آیینه عیب نما
رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست
مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست
آن چه بیگانگی و این چه غریبی ست که نیست
آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست
چه شد آن مهر و وفایی که من آموختمت
عهد ما با تو نه این بود ، وفای تو کجاست
مردم دیده ی صاحب نظران جای تو بود
اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست
چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز
که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست
هنر خویش به دنیا نفروشی زنهار
گوهری در همه عالم به بهای تو کجاست
چه کنی بندگی دولت دنیا ؟ ای کاش
به خود ایی و ببینی که خدای تو کجاست
گرچه مشاطه ی حسنت بهصد ایین آراست
صنما اینه ی عیب نمای تو کجاست
زیر سرپنجه ی گرگیم و جگرها خون است
ای شبان دل ما ناله ی نای تو کجاست
کوه ازین قصه ی پر غصه به فریاد آمد
آه و آه از دل سنگ تو ، صدای تو کجاست
دل ز غم های گلوگیر گره در گره است
سایه آن زمزمه ی گریه گشای تو کجاست