در مهر ۱۳۰۰ خورشیدی که رضا خان هنوز رضا شاه نشده و «سردار سپه» خوانده میشد تصمیم گرفت تا در رشت حضور پیدا کرده و به زعم خود غائله جنگلیها به سرکردگی میرزا کوچک خان را بخواباند
ساعت ۶ صبح روز دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۰۰ زمان حرکت از قرارگاه تهران به مقصد رشت بود. در این سفر محمد صادق کوپال آجودان وی، در اتومبیل مخصوص سردار سپه حضور داشت و برای سایر همراهان یعنی مدبرالملک، (فرج الله خان دبیر اعظم بهرامی)، سرهنگ محمد حسین میرزا (فیروز)، شبل الممالک (یکی از هفت برادر تیمسار مقتول محمود افشار طوس) و آقابزرگ خان(شناخته نشد) نیز اتومبیلهای مخصوصی فراهم گردیده بود.
علاوه بر این افراد چهار نفر قزاق، دو نفر ژاندارم و یک کامیون نیز وزیر جنگ را اسکورت میکردند. در مسیر، وزیر جنگ از درد سر و سینه شکایت میکرد و ناهمواری جاده نیز بر کسالت وی می افزود. ساعت ۱۵:۴۵ دقیقه عصر بود که وزیر جنگ و هیئت همراهش به قزوین رسیدند و شب را در همانجا ماندند.
سردار سپه و هیئت همراهش در ساعت ۰۸:۴۵ دقیقه روز سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۰۰ از قزوین به راه افتادند نزدیک ظهر به لوشان رسیدند و از نیروهای قزاقی که در کنار جاده برای پاسبانی و ادای احترام ایستاده بودند سان دیدند ناهار را در منجیل صرف کرده و به مسیر ادامه دادند.
در ساعت پنج عصر همان روز در اتاق یک قهوه خانه بین راهی در روستای جمشید آباد رودبار اطراق کرده و شب را در همانجا ماندند.
سقف اتاق کوتاه بود دیوارهایش از دود سیاه شده بود و کفش نمناک بود، صبح روز چهارشنبه ۱۹ مهر در حالیکه باران زیادی می بارید، کوپال؛ آجودان مخصوص سردار سپه، به چشمه ی آبی در بلندیهای اطراف رفت و همانجا خود را شست و شو داد. ادامه دادن مسیر با تومبیل مقدور نبود لذا برای وزیر جنگ، اسب مهیا شد.
نزدیک ظهر ، به امام زاده هاشم رسیدند. رسیدند. عده ای از مردم برای پیشواز از وزیر جنگ خود را ازرشت و انزلی به امام زاده هاشم رسانده بودند در میان این افراد خالوقربان کرد و پنج نفر از همراهانش نیز دیده میشدند خالو قربان به نشانهی تسلیم، اسلحه ی موزر خود را به وزیر جنگ میدهد ولی وزیر جنگ اسلحه را به او بر میگرداند و به او درجه سرهنگی میدهد. علاوه بر این به پانصد نفر از نفرات خالوقربان قول حقوق و جیرهی قزاقی میدهد و به فرماندهان این پانصد نفر نیز درجه نظامی اعطا می کند. به دو نفر از پنج همراه خالو قربان نیز مدال شجاعت میدهد. در همین روز کوپال به همراه خالوقربان با درشکه راهی رشت میشود تا اذهان مردم را برای ورود اردو در روز پنج شنبه یا جمعه آماده کند …
سرلشکر محمد صادق کوپال، آجودان مخصوص رضا خان در سفر به رشت بوده است بیست و نه سال بعد از این رویداد، یعنی در سال ۱۳۲۹ در شماره های ۶۸ تا ۷۳ مجله ی خواندنیها، مطلبی به نام «چگونه انقلاب گیلان خاموش شد؟» به چاپ رسید که درواقع روزشمار (= کرونولوژی – Chronology ) این رویداد مهم به قلم کوپال بوده است.
در این کرونولوژی از تاریخ ۱۷ مهر تا ۳۰ آبان سال ۱۳۰۰ خورشیدی به صورت پی در پی و با وقفهای ۱۴ روزه به وقایع روز ۱۴ آذر آن سال اشاره شده است.
از نکات قابل تأمل در این کرونولوژی یکی این است که خالوقربان در روز (چهارشنبه ۱۹ مهر قبل از شهادت میرزا کوچک خان و در زمان تسلیم شدنش به رضاخان) در یک روز بارانی در امام زاده هاشم گیلان درجه سرهنگی از وی دریافت میکند.
و نکته ی دیگر اینکه سه روز پس از شهادت میرزا کوچک خان، به طور دقیق در عصر روز دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۰۰ خورشیدی تلگراف شهادت میرزا به وزارت جنگ در تهران رسید.
این سند بسیار مهم که خواندن آن برای پژوهشگران نهضت جنگل بسیار کارگشا است توسط میرزاییها تهیه و تدوین گردیده است.