین‌ می‌کند. امروزه کشاورزی‌ معیشتی‌ وخود مصرف تنهـا در جـوامعی‌ کـه‌ هنـوز در انـزوای‌ تاریخی‌ باقی‌ مانده‌اند، رایج‌ است‌. قلمروهای‌ اصلی‌ تولید کشاورزی‌ به‌ کشاورزی‌ تجـاری‌ اختصاص یافته‌ که‌ بر اساس مزیت‌های‌ تولیـد ، محصـول کشـاورزی‌ تجـاری‌ خـود را بـا قیمت‌ تمام شده ی‌ قابل‌ رقابت‌ به‌ بازار عرصه‌ می‌کند.

کشت‌ برنج‌ در گیلان و پیش‌ فرض چهارم:

تولید برنج‌ در گیلان مزیت‌ اقتصادی‌ ندارد.

چنان که‌ گفته‌ شد، هنگامی‌ که‌ هنوز باید تولید بـرای‌ مبادلـه‌ باشـد و نـه‌ صـرفاً ارزش مصرفی‌، مزیت‌ تولید برای‌ هرمنطقه‌ و یا کشوری‌ در اقتصـاد کشـاورزی‌ از اهمیـت‌ مهـم‌ برخوردار است‌ و نشان می‌دهد کـه‌ در یـک‌ قلمـرو(جهـان، کشـور و یـا منطقـه‌) تولیـد محصولی‌ خاص چگونه‌ قادر است‌ از دو وجه‌کیفیت‌ و قیمت‌ به‌ رقابت‌ با دیگرقلمروهای‌ تولید بپردازد. آیا تولید برنج‌ در گیلان از این‌نظر در مقیاس‌های‌ مختلف‌ جهانی‌، ملـی‌ و منطقه‌ ای‌ قادر به‌ رقابت‌ با دیگرتولیدکنندگان برنج‌ بوده و دارای‌ مزیت‌ است‌؟ پاسخ‌ بـه‌ این‌ پرسش‌ کلیـدی‌ در تعیـین‌ نـوع اسـتراتژی‌ تولیـد در بخـش‌ وسـیعی‌ از زمـین‌هـای‌ کشاورزی‌ گیلان دارای‌ اهمیت‌ است‌. ابتدا ببینیم‌ برآوردهای‌ هزینه‌ تولید و فـروش بـرنج‌ در گیلان طبق‌ آخرین‌ آمارها و بررسی‌ها چگونه‌ است‌؟

بررسی‌ سازمان جهاد کشاورزی‌ گیلان در سال سال زراعی‌١٣٨٩-١٣٩٠نشان مـی‌دهد که‌ هزینه‌ی‌ متوسط‌ کشت‌ برنج‌ دانه‌ بلنـد مرغـوب در یـک‌ هکتـار، بیشـتر از سـه‌میلیون و هفت‌صدهزارتومان بوده است‌. (جدول ١). پیداست‌ هزینه‌ ی‌ واقعی‌ تامین‌ آب برای‌ کشت‌ برنج‌(یعنی‌حدود ٢٠هزار مترمکعب‌ برای‌ هرهکتار در طول دوره ی‌ کشـت‌) و همچنین‌ یارانه‌ ی‌ نهاده‌های‌ کشاورزی‌ دولت‌ در این‌ محاسبه‌ لحاظ نشده است‌.

جـدول ١ . متوسـط‌ هزینـه‌ تولیـد در یـک‌ هکتـار کشـت‌ بـرنج‌ در گـیلان در سـال زراعـی‌١٣٨٩ – ١٣٩٠(ریال)

ماخذ: سالنامه‌ آماری‌ استان گیلان١٣٩٢به‌ نقل‌ از سازمان جهاد کشاورزی‌ استان گیلان

طبق‌ اطلاعیه‌ای‌ که‌ دولت‌ در سال ١٣٨٩صادر کرده اسـت‌ ، قیمـت‌ تضـمینی‌ بـرنج‌ در سال زراعی‌١٣٨٩ -١٣٩٠ را بین‌٩٣٠تا١۴٨٠تومان برای‌ اقلام پرمحصول برنج‌ اعـلام کرده است‌. فرض کنیم‌ که‌ قیمت‌ محصول دانه‌ بلند مرغوب تولیـدی‌ در گـیلان در بـازارهای‌ محلی‌ منطقه‌ دو برابربالاترین‌ قیمت‌ تضمینی‌ اعلام شده در همان سال باشد. در آن صورت کل‌ درآمد هربهره بردار دارای‌ یک‌هکتار زمین‌ کـه‌ میـانگین‌ تولیـد بـرنج‌ در آن حدود دو تن‌ است‌ برابر۵٩٢٠٠٠٠تومان خواهد بود که‌ با کسرهزینه‌ی‌ تولید در همان سال(جدول ١) ، اندکی‌ بیشتر از ٢میلیون تومان در سال مورد نظردر آمد یـک‌ کشـاورز برنج‌ کار دارای‌ یک‌هکتار زمین‌ بوده است‌. اما درآمد بسـیاری‌ از کشـتکاران گیلانـی‌ کـه‌ وسعت‌ بهره برداری‌های‌ برنج‌ آن هاپایین‌تر از یک‌هکتار است‌ باز هم‌ پایین‌تر است‌.

برطبق‌ آخرین‌ سرشماری‌ عمومی‌ کشاورزی‌ در سال ١٣٨٢که‌ نتایج‌ آن اعلام شـده، نشان می‌ دهد که‌ در سـال ١٣٨٢ در گـیلان تعـداد ٢٠۵٣٢٩بهـره بـردار کشـت‌ بـرنج‌سطحی‌ معادل ١۶٠٠٩٩هکتار زمین‌ را زیرکشت‌ برنج‌ داشتند. به‌عبارت دیگرمیـانگین‌ وسعت‌ زمین‌ بهره برداری‌های‌ با زمین‌ در گیلان نه‌ یک‌ هکتار بلکه‌ تنها٧٨/٠هکتـار در سال ١٣٨٢بوده است‌.. بی‌تردید این‌ مقدار امروز یعنی‌١٢سال بعد از آخرین‌ سرشماری‌ ١٣٨٢تغییرکرده و بازهم‌ کوچک‌ترشده است‌. در گـیلان بـه‌ دلیـل‌ تقسـیم‌ زمـین‌هـا براساس قانون ارث، تعداد بهره برداران به‌سرعت‌ افزایش‌ می‌یابند در حالیکه‌ سـطح‌ زیـرکشت‌ برنج‌ در استان یا افزوده نمی‌شود یا با آهنـگ‌ بسـیار کمتـری‌ افـزایش‌ مـی‌یابـد.

مقایسه‌ی‌ تعداد بهره‌برداران سال ١٣٨٢بـا تعـداد بهـره بـرداری‌هـای‌ کشـت‌بـرنج‌ در سال١٣٣٩یعنی‌ اولین‌ آمارگیری‌ کشاورزی‌ در ایـران نشـان مـی‌ دهـد کـه‌ تعـداد بهـره برداران برنج‌ در سال ١٣٣٩نزدیک‌ به‌ نصف‌ بهره برداری‌ های‌ برنج‌سال ١٣٨٢ و شمار آن ها تنها١١٣٢٩٨بهره برداری‌ بوده است‌(نک‌: ناصرعظیمی‌ ، کشت‌ برنج‌ در گیلان).

نتایج‌ سرشماری‌ عمومی‌ کشاورزی‌ در سال ١٣٩٢هنوز انتشار نیافته‌ لیکن‌ روند آهنگ‌ تغییرات تعداد بهره برداران برنج‌ در دهه‌های‌ گذشته‌ نشـان مـی‌دهـد کـه‌ تعـداد بهـره برداران برنج‌ در سال ١٣٩٢نباید کمتر از ٢٣٠هزار بهره بردار باشد. افزایش‌ تعداد بهـره برداران و کوچک‌شدن‌ مستمر وسعت‌ بهره برداری‌ها بر اساس قاعده‌ی‌ مقیاس تولید و صرفه‌جویی‌های‌ ناشی‌ از مقیاس، بازهم‌ هزینه‌های‌ تولید را افزایش‌ داده و مزیت‌ تولیـد آن را کاهش‌ می‌ دهد.

بنابراین‌ باید گفت‌ که‌ در آمد میانگین‌ هر بهره بردار کشت‌برنج‌ در شرایط‌ کنونی‌ باید بـه‌ نسبت‌ سال١٣٨٢با قیمت‌ ثابت‌همان سال بسیار کمترشده باشد. در واقع‌ باکشت‌ برنج‌ به‌ صورتی‌ که‌ اکنون در گیلان در نواحی‌ روستایی‌ ادامه‌ می‌یابـد، هـیچ‌ مـازاد اقتصـادی‌ برای‌ پس‌ انداز در نواحی‌ روستایی‌ دست‌ کـم‌ بـرای‌ بخـش‌ بزرگـی‌ از سـاکنان و فعـالان روستایی‌ وجود نخواهد داشت‌. پیداست‌ که‌ نبود مازاد اقتصادی‌ و فقدان انباشـت‌ سـرمایه‌ یکی‌ از عوامل‌ اصلی‌ در موانع‌ توسعه‌ ی‌ روستایی‌ نیز در گیلان محسوب می‌شود.

قیمت‌ برنج‌ در بازار جهانی‌ و مقایسه‌ی‌ آن با برنج‌ گیلان

آیا کشت‌ برنج‌ در گیلان در قیاس با کشت‌ برنج‌ در جهان دارای‌ مزیت‌ اقتصـادی‌ اسـت‌؟ برای‌ پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ به‌ طور بسیار فشرده تولید برنج‌ و قیمت‌ آن در بازار جهانی‌بـه‌ اختصار مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است‌.

طبق‌ گزارش FAO (سازمان خوار و بـار جهـانی‌)، قیمـت‌»فـوب :FOB«بـرنج‌ در بازارهای‌ جهانی‌ در سال ١٣٩٢(٢٠١٣) برای‌ هرتن‌ برنج‌ آمریکایی‌ با۴/٢ درصد شکسته‌ ۶٢٨ دلار(هرکیلو برنج‌۶٣سنت‌ دلار آمریکایی‌)، برنج‌ تایلندی‌ با ۵ درصد شکسته‌ برابـر ۵١٨ دلار( هرکیلو۵٢سنت‌ )، برنج‌ ویتنام با۵ درصد شکسـته‌٣٩١ دلار(هـرکیلـو٣٩ سنت‌)، برنج‌ اروگوئه‌ با۵/١ درصد شکسته ‌۵٩٨ دلار(۶٠سنت‌) بوده اسـت‌. ایـن‌ بـدان معنی‌ است‌ که‌ قیمت‌ میانگین‌ این‌ چهار نوع از برنج‌ پرفروش در بازار جهـانی‌ بـه‌ قیمـت‌ دلار تجاری‌ ایران در سال ١٣٩٢برابرحدود ١۵٠٠تومان برای‌ هرکیلوبوده است‌.

اما قیمت‌ برنج‌ در گیلان در همین‌ سال چگونه‌ بوده است‌؟ بررسی‌های‌ میـدانی‌ نگارنـده نشان می‌ دهد میانگین‌ قیمت‌ برنج‌های‌ دانه‌ بلند مرغوب در سال ١٣٩٢در گـیلان برابـر ۴٨۵٠تومان  در کارخانجات برنجکوبی‌ بوده است‌. پیداست‌ این‌ قیمت‌ در قیاس با قیمـت‌ فوب جهانی‌ بیش‌ از سه‌ برابر قیمت‌ جهانی‌ است‌. این‌ بدان معنی‌ است‌ کـه‌ بـرنج‌ گـیلان اگرچه‌ به‌ لحاظ کیفیت‌ از برنج‌های‌ نام برده بالا ممکن‌ است‌ بـالاتر باشـد لـیکن‌ از نظـرهزینه‌ ی‌ تولید نهایی‌ بسیار گران‌تـر اسـت‌. در واقـع‌ تولیـد بـرنج‌ در گـیلان بـه‌ لحـاظ اقتصادی‌ نسبت‌ به‌ تولید برنج‌ در جهان واجد هیچگونه‌ مزیت‌ اقتصادی‌ نیست‌.

در ایران معمولاً گیلان را به‌ عنوان استانی‌ که‌ در آن فقـرکمتـر اسـت‌ مـی‌شناسـند و دست‌ کم‌ میانگین‌ درآمدسرانه‌ ی‌ آن را نسبت‌ به‌ دیگر استان‌های‌ کشور بالاتر فرض می‌کنند. اما این‌ فرض به‌ غایت‌ نادرست‌ است‌. آخرین‌ محاسبه‌ی‌ حساب‌های‌ ملی‌ و منطقه‌ای‌ که‌ در سال ١٣٩١توسط‌ مرکز آمار ایران ارائه‌ شده نشان می‌ دهد که‌ درآمد سرانه‌ ی‌ ناخالص‌ هر گیلانی‌(نسبت‌ تولید ناخالص‌ به‌ جمعیت‌) تنها دوسـوم میـانگین‌ ملـی‌ اسـت‌.

همین‌ محاسبات نشان می‌دهد که‌ در سال ١٣٩١تولید ناخالص‌ ملی‌ به‌ حسـاب جـاری‌ برابر٧٣٧٢١٨٢میلیارد ریال بوده است‌ در حالیکه‌ تولید ناخالص‌ استان گیلان در همین‌ سال ١۶١٠٨۴میلیارد ریال ثبت‌ شده است‌. معنی‌ این‌ ارقام این‌ است‌ که‌ میانگین‌ سـرانه‌ ی‌ درآمد ناخالص‌ هر گیلانی‌۶میلیون و ششصد و چهل‌هزار تومان در سـالِ مـورد نظـر بوده در حالیکه‌ میانگین‌ سرانه‌ی‌ درآمد ناخالص‌ ملی‌٩میلیـون و ششصـد و سـی‌ هـزار تومان محاسبه‌ شده است‌.یکی‌ از دلایل‌ اصلی‌ پایین‌ بودن سرانه‌ ی‌ در آمد ناخـالص‌ در گیلان نسبت‌ به‌ میانگین‌ ملی‌ ، اشتغال بالا در بخش‌ کشاورزی‌ و کشت‌ بـرنج‌ در اقتصـاد این‌ استان و بهره وری‌ پایین‌ آن است‌.

 

پیش‌ فرض پنجم‌:

روابط‌ پسینی‌ تولید برنج‌

حجم‌ و میزان روابط‌ پسینی‌ تولید یک‌ نوع محصول کشا ورزی‌ در یک‌ منطقه‌ی‌ معـین‌ به‌ آن نقش‌ اقتصادی‌ متناسب‌ اعطاء می‌کند. به‌ عبارت دیگر هر چه‌ روابط‌ پسینی‌ تولیـد محصول کشاورزی‌ بالاترباشد، نقش‌ آفرینی‌ اقتصادی‌ آن هم‌ به‌ لحاظ تولید ارزش افزوده‌ی‌ بیشتر و هم‌ به‌ لحاظ ایجاد اشتغال و غیره در منطقه‌ ی‌ تولید نیز به‌ طـور بـالقوه مـی‌تواند بیشتر باشد. توضیح‌ آن که‌ روابط‌ پسینی‌ تولید در اینجا شامل‌ آن روابطی‌ است‌ کـه‌ تولید محصول کشاورزی‌ پس‌ از تولید در پروسه‌های‌ مختلف‌ تولید صنعتی‌ و برای‌ تولیـد محصولات تبدیلی‌ مختلف‌، مواد اولیه‌ ی‌ لازم را فراهم‌ نماید. به‌عنوان مثال مـی‌تـوان از روابط‌ پسینی‌ تولید محصول گندم نام برد که‌ می‌تواند پس‌ از برداشت‌ محصول از مزرعـه‌ در تولید انواع گوناگونی‌ از تولیدات صنعتی‌ و نیمه‌صنعتی‌ کاربرد داشته‌ و سبب‌ پیـدایش‌ صنایع‌ گوناگون تولیدی‌، اشتغال بیشتر و به‌ ویژه ارزش افزوده ی‌ بالاتر درمحل‌ باشد.

کشت‌ برنج‌ وپیش‌فرض پنجم‌:

برنج‌ در قیاس با دیگر محصولاتی‌ که‌ می‌توانند در این‌ اقلـیم‌ تولید شوند، روابط‌ پسینی‌ تولید بسیار اندکی‌ دارد.

پیش‌فرض پنجم‌ ما بر ایـن‌ اسـتدلال بناشـده اسـت‌ کـه‌ ترجیحـاً تولیـد محصـول کشاورزی‌ در یک‌ منطقه‌ بهتر است‌، دست‌ کم‌ به‌ روابط‌ پسـینی‌ گسـترده‌تـری‌ در تولیـد منجر شود. روابط‌ پسینی‌ تولید دراین‌ پیش‌فرض به‌ روابطی‌ معطوف است‌ که‌ در آن تولید محصول کشاورزی‌ پس‌ از تولید نهایی‌ ، تنها بـه‌ مصـرف نهـایی‌ خـتم‌ نشـود و بتوانـد در پروسه‌های‌ مختلف‌ تولید و برای‌ تولید محصولات تبدیلی‌ مختلف‌ صنعتی‌، مواد اولیـه‌ ی‌ لازم را فراهم‌ نماید. در این‌ مورد ما در پیش‌فرض پنجم‌ به‌ عنوان نمونه‌ از روابط‌ پسـینی‌ تولیدگندم سخن‌ گفتیم‌ که‌ می‌تواند پس‌ از برداشت‌ از مزرعه‌ و عرضه‌ به‌ بازار در تولیـد انواع گوناگونی‌ از تولیدات صنعتی‌ و نیمه‌صنعتی‌ کاربرد داشته‌ و سـبب‌ پیـدایش‌ صـنایع‌ گوناگون تولیدی‌، اشتغال بیشتر و به‌ ویژه ارزش افزوده ی‌ بالاتر درمحل‌ باشد. بـه‌عنـوان مثال گندم پس‌ از عرضه‌ به‌ بازار می‌توانـد مـواد اولیـه‌ ی‌ کارخانجـات تولیـد آرد، انـواع نان(سنتی‌ وصنعتی‌)، انواع شیرینیجات، انواع شکلات، انواع ماکارونی‌، انـواع بیسکوسـت‌ و غیره کاربرد های‌ صنعتی‌ گوناگون داشته‌ و از رهگذر آن هم‌ اشتغال بیشتر ایجـاد کنـد و هم‌ ارزش افزوده ی‌ بیشتر در محل‌ برجای‌ گذارد. محصول برنج‌ تا چـه‌ انـدازه مـی‌توانـد چنین‌ خصیصه‌ ای‌ از روابط‌ پسینی‌ تولید داشته‌ باشد؟

تا جایی‌ که‌ می‌ دانیم‌ ، برنج‌ قادر نیست‌ هیچ‌ کدام از این‌ روابط‌ پسینی‌ تولید را بـرای‌ صنایع‌ تبدیلی‌ ایجاد کنند. در واقع‌ برنج‌ در ایران در شکل‌ مصرف اصـلی‌ و نهـایی‌ آن بـه‌صورت پخت‌ برنج‌ و پلو تعریف‌ شده است‌. اشکال دیگر فرآورده های‌ پسینی‌برنج‌ در ایران و حتا در گیلان نیزبسیار محدود و گاه در فصل‌ معینی‌ فقط‌ مصرف محدود و غیر اساسی‌ پیدا کرده است‌ که‌ ارزش اشتغال زایی‌ و ایجـاد ارزش افـزوده ی‌ آن قابـل‌توجـه‌ و ذکـر نیست‌ و از منظر اقتصادی‌ هیچ‌گونه‌ مزیتی‌ برای‌ منطقه‌ ندارد.

 

پیش‌فرض ششم‌:

مصرف مسرفانه‌ ی‌ آب در کشوری‌ خشک‌

غلبه‌ی‌ کشت‌برنج‌ در کشاورزی‌ گیلان (با اختصاص دو سوم اراضی‌ کشاورزی‌ اسـتان)،ضمن‌ آن که‌ استفاده از مزیت‌ اقلیمی‌ پربـاران گـیلان در کشـاورزی‌ اسـتان را بـه‌طـور اساسی‌غیرعملی‌ کرده است‌ (به‌ دلیل‌ زمان کشت‌برنج‌)، ضمناً بامصرف مسـرفانه‌ ی‌ آب در یک‌ کشور نیمه‌ خشک‌ با میانگین‌ بارندگی‌ کمتر از ٢۵٠میلیمتر در سال، مـی‌توانـد دشواری‌های‌ بزرگی‌ برای‌ خود و کشور ایجاد کند. این‌ بدان معنی‌ اسـت‌ کـه‌ اسـتفاده‌ی‌ مسرفانه‌ ی‌ آب(به‌صورت آبیاری‌ غرقابی‌) در کشت‌ برنج‌ بـه‌ ویـژه زمـانی‌ کـه‌ بیشـتر آب مورد استفاده در آبیاری‌ کشت‌ برنج‌ از خارج از استان یعنی‌ مناطق‌ کم‌بـاران تـامین‌ مـی‌شود، نه‌ اقتصادی‌ و عاقلانه‌ و نه‌ درایتی‌ در آن دیده می‌شود.

توصیح‌ آن که‌ با افزایش‌ روز افزون جمعیـت‌، توسـعه‌ی‌ شـهرها و صـنایع‌، اسـتفاده‌ای‌ چنین‌ فله‌ ای‌ از آب شیرین‌ آن هم‌ در کشوری‌ که‌ بر روی‌ کمربند خشک‌ کره‌ی‌ زمـین‌ واقع‌ شده و یکی‌ از کشورهای‌ کم‌ آب خاورمیانه‌ محسوب می‌شـود و بخـش‌ عمـده ای‌ از آب مصرفی‌ برنج‌ در گیلان نیز از همین‌ نواحی‌ خشک‌ به‌ گیلان می‌ رسد، چندان معقـول نیست‌.

کشت‌ برنج‌ و پیش‌فرض ششم‌:

کشت‌ برنج‌ ضمن‌ مصرف مسرفانه‌ی‌ آب ، در بهره‌ی‌ گیـری‌ از مزیت‌ اقلیمی‌ گیلان ناتوان است‌.

در پیش‌فرض ششم‌، مصرف مسرفانه‌ ی‌ آب شیرین‌ در کشت‌ برنج‌ به‌ چالش‌ گرفتـه‌ شده است‌. آب شیرین‌ موجود روی‌ کـره ی‌ زمـین‌تنهـا٣ درصـدکـل‌ آب ایـن‌ کـره را تشکیل‌ می‌دهد. چنان که‌ در نمودار (١) نشان داده شـده اسـت‌، از ایـن‌٣ درصـد٧/۶٨ درصد آن را آب‌هایی‌ تشکیل‌ می‌دهند که‌ در تـوده‌هـای‌ یخـی‌ و یخچـال‌هـای‌ قطـب‌جنوب و شمال متراکم‌ شده و تقریباً از دسترس انسـان بـرای‌ اسـتفاده هـای‌ کشـاورزی‌، شرب و صنعت‌ به‌ دور است‌. به‌عبارت دیگرچنان که‌ در نمودار پیداست‌٣/٣١درصد بقیـه‌ یعنی‌ تنها کمتر از یک‌ درصد از ٣ درصد منابع‌ آب شیرین‌ جهان در رودخانه‌ها و یـا در منابع‌ آب‌های‌ زیر زمینی‌ یافت‌ می‌شود که‌ به‌ طور بـالقوه مـی‌توانـد مـورد اسـتفاده ی‌ انسان قرارگیرد. پس‌ آب شیرین‌ قابل‌ دسترس انسان‌ها چه‌ سطحی‌ و چه‌ زیر زمینی‌ بـه‌ طور بالقوه تنها یک‌ درصد کل‌ آب های‌ جهان است‌.

بررسی‌های‌ وزارت نیرو نشان می‌ دهد که‌ میانگین‌ چهل‌ ساله‌ ی‌ بارندگی‌ در ایران نشان می‌ دهد که‌ در هرسال ۴١٢میلیارد مترمکعب‌ بارش در ایران فـرو مـی‌ ریـزد. از این‌ مقدار جدای‌ از تبخیرسالانه‌١٣٠میلیارد مترمکعب‌ در هـرسـال قابـل‌ دسـترس و تجدیدپذیر است‌. ما از این‌ مقدار اکنون سالانه‌ مقدار ٩۶میلیارد مترمکعـب‌ بـه‌ صـورت مصارف کشاورزی‌، شرب و صنعت‌ مصرف می‌کنیم‌. معنی‌ این‌ ارقـام ایـن‌ اسـت‌کـه‌ در ایران ما٧۴ درصد از کل‌ آب قابل‌تجدیدپذیرسالانه‌ را مصـرف مـی‌کنـیم‌ . در حالیکـه‌ این‌مقدار برای‌ میانگین‌ جهان تنها۴۵ درصـد اسـت‌. مقایسـه‌ی‌ همـین‌ دو رقـم‌ یعنـی‌ نسبت‌ مصرف سالانه‌ به‌ کل‌ آب قابل‌ تجدیدپذیرسالانه‌ در جهان(۴۵ درصد) و ایران(٧۴درصد) نشان می‌ دهد که‌ فشار برمنابع‌ آبی‌ در ایران تا چه‌ حد شدت گرفته‌ است‌.

این‌ نمودار تقسیم‌ آب موجود روی‌ کره ی‌ زمین‌ را نشان می‌ دهـد. چنـان کـه پیداسـت‌ ،سهم‌ آب شیرین‌ تنها٣ درصد از کل‌ آب این‌ کره را تشکیل‌ می‌ دهد که‌ عملاً بیش‌ از ۶٨ درصـد آن ٣ درصد (یعنی‌ بیش‌ از دوسوم) در در توده‌های‌ یخی‌ و یخچالهای‌ کره‌ی‌ زمین‌ از دسترس انسـان خـارج است‌. بنابراین‌ در عمل‌ انسان‌های‌ روی‌ کره ی‌ زمین‌ تنها به‌ یک‌ درصد کل‌ آب موجـود در جهـان بـه‌طور بالقوه برای‌ شرب و صنعت‌ و کشاورزی‌ دسترسی‌ دارند(ماخـذ: وزارت نیـرو، موسسـه‌تحقیقـات آب . ga.water.usgs.gov)

شاخص‌ تنش‌ آبی‌ یعنی‌ نسبت‌ آب قابل‌ دسترس به‌ جمعیت‌ در ایران نشان مـی‌ دهـد که‌ در سال ١٣٣۵ این‌ شاخص‌ از سرانه‌ی‌ ٨١٢۵مترمکعـب‌ بـه‌١٧٣٣متـرمکعـب‌ در سال ١٣٩٠ رسیده یعنی‌ پنج‌ برابر در طول ۵۵سال گذشته‌ کمتر شده و بـی‌تردیـد بـا افزایش‌ جمعیت‌ کمتر نیز می‌شود.

اکنون با آگاهی‌ از کمیابی‌، اهمیت‌ و ارزش اقتصـادی‌ کـه‌ آب شـیرین‌ در کـل‌ کـره ی‌ زمین‌ و به‌ ویژه در منطقه‌ ی‌ خشک‌ کره‌ی‌ زمین‌ و از جمله‌ در فلات مرکزی‌ ایـران دارد، اکنون به‌بررسی‌ مصرف آب در کشت‌ برنج‌ در گـیلان مـی‌پـردازیم‌ و آن را از دو منظـرمورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌. در منظرنخست‌ سهم‌ بالای‌ مصرف آب در بخـش‌ کشـاورزی‌ گیلان به‌ دلیل‌ کشت‌ برنج‌ و در منظر دوم عدم توانایی‌ وسعت‌ بزرگی‌ از استان که‌ به‌ زیـرکشت‌ رفته‌ از مزیت‌های‌ اقلیمی‌ گیلان را بررسی‌ می‌کنیم‌.

مصرف باور نکردنی‌ آب در بخش‌کشاورزی‌ گیلان

چنان که‌ پیش‌ترگفته‌ شد برطبق‌ آمار آخرین‌سرشماری‌ کشـاورزی‌ در سـال ١٣٨٢ ،سطح‌ زیرکشت‌برنج‌ در گیلان ١۶٠هزار هکتار ثبت‌ شده است‌(بر اسـاس آمـار سـازمان جهاد کشاورزی‌ استان گیلان، سطح‌ زیرکشت‌برنج‌ در گـیلان ٢٣٨هـزار هکتـار گزارش شده است‌). براساس برآوردهای‌ تخصصی‌ ، مقدار مصرف آب برای‌ هرهکتار برنج‌ در دوره

  • کشت‌برابر٢٠هزار مترمکعب‌ است. به‌عبارت دیگرمقدار کـل‌ مصـرف آب در دوره
  • کشت‌برنج‌ در گیلان برای‌ ١۶٠هزار هکتار سطح‌ زیرکشت‌ برنج‌ ، سالانه‌ یا بهتر است‌ گفته‌ شود در سه‌ ماه کاشت‌ و داشت‌ برابر٢/٣میلیارد مترمکعب‌ خواهد بود. حتا اگـرهزینه‌ ی‌ اقتصادی‌ تامین‌هرمترمکعب‌ آب را تنهـا١۵٠تومـان فـرض کنـیم‌، ارزش آب مصرفی‌ سالانه‌ ی‌ کشت‌برنج‌ در گیلان برابـر۴٨٠میلیـارد تومـان اسـت‌. در مقابـل‌ کـل‌ برداشت‌ شلتوک مطابق‌ همان آمار ۵۵٣هزارتن‌ یا به‌ عبـارتی‌ حـدود ٣٣٠هـزارتن‌ بـرنج‌سفید است‌. در واقع‌ اگـرمیـانگین‌ ارزش هـرکیلـو بـرنج‌سـفید را در سـال مـورد نظـر ٢٠٠٠تومان فرض کنیم‌، ارزش نا خالص‌ کل‌ تولید برنج‌ در مزارع گـیلان در همـان سـال برابر۶۶٠میلیارد تومان بوده است‌. این‌ بدان معنی‌ است‌ که‌ فقـط‌ سـهم‌ هزینـه‌ ی‌ آب از کل‌ ارزش ناخالص‌ تولیدبرنج‌ در گیلان بیش‌ از ٧٢ درصد بوده است‌. بررسی‌های‌ مصارف آب در طرح کالبدی‌ منطقـه‌ سـاحلی‌ شـمال(اسـتان هـای‌ گـیلان، مازندران و گلستان) نشان می‌ دهد که‌ سهم‌ میزان مصـرف آب در بخـش‌ کشـاروزی‌ درگیلان حدود ٩۵ درصد کل‌ مصرف آب مصرفی‌ استان گیلان است‌. ایـن‌ مقـدار سـهم‌ بـه‌ مراتب‌ بیشتر از مصرف مسرفانه‌ ی‌ بخش‌ کشـاورزی‌ در کشـور یعنـی‌ حـدود ٩٢ درصـد است‌. بی‌تردید افزایش‌ مصرف سهم‌ بخش‌ کشاورزی‌ گـیلان بـه‌ رقـم‌ بـاور نکردنـی‌٩۵ درصدکل‌ آب مصرفی‌ در گیلان به‌ کشت‌ برنج‌ برمی‌گردد. به‌ کشتی‌ کـه‌ آب شـیرین‌ را دست‌ و دل بازانه‌ در معرض تبخیر قرار می‌دهد.
  • کشت‌برنج‌ و عدم توانایی‌ استفاده از قابلیت‌های‌ اقلیمی‌ گیلان
  • ما در این‌ پیش‌ فرض گفتیم‌ که‌ غلبه‌ی‌ کشت‌برنج‌ در کشاورزی‌ گیلان(بـا اختصـاص دو سوم اراضی‌کشاورزی‌ استان) و غیرفعال ماندن زمین‌ در سـه‌چهـارم سـال، اسـتفاده از مزیت‌ اقلیمی‌ گیلان یعنی‌ بارش فراوان را در کشاورزی‌ استان در عمل‌ به‌ قول قدیمی‌ها از حیز انتفاع انداخته‌ است‌. بررسی‌های‌ نگارنده نشان داده است‌ کـه‌ میـزان بارنـدگی‌ در ماه های‌ کاشت‌ و داشت‌ برنج‌ یعنی‌ ماه های‌ اردیبهشت‌، خرداد و تیر در جلگه‌ی‌ گـیلان در مجموع برابر١۴١میلیمتریعنی‌۵.١٠ درصد کل‌ بارندگی‌ مناطق‌ جلگـه‌ ای‌ اسـت‌.
  • معنی‌ این‌ ارقام این‌ است‌ که‌ کشت‌برنج‌ در گیلان به‌ منابع‌ آبی‌ استان و اقلیم‌ پرباران آن اتکا ندارد و تنها در فصل‌ کشت‌ می‌تواند از ١٠ درصد از کل‌١٠٠ درصد بارندگی‌ اسـتان بهره ببرد. به‌عبارت دیگربیش‌ از دوسوم اراضی‌ کشـاورزی‌ گـیلان کـه‌ بـه‌ کشـت‌بـرنج‌ اختصاص یافته‌، در اساس به‌ منابع‌ آبی‌خارج از استان اتکا دارد. در واقع‌ با توجه‌ بـه‌ نیـاز گرمایی‌ بالای‌ ٢٠ درجه‌ ی‌ سانتیگراد برای‌ کشت‌برنج‌، عملاً این‌ کشت‌ بایـد در زمـانی‌ از سال به‌ عمل‌ آید که‌ از میزان اندکی‌ از بارندگی‌ استان یعنی‌ مهمترین‌ مزیـت‌ اقلیمـی‌ آن بهره گیری‌ نماید.از همین‌منظر است‌ که‌ می‌باید تامین‌ دشواری‌ آب کشـاورزی‌ بـرای‌ کشـت‌بـرنج‌ را در آینده مورد توجه‌ قرارداد. هم‌ اکنون مطابق‌ آمار منابع‌ رسمی‌، بخـش‌ بزرگـی‌ از آب هـای‌ سطحی‌ استان از طریق‌ رودخانه‌ ی‌ سفید رود از خارج از استان تامین‌می‌شـود. مطـابق‌ آمار ایستگاه های‌ آبنگاری‌ در سـدسـفیدرود، سـهم‌ آورده ی‌ آب سـفید رود از خـارج از استان نزدیک‌ به‌۵میلیارد مترمکعب‌ و در واقع‌ بیش‌ از ۴۶ درصد کل‌ آب های‌ سـطحی‌ استان گیلان است‌(نک‌: ناصرعظیمی‌١٣٨۵ص۶٧ ). اکنون دیگرتردیـدی‌ وجـود نـدارد که‌ در سال های‌ آینده امکان دستیابی‌ به‌ این‌میزان از آبِ آورده ی‌ سفیدرود از خـارج از استان، دشواری‌های‌ بسیار برای‌ کشتکاران برنج‌گیلان بوجود خواهد آورد. بنابه‌ گزارش سایت‌ شرکت‌ مدیریت‌ منابع‌ آب کشـور هـم‌ اکنـون تعـداد ١۴٣سـد مخزنـی‌ و انحرافـی‌ کوچک‌ و بزرگ در خارج از استان گیلان بر روی‌ رودخانه‌های‌ قزل اوزن و شاهرود و سرشاخه‌های‌ آن احداث شده و یا در دست‌ احداث و مطالعه‌ است‌. برپایه‌ ی‌ اطلاعـات ایـن‌ سایت‌ شرکت‌ِدولتی‌ وابسته‌ به‌ وزارت نیرو درتاریخ‌ دی‌ مـاه سـال ١٣٩٠تعـداد ٧٠سـد کوچک‌ و بزرگ در حال بهره برداری‌، ١١سد در حـال سـاخت‌ و ۶٢سـد نیـز در دسـت‌ مطالعه‌ بوده است‌.(dominfo.wrm.ir) با بهره‌برداری‌ از این‌ طـرح‌هـا و طـرح‌هـای‌ دیگری‌ که‌ در بالا دست‌ سدسفیدرود در آینده طراحی‌ و ساخته‌ خواهد شد، پیداست‌ که‌ سهم‌ حق‌ آبه‌ ی‌ کشتکاران برنج‌ گیلان از این‌ رودخانه‌ها دیگر به‌ مانند گذشـته‌ نخواهـدبود( نک‌: ناصرعظیمی‌، جغرافیای‌ طبیعی‌گیلان١٣٨۵، ایلیا ص۶٨).بنابراین‌ فقط‌ از منظرشهروند مسئول ایرانی‌ نیست‌ که‌ مصـرف مسـرفانه‌ی‌ آب در یـک‌ کشور نیمه‌ خشک‌ می‌تواند هشداری‌ باشد برای‌ تدبیر و تمهیـد جمعـی‌، بلکـه‌ آینـده‌ی‌ کشت‌ این‌محصول در بیش‌ از دوسوم اراضی‌ کشاورزی‌ استان نیز دغدغه‌ای‌ واقـع‌بینانـه‌ای‌ است‌ که‌ می‌باید از هم‌ اکنون گزینه‌های‌ بدیل‌ بـرای‌ آن در برنامـه‌ داشـت‌. فرامـوش نمی‌کنیم‌ که‌ به‌ برکت‌ ساختار متمرکزسیاسی‌ ایران و دولت‌ متمرکز و مسـئول موجـود، گیلان می‌تواند از آورده های‌ موجود سفید رود از حق‌ آبه‌ ی‌ خود از رودخانـه‌ ی‌ سـفید رود هنوز به‌ اندازه ای‌ که‌ وضع‌ را بحرانی‌ نکند بهره ای‌ برای‌ کشت‌برنج‌ داشته‌ باشد. هـم‌ اکنون مشکلی‌که‌ در استان خوزستان برای‌ استفاده از آب رودخانه‌های‌ دز، کرخه‌ و حتـا کارون که‌ در داخل‌ این‌ استان سرچشمه‌ می‌گیرد، چشم‌ اندازی‌ از آینده می‌تواند تصویرکند. منابع‌ آب زاینده رود که‌ به‌طور تاریخی‌ همیشه‌ به‌ اصفهان تعلق‌ داشت‌ ، اکنون بـا واقع‌شدن شهرستانی‌ از استان چهار محال بختیاری‌ در بین‌ قله‌ ی‌ زردکـوه یعنـی‌ منبـع‌ آبگیری‌ زاینده رود و استان اصفهان، دیگرمنابع‌ آب این‌ رودخانه‌ چون گذشـته‌ تنهـا بـه‌ شهر اصفهان تعلق‌ پیدا نمی‌کند و می‌ دانیم‌ که‌ این‌عامل‌ اکنون چه‌ مسائلی‌ برای‌ استان اصفهان و شهر اصفهان پدید آورده است‌.       ادامه مطلب . . .

 

 

آیا کشت‌ برنج‌ در گیلان به‌ توسعه‌ی‌ اقتصادی‌ استان کمک‌ می‌کند؟ (1)

آیا کشت‌ برنج‌ در گیلان به‌ توسعه‌ی‌ اقتصادی‌ استان کمک‌ می‌کند؟ (3)

یک پاسخ ارائه کنید