جغرافیای تاریخی سپیدرود
سپیدرود یکی از رودهای مهم شمال ایران (استان گیلان) و همچنین حوضۀ آبریز دریای خزر بشمار میرود. این رود علاوه بر اینکه در پیدایش تمدن و اقتصاد منطقهای که در آن جاری است تأثیر داشته است.
عامل مهم پدید آمدن دو ناحیۀ تاریخی آنسوی رودی و این سوی رودی یا بیهپس و بیهپیش است با توجه به اهمیت این رود در منطقه بسیاری از جغرافیا نگاران اسلامی و سفرنامهنویسان در منابع خود از رود و نامهای آن یاد کردهاند. سفیدرود در چند دهۀ اخیر در تولید برق و بهبود تولیدات محصولات کشاورزی نیز نقش مهمی ایفا کرده که با ایجاد سدها و کانالهای متعدد این امر ممکن شده است.
نویسنده : معصومه رضازاده شفارودی*
مقدمه:
سپیدرود از پیوستن دو رود قزلاوزن و شاهرود تشکیل شده و مهمترین رود حوضۀ آبریز دریای خزر بشمار میرود. طول این رود از سرچشمۀ اصلی (کوههای هزار چشمۀ کردستان) حدود 760 کیلومتر است که دومین رود کشور از نظر طول بشمار میرود. اما نام سپیدرود از منجیل (دریاچۀ پشت سد) بدان اطلاق میشود که در گذر زمان نام آن تغییر کرده و در منابع نام آن متفاوت ذکر شده است. جریان این رود در گیلان و دلتای وسیع آن در منطقه تأثیرات اقتصادی، فرهنگی شایان توجهی داشته است. این رود مهمترین عامل پدید آمدن یا تفکیک دو ناحیۀ فرهنگی بیه پس و بیه پیش است.
سرچشمه و جریان سپیدرود در گیلان
سپیدرود/ سفیدرود از دریاچهای که از پیوستن دو رودِ قزلاوزن و شاهرود در منجیل (سد سفیدرود)، تشکیل شده، سرچشمه گرفته از درۀ تنگِ سپیدرود به سوی شمال جاری میشود. این رود رشته کوه البرز در ساحل راست (مشرق) را از رشته کوه تالش در ساحل چپ (مغرب)، جدا میکند مسیر این رود از ابتدا کوهستانی و در پای کوه تالش به مسیر خود ادامه میدهد در امامزاده هاشم از منطقۀ کوهستانی خارج شده وارد جلگه میشود. سرانجام با تشکیل مخروط افکنه یا دلتایی وسیع و شعبات متعدد، شعبۀ اصلی آن در بندر کیاشهر (حسن کیاده) به دریای خزر میریزد (افشین، ج 2، ص119-120؛ جعفری، ج2، ص273-275؛ فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور، ج 2، ص 139-140؛← نقشۀ منابع آب ایران (حوضۀ رودخانههای ایران)). بر اساس اطلاعاتی که از یکصد سال اخیر در دسترس است بستر سفیدرود بسیار متغیربوده و هنگام طغیانهای شدید بستر خود را تغییر میدهد و بارها در قسمت سفلی یا مصب، شاخۀ اصلی آن در نقاط مختلف گیلان وارد دریای خزر شده است به دلیل گسترش شهرها و وجود سدها، تغییر مسیر رود تا حدودی کنترل شده است. (دومرگان1، ج1، ص 209، پانویس 2؛ امین سبحانی، ج 1، ص32-38).
شمال ایران و استان گیلان دارای رودهای متعددی است اما سفیدرود از اهمیت خاصی برخوردار است و از دورانهای باستانی مورد نظر اقوام بوده و شاید پایگاهی برای حکمرانان شمالی ایران بوده است در مشرق سفیدرود و در حدود یک و نیم کیلومتری محل اتصال گوهررود (ریزابۀ سپیدرود) به سپیدرود تپهای در 1340ش کشف شد که مارلیک نام گرفت این تپه محل آرامگاههای اقوام متمدن بود و احتمالاً محل استقرار و مرکز سیاسی آنان نیز از این محل دور نبوده است در این منطقه آرامگاههای باستانی به همراه اشیاء با ارزش فلزی و غیر فلزی متعلق به یازده تا چهارده پیش از میلاد کشف شده است که نشان از وجود تمدن غنی در حاشیۀ سفیدرود دارد (نگهبان، 1368ش، ص29، 117، 137؛ همو، 1378 ش، ج1، ص25-26، 28 و صفحۀ 262 به بعد).
جغرافیانویسان اسلامی قرون اولیه به اتفاق مصب سپیدرود را دریای خزر گفتهاند اما برخی سرچشمۀ آن را متفاوت ذکر کردهاند(← ابن خردادبه، ص175؛ حدودالعالم، ص49؛ ناصر خسرو، ص6-7؛ مقدسی، ص367). ابن حوقل، ضمن اینکه ذکر میکند سفیدرود در میان زنجان و اردبیل جاری است آن را برای کشتیرانی کوچک دانسته (ص345) و مقدسی، سفیدرود را جاری در دیلم و دارای آب زیاد معرفی میکند (ص367).
وجه تسمیۀ سپیدرود
سپیدرود در روزگار باستان، آمارد/ آماردی/ آماردوس2، نام قومی به نام آمارد که در کنار این رود زندگی میکردند نامیده میشد. نام این رود را دائیتی3 نیز ذکر کردهاند (بارتولد4، ص297-298؛ دومرگان، همانجا؛ جکسون5، ص445 ؛ نیز←خودزکو6، ص 19، 40). زمان نامیده شدن آن به سفیدرود نامشخص است اما سپید/ سفید در زبان اوستایی، سپیت/ سپیتی/ اسپیتی). در پهلوی، اسپید و اسپیت است (مکنزی7، ص259؛ فرهوشی، ص 299؛ بهرامی، ج3، ص1462، 1472، 1473). در فرهنگ نامههایی نظیر برهان قاطع، اسپیدرود، نام رودخانهای از آذربایجان که از دیلمان و گیلان میگذرد و در فرهنگ نفیسی، اسپیدرود برابر با سفیدرود آمده است.
سفید به زبان تالشی/ تاتی، اسبی، اسبیه رود و به گیلکی اسپیت/ اسپید/ سپید، اسپید رود/ سپیدرود است. ساکنان قسمت علیای رود (رودبار) تالش یا تات میباشند. این رود، بویژه در قسمت سفلی، سفیدرود و سپیدرود نامیده میشود و ساکنان این بخش عمدتاً گیلک هستند (← سبز علیپور، ص139، 141، 201؛ پورمحمدی، ص94؛ بخشزادۀ محمودی، ص 29). در سدۀ گذشته به گیلکی این رود اسپی پیه/ اسپی بیه نامیده میشد (دومرگان، همانجا). در منابع قرن هشتم به بعد نام رود، سفیدرود آمده است (← حمدالله مستوفی، ص66، 162؛ ناصرالدین قاجار، ص38؛ کیهان، ج 1، ص68). طبق تصویبنامۀ فرهنگستان ایران در 1314ش به تمام رود از سرچشمه (قزل اوزن) تا مصب (کیاشهر)، سفیدرود اطلاق میشد اما سالهاست که این نام از جایی که دو رود شاهرود و قزل اوزن به هم میپیوندند (منجیل) تا مصب آن سفیدرود نامیده میشود (ناصرخسرو، تعلیقات، دبیر سیاقی، ص246 ؛ نیز← اخوان، ص36-41 ). اوژن فلاندن8، نیز در سفرنامه خود آورده قزل اوزن وقتی از گیلان میگذرد سفیدرود نام میگیرد (ج1، 192). به نظر دومرگان به علت مواد آبرفتی که آب رود حمل میکند آن را سفیدرود مینامند (همان، ص 212). کارلا سرنا9 که در آخرین روزهای بهار 1295/1878 ایران را ترک کرده بود سفیدرود را نام با مسمایی برای این رود نمیداند و رودخانه را به رنگ زرد تیره توصیف کرده است (ص258؛ نیز← امین سبحانی، ص32).
نام این رود در منابع گوناگون با ضبطهای متفاوت آمده مانند اِسبیذروذ (ابن خردادبه، ص175)، سپیدرود (حدودالعالم،ص49؛ ناصرخسرو، ص7 )، سَبِیذروذ (ابن حوقل، ص 351؛ اصطخری، ص189؛ مقدسی، ص383)، إسبِیدروُذ (مقدسی، ص373) اسفیدرود (اصطخری، ترجمۀفارسی، ص159) و در زمان مغولان (قرن ششم به بعد) هولان موران/ اولان موران به معنی، رودخانۀ سرخ و قسمت علیای رود یا سرچشمۀ آن قزل اوزن به معنی رودخانۀ سرخ نامیده میشده است (حمدالله مستوفی، ص217؛ رشیدالدین فضلالله، ج 3، حواشی، روشن و موسوی، ص2231؛ لسترنج10، ص169-170). شایان ذکر است در منابع دورۀ مغول مانند تاریخ اولجایتو (کاشانی، ص57، 58، 60 )، جامع التواریخ (رشیدالدین فضلالله، ج2، ص1250، 1258) و ذیل جامع التواریخ رشیدی (حافظ ابرو، ص 100)، نام آن سفیدرود و سپیدرود آمده است.
ناحیۀ بیهپس و بیهپیش
رودهای مهم مبدإ تقسیم و تفکیک ساکنان اطراف رود بشمار میروند مانند بالای رودی و پایین رودی، سپیدرود از این منظر نیز متفاوت است. مؤلف حدودالعالم در قرن چهارم ضمن معرفی رودی عظیم به نام سپیدرود که از کوه حویرث سرچشمه گرفته از ناحیۀ ارمنیه گذشته به سوی مغرب جریان یافته و در گیلان به دریای خزران (خزر) میریزد به دو گروهِ این سوی رودی و آن سوی رودی نیز اشاره کرده است وی میافزاید گروهی میان دریا و رودند که این سوی رودی خوانند و دارای هفت ناحیۀ بزرگ به نامهای، لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن و جمه/ چمه و آنسوی رودی دارای یازده ناحیه به نامهای حانکحال، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب و خان بلی میباشند (ص49، 149). با توجه به اسامی که هم اکنون در منطقه وجود دارد این تقسیمبندی “آنسوی رودی و این سوی رودی” مطابقت دارد. با گذشت زمان این تقسیمبندی متحول شده است. مرعشی، از این مناطق با نام رو پیش و روپس یاد کرده است (ص91، 119، 275). نام دیگر آن بیهپس و بیهپیش است. بیه به معنی رود ویک طرف سفیدرود، بیه پس- آن سوی رودی، مرکز آن فومن و رشت و طرف دیگر آن بیه پیش- اینسوی رودی مرکز آن لاهیجان بود (بوداق منشی قزوینی، ص94، 111؛ امین احمد رازی ، ج2، ص1286؛ ملگونف11، ص 174؛ رهربرن12، ص 93) . هر کدام از این نواحی توسط یک امیر قدرتمند و مستقل اداره میشد و رودخانۀ سفیدرود در واقع مرز این دو ایالت بشمار میرفت (خودزکو، ص 23). همچنین سرزمین واقع در مشرق سفیدرود، رو پیش و به سرزمین غرب سفیدرود، پسا گیلان هم گفته میشد (رابینو13، 1364ش، ص 108-109، 141). به رغم خویشاوندی حاکمان بیهپس و بیهپیش، ساکنان دو سوی سپیدرود همواره در جنگ و گریز بودند (لاهیجی، ص 135-136، 241-242؛ رابینو، 1364ش، ص23-30). بسیاری از مؤلفان در گذشته برای معرفی موقعیت شهرهای مهم بیهپیش یا بیهپس از سپیدرود استفاده میکردهاند (رابینو،1364ش، ص23؛ خودزکو، ص12، 14). گاهی طبرستان شامل رشتۀ باریک ساحلی از حدود دلتای سپیدرود تا حد جنوب شرقی دریای خزر میشد (رابینو، 1365ش، ص 22). هم اکنون بر اساس همین رود، گیلان به دو بخش فرهنگی، زبانی، شرق گیلان و غرب گیلان تقسیم میشود. این تقسیم بندی بیشتر در کرانۀ دریای خزر و در مشرق و مغرب سپیدرود انجام میشود. سپیدرود در ادبیات نیز نقش شایان ذکر دارست نمونه آن شعر استاد بهار دربارۀ سپیدرود است*.
سپیدرود از نظر سفرنامه نویسان
سپیدرود برعکس بسیاری از رودهایی که از مناطق پر آب سرچشمه گرفته و در مناطق کم آب جاری میشوند از منطقه کم آب (نیمه خشک)، سرچشمه گرفته و به سوی یکی از پرآبترین منطقه ایران (استان گیلان) جاری میشود (بوت، ص64،← نقشۀ کامل ایران امروز). به نوشتۀ ظهیرالدوله در سال 1317 ق شاخههای متعددی که از کوههای اطراف سپیدرود سرچشمه میگرفتند بسیار پرآب بوده و پلهای آهنی و سنگی زیبا بر روی این شاخهها بسته شده بود (ص 58؛ نیز ← کارلا سرنا، همانجا). دالمانی14 نیز به آبشارهای متعدد که از کوههای اطراف رود سرازیر بوده و به سپیدرود میپیوستند در گزارش سفر خود از ایران آورده است (ج2، ص834).
اولئاریوس15 که در قرن یازدهم به ایران سفر کرده بود به محل تلاقی دو رودشاهرود و قزل اوزن اشاره کرده که به گفتۀ وی از زمان اسکندر تا زمان سفر وی همچنان “پیلاس” نامیده میشد که گذرگاهی بسیار تنگ بود و دروازۀ گیلان و یا دروازۀ خزر بشمار میرفت. به نوشتۀ وی در جلوی این دروازه دو رود خروشان به هم میپیوندند و سفیدرود را تشکیل میدهند این رود با جریان بسیار تند از میان پل سنگی از بین دو کوه بلند به سوی گیلان در جریان بوده است. پل بزرگ سنگی و مستحکم دارای نه ستون بود زیر پل و اغلب ستونها اطاقکهایی با سقف گنبدی و یک آشپز خانه ساخته شده بود که از طریق پلکان میشد به رود دسترسی پیدا کرد به این ترتیب کاروانسرایی مناسب برای استراحت مسافران ساخته شده بود (ص 695-697).*
خودزکو خمام رود را رابط سفیدرود و تالاب انزلی معرفی کرده است. همچنین وی میافزاید رشت مرکز راههای ارتباطی گیلان است و از طریق رودخانۀ پیر بازار با خلیج انزلی (تالاب) و از سوی دیگر از طریق خمام رود با سپیدرود مربوط است تا جایی که از این طریق ممکن است مال التجارهها را تا پل منجیل (محل کنونی سد سفیدرود) حمل و به قزوین رساند وی میافزاید تجربۀ حمل کالا از این طریق نتیجه بخش نبوده زیرا این راه پرخطر و پرهزینه بود و هنگام سیلاب به خطرات افزوده میشود (خودزکو، ص 55؛ فریزر16، ج2، ص487؛ نیز← ناصر خسرو، همان، تعلیقات، ص 246). ظاهراً سفیدرود در حد سفلی یا نزدیک مصب قابل قایقرانی بود. به نوشته میرزاابراهیم که در سالهای 1276-1277 هجری از منطقه دیدن کرده بود پل منجیل به دستور ناصرالدین شاه و به کوشش حاجی ملا رفیع زید در 1275 به اتمام رسید که دارای هفت طاق بود بر اثر شدت باد یک نفر از روی پل به سفیدرود پرتاب شد که به همین دلیل در دو طرف پل دیوار ساختند و طاقها را از بنای اول بلندتر و مستحکمتر کردند (ص166، 178-179). بوهلر17، ضمن اشاره به نام بانی پل و استحکام آن طول آن را هشتاد و عرضش را شش زرع ذکر میکند که نشان از عرض کمتر از هشتاد زرعی رود دارد (ص21). فووریه18، نیز ضمن اینکه به باد شدید منجیل بر روی پل اشاره کرده وی میافزاید با اینکه پل را محکم ساختهاند اما جریان قوی آب و طغیان آن چندین بار به آن آسیب رسانده است (ص425- 426؛ نیز ← کارلا سرنا، همانجا). در 1317 که ظهیرالدوله از منطقه دیدن کرده از آن با نام پل منجیل یاد میکند و اشاره میکند پیش از این به پل شریعتمدار معروف بود که سازۀ پل توسط روسها تغییر داده شد و تبدیل به پل آهنی شد (ص 55). یکی از ویژگیهای سفیدرود این است که با جریان یافتن در منطقه این سرزمین آب و هوایی مدیترانه به خود گرفته و درخت زیتون فقط در ملتقای دو رود شاهرود و قزل اوزن و در امتداد سپیدرود میروید (خودزکو، ص 62). هم اکنون این نوع درخت در شهرستانهای اطراف نیز تکثیر یافته است.
اقتصاد حاشیۀ سپیدرود
سپیدرود جزو رودهای جوان بشمار نمیرود، این رود در فصل طغیان و پرآبی (بهار) به رنگ زرد، در قسمت علیای آن اغلب به رنگ آبی تیره ودر ادامۀ مسیر تا مصب در بعضی نقاط رنگ آن تغییر کرده و روشنتر است. هنگام جریان شدید آب و برخورد آب با سنگهای مسیر به رنگ سفید دیده میشود. با توجه به اینکه آب سفیدرود شیرین است اما از نظر کیفیت شیمیایی، سختی آن نسبتاً زیاد و غلظت مواد رسوبی معلق در آب آن بالاست. ساکنان اطراف سپیدرود آب آن را از نظر رنگ یا سختی به “تول آب” یعنی گل آلود و “روشن آب” تقسیم میکردند و پیش از اینکه روی سفیدرود سد ساخته شود هر یک از شاخههای سفیدرود دارای سر میراب، نائب میرآب، آب بند، سالار جوب و عمله بود. سر میراب یک نفر را به عنوان نائب میراب تعیین کرده و او هم دو نفر آب بند و هر آب بند نیز شش عمله استخدام میکردند گاهی تعداد عملهها به بیست نفر میرسید. نایب میراب برای هر قریه و دهی سالار جوبی از همان ده تعیین میکرد و بدین شیوه آبها برای کشاورزی تقسیم میشد. وسط هر جوب یا نهر سه پایهای از چوب قرار میدادند که با شاخهها پوشیده شده بود و همانند سد عمل میکرد و آب رود که در ارتفاع کمتری جاری بود بالا آمده و وارد جوبهای کوچک شده و به مزارع هدایت میشد گاهی در سالهای کم آبی بین زارعین و سالار جوب و نائب میرات، نزاع سختی در میگرفت که این نزاعها در برخی مواقع منجر به قتل میشد (محامد، ج1، ص 173؛ لاهیجانی، ص55-56). امروزه نیز میرابها در زمان کشاورزی به ویژه جهت آبیاری شالیزارها به تقسیم آب در روستاها میپردازند.
رودهایی که از مسیر های کوهستانی و پر شیب سرچشمه میگیرند در مواقع سیلابی آبرفتهای درشت دانه و سنگهای بزرگ با خود حمل میکنند. سپیدرود به دلیل اینکه از دریاچۀ پشت سد جاری میشود آبرفت کمتری نسبت به رودهایی که از کوهستان سرچشمه میگیرند داراست. سپیدرود در طول مسیر از رستم آباد به بعد تغییر مسیر داده از سمت چپ جاده (رشت- قزوین- تهران) به سمت راست و برعکس تغییر مسیر میدهد و تشکیل مآندر (یا پیچان رود)، داده و دارای رسوبات درشت دانه است و در فصل کم آبی (پاییز)، از رسوبات رودخانه بخصوص در پیچ رود که رسوبات بیشتری انباشته شده برداشت میشود. سنگها و شنها با کامیون به کارخانههای شن کنار بستر رود حمل شده و پس از جدا سازی سنگریزه یا خرد کردن آن به مصالح ساختمانی مناسب به ویژه برای ناحیه کوهستانی تبدیل میشود این رسوبات بیشتر پس از تخلیه سد در مسیر علیای آن انباشته میشود در مسیر سفلی یا نزیک دلتا یا مصب که از شیب رود کاسته میشود رسوبات ریز دانه و رس و مارن وجود دارد این رسوبات خاک مناسب برای کشاورزی بشمار میرود و بهترین محصول برنج حاشیۀ دریای خزر به همین منطقه تعلق دارد. به عبارتی به برنج آستانه معروف است. علاوه بر برنج، بادام زمینی، توتون و به میزان کمتر گیاه کنف دراین منطقه کشت میشده است و وجود سفیدرود برای فرآوری محصول کنف سودمند است کشاورزان با ایجاد سل یا استخر در مسیر رود و انباشتن گیاه کنف در آب به پوسیده شدن ساقه کنف و تبدیل آن به الیاف کنف کمک میکردند البته گاهی با طغیان رود محصول خود را از دست میدادند (محامد، ج1، ص166؛ فقیه محمدی، ج1، ص 159، 175، 179؛ خوشحال، ج5، ص 54، 57-58).
رسوبات پایین یا مصب رود، خاک مناسبی برای سفالگری بشمار میرود و محصولات سفالی شهرستان آستانه به دلیل کیفیت در گیلان شهرت دارد. خاک رس هنگامی که با آب ترکیب شود بسیار لغزنده است و همین امر مانع ساخت پل میشد و کسانی که تصمیم به عبور از سفیدرود داشتند از گدارها عبور میکردند و در مناطق عمیق رود، کالاهای خود را با قایق به آنسوی رود حمل میکردند (رابینو 1917، ص47، حاشیۀ خطی). پلهای متعددی روی سفیدرود احداث شده که پل آستانه اشرفیه یکی از دهها پل مهم است. مهمترین محصول مصب سپیدرود تولید ماهیان خاویاری و خاویار آن است. بطوری که در گذشته حتی در نواحی کم عمق و ماندابها انواع ماهیان تاسماهی و بخصوص ماهی سفید دیده شده و در فصل صید با تور در یک روز چهارهزار ماهی صید شده بود (دالمانی، ج2، ص841). حدود صد سال پیش در دهانۀ سپیدرود ماهی سفید به حدی زیاد بود که شبیه دستجات مورچه دیده میشد و یکی از مکانهای مهم صید ماهیان خاویاری بشمار میرفت در آن زمان ماهیگیران روسی با دادن هدایای ناچیز نظیر پوست خز و سنجاب و غیره توانستند اجازۀ صید از سپیدرود را از حاکم لاهیجان، حاجی علی اکبرخان بگیرند اما سال بعد حاکم اجازۀ صید در سفیدرود را در مقابل 200 امپریال طلا صادر کرد (رابینو 1917، ص 43، 139).
برای تکثیر طبیعی ماهیان استخوانی و تاسماهیان این رود از اهمیت ویژهای بر خوردار است و در گذشته هر سال از شعبه اصلی این رودخانه (موسی چای) گاهی شصت تن خاویار استحصال میشد در سپیدرود اغلب ماهیهایی که در دریای خزر زندگی میکنند یافت میشود به دلیل ایجاد موانع، سدهای متعدد و آلودگی آب رودخانه و آلودگیهای سموم کشاورزی و فضولات انسانی این رودخانه و امکانات بالقوه آن در حال نابودی است (کرزن19،ج1، ص 371؛ وثوق زمانی، ص 28؛ اخوان، ص36). صیدگاهی که روسها در دهانۀ سفیدرود احداث کرده بودند برای صید انواع ماهیان خاویاری اهمیتی معادل سواحل شمالی دریایخزر داشت (خودزکو، ص89). رابینو نیز به اهمیت آن و سردخانه و قایقسازی و بشکهسازی در صیدگاه اشاره کرده است (1917، ص60،303، پانویس).
اما حمدالله مستوفی در قرن هشتم تأکید میکند در حاشیۀ رود اندکی کشاورزی میکنند و عاطل است (ص217). دلیل استفادۀ کمتر از این رود در آن زمان وجود تعداد زیاد رودهای جاری و بارش فراوان و بیش از نیاز برای کشاورزی بوده که با تغییر آب و هوا وجود این رود به عنوان رگ حیاتی منطقه از نظر آبیاری باغهای زیتون و مزارع برنج و تولید انرژی (برق) و ایجاد سدهای متعدد بشمار میرود.
سدهای سپیدرود
سپیدرود دارای رژیم ئیدرولوژی برفی- بارانی است. برای استفاده بهینه از آب سپیدرود بر روی سفیدرود و برخی از شاخههای آن سد ساخته شده است برخی از مهمترین سدها عبارت است از سد سفیدرود/ سپیدرود که مشاورین فرانسوی اتکو در تاریخ 23/11/1331 مطالعاتی در منطقه انجام دادند و در آذر 1333ش، کار ساختمانی سد مخزنی سفیدرود آغاز شد این سد به منظور کم کردن دامنه و قدرت سیلابهای سالیانه و جلوگیری از خسارات غرقابی و آب شستگی کنارههای بستر سفیدرود، تأمین نیازمندیهای آبیاری کشت برنج منطقه و استفاده از نیروی آب برای تأمین برق منطقه احداث شد (همان، ص208؛ قس: فرهنگی، 1372ش، ص 84، سال تأسیس آن را 1336ش ذکر کرده است). سد مخزنی، بتونی پایهدار سفیدرود در محل پیوستن دو رود قزل اوزن و شاهرد در شهر منجیل ساخته شد کار ساخت این سد در 1340ش به پایان رسید و سد منجیل نیز نامیده میشود ارتفاع تاج سد ازپی 106 متر، طول تاج 425 متر، حجم مصالح مصرفی 840000 متر مکعب، گنجایش کل مخزن 1800 میلیون متر مکعب، گنجایش مفید مخزن 1100میلیون مترمکعب، حجم آب قابل تنظیم سالیانه 1650 میلیون متر مکعب، سطح زیر کشت 188000 هکتار، قدرت نصب شده 87500 کیلو وات و وسعت دریاچۀ پشت سد حدود56 کیلومتر مربع است سد سفیدرود در زلزلۀ خرداد 1369 آسیب دید و بیش از چهل ترک و شکاف روی بدنه سد ایجاد گردید که این آسیبها ترمیم و پس از آن سد مجددا آبگیری شد (فرهنگی 1372ش، همانجا؛ همو 1377ش، ص124؛ محامد، همان، ص166؛ میرزایی، ص17؛ افشین، همان، ص120، پانویس1). علاوه بر سد سفیدرود سد انحرافی تاریک نزدیک امامزاده هاشم، کنار جاده رشت- قزوین، نزدیک رود تاریک به منظور انتقال آب سپیدرود به شهرستان فومن در هفتم اردیبهشت 1348 به بهرهبرداری رسید ارتفاع تاج سد ده متر و طول تاج 380 متر و گنجایش دریاچه پشت سد آن حدود پنج میلیون متر مکعب است. سد انحرافی سنگر در حدود 55 کیلومتری سد سفیدرود در بستر اصلی سفید رود و حدود 20 کیلومتری شمال سد تاریک در اسفند 1343، به بهرهبرداری رسیده است و هدف از احداث آن آبیاری اراضی کشاورزی شهرستانهای لاهیجان و لنگرود است علاوه بر سدهای معرفی شده سدها و کانالهای متعددی بر روی سپیدرود احداث شده است (محامد، همان، ص 212-217؛ افشین، همانجا).
پینوشت:
1. De Morgan
2. Amardes
3. Daitya
4. Bartold
5. Gackson
6. Alexander Chodzko
7. Daivid Neil Mackenzie
8. Eugen Napoleon Flandin
9. Karla serena
10. Le Strange
11. Melgonov
12. Rohrborn
13. Rabino
14. Henry Rene Dallemagne
15. Adam Olearius
16. Games Baillie Fraser
17. Alexander Buhler
18. Feuvrier
19. Corzon
* عضو هیأت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی
* هنگام فرودین که رساند ز ما درود بر مرغـزار دیلم و طرف سپیدرود
کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگارنگ گوئی بهشت آمده از آسمان فرود
* با سپاس از استاد دکتر عبدالکریم گلشنی که از راه لطف، اصل کتاب اولئاریوس را در اختیار نگارنده قرار دادند.
منبع : گیلان ما