اشغال گیلان توسط پترکبیر(۱)
متنی که در مورد اشغال گیلان در دوره ی پتر اول ( پتر کبیر) در پی می آید، بخشی از کتاب « تاریخ گیلان؛ از ورود شاه عباس اول به گیلان تا پایان انقلاب جنگل» است که بدون هیچ تغییری در اینجا به خوانندگان تقدیم می شود. این کتاب در سال ۱۳۹۶ توسط نشر فرهنگ ایلیا منتشر شده است.
**************************************
گیلان در آستانهی حمله پتر اول
سقوط اصفهان، پایتخت پُرشکوه ایران بهدست اشرف افغان در سال ۱۱۳۵ هجری (۱۷۲۲ میلادی) و حملهی او به قزوین، دستکم از نظر حاکمان گیلان، تردیدی باقی نگذاشته بود که گیلان هم در معرض خطر است. بنابراین بنا به گفتهی تقریباً همهی مورّخان، در یک شرایط ویژه بود که حاکم گیلان دستِ یاری بهسوی روسیه دراز کرد. در این زمان، تهماسب میرزا دوم، ولیعهد شاه سلطانحسین پادشاه ایران از اصفهان خارج شده و در آذربایجان و اردبیل استقرار یافته و مدعی تاج و تخت بود. زیرا او به مصلحت دربار صفوی در آخرین لحظات محاصره به بیرون فرستاده شد تا بتواند کمکی به شکستن محاصرهی اصفهان نماید، اما او هم کاری از پیش نبرد: «بعد از آنکه محمود مردود [افغان] اصفهان را محاصره نمود، کار بر مردم تنگ شده از هیچ طرف کمکی نرسیده و از قزلباشیه و امداد همگی مایوس شدند، مصلحت را در آن دیدند که یکی از شاهزادهها بیرون آوررده ولیعهد نمایند و در خفیه به سمتی روانه کنند که شاید جمعیتی نموده از بیرون تواند بر سر افغان آمد» (مستوفی: ۱۳۹). شاهتهماسب به اردبیل رفت ولی برای تشکیل یک ارتش و حمله به نیروهای افغانی نتوانست کاری از پیش ببرد. در آنجا بود که پس از سقوط اصفهان و به خطر افتادن تمام قلمرو ایران، به ناگزیر گوشهی چشمی به روسیه و پتر اول نشان داد و او را به یاری طلبید. روسیه که این زمان از جنگ با سوئد خلاص شده و در جریان آن جنگ موفق شده بود سواحل شرقی دریای بالتیک را از این کشور بگیرد، اکنون که لحظهی فرصت را برای نفوذ در سواحل جنوبی دریای خزر در دسترس میدید، به سرعت دست به اقدام زد. مورّخان شوروی معتقدند که پیشنهاد تصرف سواحل جنوبی دریای خزر و گیلان به روسیه را «بروگمان» سفیر آلمان در حدود ۱۰۰ سال پیش در سفری که همراه اولئاریوس از گیلان به روسیه داشته، به تزار وقتِ روسیه پیشنهاد داده اما روسیه درآن زمان به آن توجهی نکرده بود: «در سال ۱۶۳۷م. (۱۰۴۷ه)، بروگمان سفیرگولیش تین[۱] که کارخانههای او ابریشم ایران [و بیشتر گیلان] را مصرف میکردند، به ایران آمد. وی در مراجعت از ایران [از طریق گیلان و همراه اولئاریوس] در مسکو توقف کرد و به دولت مسکو نقشهی اشغال نواحی مجاور کرانهی بحر خزر را (که مرکز مهم تولید ابریشم بود) به وسیلهی نیروهای نظامی روسیه عرضه داشت تا روسیه امتیازات چندی از صدور ابریشم به تجّار گولیش تینی بدهد. دولت مسکو در آن روزگاران این نقشه را ماجراجویانه تلقی کرد ولی بعدها قسمتی از آن توسط پتر اول مجری گشت» (پیگولوسکایا: ۵۵۷ ـ۵۵۸). اما بهنظر میرسید آن پیشنهاد که مربوط به حدود پنجاه سال پیش از شروع حکومت پتر اول بود، تأثیری در اقدام پتر نداشت، بلکه حملهی پتر اول به سواحل جنوبی روسیه، بیشتر بر مبنای سیاستهای پتر و گزارشهای سفیر زیرک او «آرتمی ولینسکی» صورت گرفته بود که در سال ۱۱۲۷ هجری، یعنی هشت سال پیش از حملهی افغانها، تزار روس او را به دربار شاهسلطان حسین در اصفهان فرستاده بود. او گزارشی دقیق برای پتر تدوین کرد و در آن گفته بود که اوضاع ایران بسیار آشفته است و روسیه در این زمان میتواند سواحل جنوبی دریای خزر را به تصرف خود در آورد. به گفتهی سیوری: «بدون شک گزارش ولینسکی، پترکبیر را به تعقیب سیاست توسعه طلبانه در ایران ترغیب کرد؛ ولینسکی ضعف فوقالعادهی ایران را شرح داد و پیشبینی کرد که اگر فرمانروای قدرتمند و کاردانی، جانشین شاه سلطانحسین نشود، سلسلهی صفویه منقرض خواهد شد. پیشبینی او تنها چند سال بعد تحقق یافت» (سیوری، الف: ۱۲۲). به گفتهی نویسندهی روسی، پاولویچ، در نامهای که ولینسکی سفیر پتر اول از اصفهان در سال ۱۷۱۵ میلادی، یعنی هفت سال پیش از سقوط اصفهان به پتر نوشت، توضیح داد که در ایران: «بهنظر من اگر تاج بر سر شاه تازهای گذارده نشود، اثری از آن برجای نخواهد ماند. شاه فعلی گذشته از دشمن خارجی، از اطرافیان خود نیز در امان نیست. همه جا شورش برپا ست. محلی امن و آرام وجود ندارد. با ضعف داخلی در اینجا به نتیجه رسیدهام که ما در صورتی هم که در جنگ فعلی [جنگ سوئد] نتوانیم موفقیت پیدا کنیم[۲]، باز بدون هیچ ترس و خیال میتوانیم شروع به عملیات [درایران] نماییم. تنها با یک واحد کوچک نظامی میتوانیم سرزمینهای زیادی از ایران را به خاک روسیه ملحقسازیم و برای این کار هیچ فرصتی بهتر از حال در دست نیست. در آتیه با روی کار آمدن شاه جدید، وضع کارها حتماً عوض خواهد شد» (پاولویچ: ۷۸). این توصیهی ولینسکی به پتر اول نقش مهمی در تصمیمگیری او در هفت سال بعد داشت. بعد خواهیم دید که پتر روی مدیریت ولینسکی در حمله به گیلان، بسیار حساب کرد و او را حاکم آستاراخان و ناظر حمله به گیلان قرار داد. ولینسکی به هنگام بازگشت از ایران: «از طریق شیروان از شاهزادهی گرجی واختانگ، که برادر زادهی گورگی یازدهم و برادر کیخسرو (مقتول در قندهار) بود، پیامی دریافت کرد که پیشنهاد همکاری با روسها را در صورت حملهی آنان به ایران میداد» (سیوری، الف: ۲۴۵).
اولین کنسولگری در گیلان
ولینسکی همچنین در زمانی که در اصفهان بود، موفق شد با شاه سلطانحسین برای استقرار یک کنسولگری در رشت، قراردادی منعقد نماید. این اولین جایپای دیپلماتیک روسیه در گیلان محسوب میشود که چند سال بعد در عمل، با تأسیس کنسولگری تحقق یافت. بهنظر میرسد پتر اول که به ولینسکی بهعنوان یک کارشناسِ ایران، علاقهی زیادی پیدا کرده بود، بلافاصله پس از بازگشت به روسیه، او را که در این زمان تنها سی سال داشت، حاکم آستاراخان (حاجیطرخان)، یعنی جایی که نزدیکتری مکان به گیلان و ممالک محروسهی ایران در قفقاز بود، منصوب کرد: «ولینسکی بعد از تسلیم گزارشِ ترغیبکنندهاش در ۱۷۱۷/۱۱۲۹ [، یعنی پنج سال پیش از حمله به گیلان] به حکومت هشترخان [آستارخان] گمارده شده و دستور یافت اوضاع ایران را زیر نظر داشته باشد» (همان). در نتیجه در زمان حملهی پتر اول به سواحل جنوبی دریای خزر، ولینسکی بهعنوان یکی از باهوشترین دیپلماتهای روسیه، حاکم کلیدیترین مرکز تجاری و سیاسی روسیه در سواحل دریای خزر، یعنی آستاراخان بود. روسیه در زمان حمله به گیلان و سواحل جنوبی دریای خزر، براساس قراردادی که ولینسکی با شاه سلطان حسین منعقد کرده بود، دارای یک کنسولگری در شهر رشت شده بود که در رأس آن «آورامف» قرار داشت. ازاینرو بعد از انعقاد قرارداد ولینسکی با شاه سلطانحسین و مجوز گرفتن تأسیس یک کنسولگری در رشت، پتر اول در سال «۱۷۱۹ م./ ۱۱۳۲ هجری، سیمیون آورامف را بهعنوان کنسول، روانهی رشت کرد» (همان).[۳] بنابراین در آستانهی حمله به گیلان، ولینسکی در سال ۱۷۱۷ میلادی در آستاراخان حاکمیت داشت و در سال ۱۷۱۹ م ( سه سال پیش از حملهی پتر) با تأسیس کنسولگری در رشت، آورامف در این شهر مستقر شده بود. در این دو مرکز، یعنی در آستاراخان و رشت، همه چیز در جریان حمله به گیلان توسط ارتش پتر اول به دقت ثبت، تحلیل و سپس گزارش میشد.
********************************
[۱]. مینورسکی مینویسد: «اولئاریوس به سمت منشی در معیت هیات سفارت دولت هلشتاین (۱۶۳۶ – ۱۶۳۸م.)به ایران آمد» (مینورسکی: ۵). هلشتاین یکی از دولتهای متعدد آن زمان آلمان بود که در شمال این کشور، در نزدیکی دانمارک امروزی قرار داشت.
[۲]. جنگ پتر اول با سوئد در سال ۱۷۲۱ م، یعنی تنها یک سال پیش از حملهی او به گیلان، به سودش خاتمه یافت و او توانست سواحل شرقی دریای بالتیک را به اشغال خود در آورد. کتاب سه مقاله دربارهی مشروطیت که این نقلقول از آن در اینجا آمده، در سال ۱۹۲۶ م نوشته شد. در آن زمان هنوز شور انقلابی بر سیاست غلبه داشت. پاولویچ و همکاران در اینجا به صراحت از سیاست توسعه طلبانهی روسیهی تزاری و دیپلماتش، ولینسکی بدون پردهپوشی سخن گفتهاند. بعدها بنا به ملاحظاتی، این گونه موضعگیریها حتا دربارهی روسیهی تزاری نیز ممنوع شده بود. بهطوری که در همین رابطه، زندهیاد کریم کشاورز مترجم کتاب تاریخ ایران نیز مجبور شده است توضیح دهد (به این نکته بازخواهیم گشت).
[۳]. ولینسکی همچنین از دولت صفوی خواست که به تجّار ارمنی دستور داده شود تا ابریشم ایران را نه از راه حلب و ازمیر، بلکه از طریق روسیه به اروپا حمل کنند (نوایی، ۱۳۶۳: ۵۵). سیوری نیز همین مأموریت را برای ولینسکی از جانب پتر تأیید میکند: «او میبایست یک عهدنامهی تجاری با ایران منعقد میکرد و بهویژه درصدد تغییر راه ترانزیتی تجارت ابریشم به سرزمین روسیه میبود که در آن زمان توسط بازرگانان ارمنی از طریق سوریه و ترکیه حمل میشد» (سیوری، الف: ۲۴۵).
این مطلب ادامه دارد …
******************************************
منبع : سایت انسان شناسی و فرهنگ