جغرافیای سیاسی جنبش و انقلاب جنگل
جغرافیای سیاسی جنبش و انقلاب جنگل، ناصر عظیمی، مشهد، نشر نیکا، ۱۳۸۸
نخستین پرسش خواننده ی فرهیخته ی این کتاب احتمالاً این خواهد بود که با وجود کتابها ، مقاله ها وحتا فیلم های متعدد وگوناگون از جنبش وانقلاب جنگل، نوشتن یک کتاب کوچک و فشرده دیگر چه ضرورتی داشته است؟ این پرسش بجاست ولازم است در باره ی آن توضیح مختصری داده شود:
۱)یکی از دلایل نگارش این کتاب این بوده است که این کتاب همان طور که از نامش پیداست جغرافیایی سیاسی جنبش وانقلاب جنگل است که درآن نقش مکان وفضاهای جغرافیایی دراین تحولات برجسته شده است. از این منظر تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است. دراین کتاب ده نقشه برای عینی کردن فرایند تحولات جنبش وانقلاب جنگل برای نخستین بار تولید شده است که تورق آن حتا بدون خواندن متن کتاب نیز آموزنده است.
۲) این نوشته به غایت فشرده و بدون حاشیه پردازی های معمول است ودر آن کوشش شده با بهره گیری از آخرین داده های در دست ، تصویری واقعی تر از جنبش وانقلاب جنگل به دست داده شود.
۳ ) نوشته ی حاضر با روش شناسی خاص خود سازمان داده شده و از آغازتا پایان براساس روش و تئوری مشخصی پیش رفته است. بدین معنی که بین تئوری و بررسی اسناد ومدارک به طور مکرر یک رابطه ی رفت وبرگشتی بر قرارشده است. .هرجا اسناد نویافته ای به دست آمده که تئوری قادر به توضیح آن نبوده به جای حذف اسناد مهم از متن نوشته ونادیده گرفتن آن ،تئوری دستکاری شده است تا بتواندبا اسناد جدید وفق یابد و درنتیجه قادر باشدبه همه ی پرسش ها پاسخ گوید وهمه ی اسناداصلی ومهم رادر خودبگنجاند.بدین ترتیب دراین پژوهش تئوری همچون نخی تمام فصول کتاب راچون دانه های تسبیح به هم اتصال می دهد.در پژوهش های امروزی فقدان تئوری ارزش واعتبار پژوهش را زیر سئوال می برد.از همین منظر می توان گفت این نوشته یک متن آموزشی برای دانشجویان وپژوهشگران جوان نیز هست.
پیداست در پژوهش هایی از این دست همیشه خطر افتادن به دام جزمیت های ایدئولوژیک وجوددارد.ازاین رو نویسنده کوشش کرده است به طور اساسی از جزمیت تئوریک و ایدئولوژیک فاصله بگیرد وخواننده ی فرهیخته می تواند مطمئن باشد که کشف حقیقت دراین نوشته هدف اصلی بوده است
۴) نویسند پیشتر در نوشت های دیگرخود اغلب به این نکته اشاره داشته است که باید بین تبلیغ وتحقیق تفاوت قائل بود. تبلیغ اساساً با توسل به اسناد ومدارک خود خواسته وگزینشی به هدف معینی می اندیشد که مورد نظر وهدف تبلیغ است لیکن درتحقیق واقعی تنها کشف حقیقت مهم است وتئوری ها نیز در این تحقیقات باید بتوانند توضیح دهنده ی همه ی واقعیت باشند. پیداست تئوری ها دائماً در پرتو کشفیات واسناد جدید باید تجدید نظر شوند تا اسناد نویافته را توضیح دهند وبه پرسش های جدیدپاسخ گویند.از همین منظر می توان گفت که در نوشتن تاریخ اکنونیان همیشه فرصتهای بهتری در نزدیک شدن به اصل واقعیت تاریخی را بیش از گذشتگان دارند. بدین ترتیب نباید تصور کرد که نوشته های تاریخی می توانند یک بار برای همیشه همه ی واقعیت را توضیح دهند. آن ها اگر داعیه ی کشف حقیقت داشته باشند ، تنها می توانند در مقطع تاریخیِ نگارش بااسناد دردست به حقیقت نزدیک شوند ونه آن که به تمام حقیقت دست یابند.پیداست در پرتو یافته ها واسناد جدید ما همیشه افق های دورتری را می توانیم ببینیم که در گذشته میسر نبوده است.
۵) زمین همیشه فصل مشترک همه گونه فعالیت انسان بوده وخواهدبود.بدین ترتیب جغرافیای ومکان در ایجاد وگسترش جنبش های اجتماعی نقشی مهم ایفاء می کنند. شرایط وموقعیت جغرافیایی می تواند هم محدودیت وهم فرصت ایجاد کند.چنان که در جنبش و انقلاب جنگل هم موقعیت وهم شرایط جغرافیایی گیلان در ارتباط نزدیک با محیط تحول زای اوایل قرن بیستم در فضای قفقاز جنوبی و روسیه، فرصتهای بی بدیلی برای تحول داشت.موقعیت رشت – انزلی وارتباط آن با اولین جاده ی کالسکه رو تجاری ودسترسی آسان به تهران، این پایتخت جدید ایران به آن نقش بزرگی در اقتصاد وسیاست ایران وازاین طریق درنشر اندیشه های نوین داده بود. این واقعیت جغرافیایی، در شعله ور کردن جنبش وانقلاب جنگل بسیار موثر بوده است.یکی از نوآوری های این نوشته نمایاندن همین نکته است.
۶) گفته اند (به درستی نیزگفته اند) که انسانها وقتی جهان را تغییر می دهند خود نیز تغییر می کنند. بنابراین نمی توان نقش آفرینان یک تحول اجتماعی وسیاسی را یک بار برای همیشه تعریف کرد.در همین جنبش وانقلاب جنگل به عنوان نمونه کوچک خانِ آغازگرِ جنبش دیگر همان نبود که درآستانه ی انقلاب جنگل به کنش می پرداخت وطبعاً همانی نیست که ما اورا درپایان جنبش می بینیم. پیداست که در هر مقطع زمانی او مواضع و اندیشه های خاص خودرا داشت. این نوشته از درهم ریختن زمان واندیشه هاو مواضع پرهیز کرده وکوشش کرده شخصیت تاریخی کنشگران این جنبش وانقلاب را در پرتو زمان ودر متن تحولات پردازش نمایدواز به قول کوچک خان«الفاظ قالب زده»(۱) پرهیز نماید.
۷)نویسنده در جریان این پژوهش بسیار آموخت واز جمله دریافت که جنبش وانقلاب جنگل نقش بسیار مهمی در خلق یک فرهنگ سیاسی نوظهور درایران داشته است. به عبارت دیگر دریافت که با آغاز انقلاب جنگل یک گسست تاریخی در فرهنگ سیاسی ایران پدید آمده است که نقطه ی عزیمت آن از انقلاب جنگل واز دروازه ی این انقلاب به عرصه ی جنبش های سیاسی ایران رخنه کرده است.به عبارت دیگر فرهنگ سیاسی مارکسیسم روسی( بلشویسم) دراین انقلاب بود که فرهنگ سیاسی برخاسته از انقلاب مشروطه را به حاشیه راند وبا ورود انقلابی خود از این مجرا، گسستی تاریخی پدید آوردکه سخت بر رفتار وکردار سیاسی اپوزیسیون ایران تاثیر گذاشت.این نکته ای است که برای نخستین بار درهمین پژوهش طرح شده است.
در پایان لازم است دونکته را یادآوری کنم. نکته ی نخست این که تصویری که دراین نوشته از جنبش وانقلاب جنگل ارائه شده تصویری است که نباید آن را نهایی وکلام آخر دانست.بلکه این تصویری است که از اسناد و مدارک ونوشته های موجود که آن هم تماماً در دست نگارنده نبوده تدوین شده است وچه بساانتشار اسناد جدید، تئوری های این کتاب را به پرسشی دشوار بگیرد والبته برعکس ممکن است در جهت تایید آن نیز باشد.خصلت پویای روش علمی نیز همین است وچنان که پیشتر گفته شد این اکنونیان هستند که فرصت نزدیک شدن به واقعیت تاریخی را بیش از پیشینیان دارند.بنابراین باید فروتنانه اعتراف کنم که این پژوهش شاید گامی نخست در روشی نوین از یک تحول مهم در تاریخ ایران باشد.
نکته ی دوم این است که این نوشته پیشتر در شماره های ۹۵ تا۱۰۲مجله ی گیله وا چاپ رشت در سالهای ۱۳۸۶تا۱۳۸۷ به سردبیری آقای محمد تقی پورجکتاجی انتشار یافته است ونگارنده به جز اصلاحات جرئی چیز زیادی به آن نیفزوده است. آقای جکتاجی کوشش بسیار کرد تا این نوشته را خود انتشار دهد لیکن میسر نشد. سرانجام به همت نشر نیکا این نوشته منتشر می شود.
تابستان ۱۳۸۸
(۱)- ظاهراً کوچک خان باید از اولین کسانی باشد که از این واژه در توصیف جزمیت وتفکر قالبی سخن گفته است.