خاطره میرزا شکرالله کیهان از وقایع نهضت جنگل

خاطره میرزا شکرالله کیهان از وقایع نهضت جنگل در سال ۱۳۳۷هجری قمری، برابر با۱۲۹۸ خورشیدی و۱۹۱۷میلادی

✍ به قلم و با پژوهش؛دکتر فریدون شایسته

در این سال که، جنگل دستخوش اختلافاتی شده بود و رو به ضعف می‌رفت ومورد حملات قزاقان دولت واقع‌شده و تا حدی تفرقه حاصل گردیده بود، عبدالحسین خان تیمورتاش( سردار معظم خراسانی)، برای سرکوبی کامل جنگلی‌ها به‌عنوان حکومت وارد و بنای عمارت را که اکنون دادگستری گیلان است، برای مقر حکمرانی خود برگزیده،مشغول بگیروببندهای خود شد.

روزی‌که نویسنده را، به اتهام جنگلی بودن و جنگلی‌ها، در نزد خود طلبیدند،یک نفر روحانی در اتاق وی بود.پس‌از اظهار به این‌که: جنگلی هستی و در شهر سکونت داری و مذاکرات دیگر که سه دقیقه طول کشید، صدای بلند سردار، خطاب به صدیق الایاله،رییس‌کل مأمورین حکومتی وقت، که: این شخص را ازهمین بالا پرت کن پایین، تا عبرت دیگران باشد، آقای صدیق‌الایاله هم،سخت یقه مرا چسبید و تکان داد. از اتاق بیرون برد.دست‌هایم را گرفت به‌طرف پرتگاه بردولی همین‌که از نزدیکی اتاق قدری دور شد،اقدامات سست گردید و خیلی مواظب اطراف بود، کسی نداند با من چه کرده‌است؟یکی دو مشت ،بر پشت من زد.از پله‌ها به پایین روانه ام ساخت و گفت: برو دیگر،هیچ دراین حدود نمان!

از آقای صدیق الایاله ،همیشه متشکرم و من به‌طرف سبزه‌میدان راهی شدم. ناگهان دیدم،حدود ۲۰ نفر از زارعین فومن را مأمورین سردار معظم می‌آورند.

گفتند: آن‌ها جنگلی هستند، درصورتی‌که هیچ‌یک از آن‌ها جنگلی نبودند، فقط مشغول کسب‌وکار خود در محل بودند. زیرا جنگلی ها، یا فرارکرده بودند یا با خود اسلحه داشتند، که مامورین حکومت ،جرات نزدیکی به آنان را نداشتند.

بالاخره در همان روز، به سردار معظم خراسانی( تیمورتاش)، اطلاع دادند که ۲۰ نفر جنگلی دستگیر شده‌اند و حاضرو منتظر دستور هستند.صورت اشخاص را خواستند و می‌گویند با آن عالم ربانی در انتخاب اعدام مشورت می‌کردندولی آن چه محقق است ۱۴ نفر از این عده نامشان را در حال مستی که بوده، برای اعدام قلم قرمز کشید و آوردند و به دست مأمورینی که برای این قبیل کارها ساخته بودند دادند.

بقیه را مرخص کردند و۱۴نفر را بی رحمانه به دار آویختند و بعدسردارشروع به عملیات دیگر، از قبیل اخاذی و هتاکی نسبت‌به مردمان بی‌گناه نمودند.
مشروب را شب و روز به‌طور دائم استعمال می‌کردند و درعین‌حال به نوامیس مردم بنای تعرض گذاشتند که در آن موقع مردم از ایشان شکایت کردند و دولت سردار معظم را به تهران اظهار نمود.وقتی‌که سردار وارد تهران شد،

مصادف با شعر مرحوم سید اشرف مدیر “نسیم شمال” گردید و از” قول سردار معظم خراسانی”، عنوان شعری از نسیم شمال است که به کارنامه جنایت عبدالحسین خان تیمورتاش در گیلان اشاره دارد.

کسی که، در دوره کابینه وثوق‌الدوله و در زمان فعالیت نهضت جنگل، به حکومت گیلان منصوب‌شده بود.
وی پس‌از سرکوبی نهضت به همراهی قوای انگلیس و قزاقان ایرانی و روسی ،به غارت اموال مردم گیلان و هتک نوامیس آنان پرداخت و به جنایات متعددی مرتکب شد که به‌سبب شکایت مردم و متنفذین گیلانی به تهران فراخوانده شد.

سید اشرف‌الدین حسینی،این شعر را سروده‌است :

چشم تان روشن ز گیلان آمدم
آمدم چون شیر غران آمدم
دست‌خالی رفته بودم سوی رشت
با زر و مال فراوان آمدم
لنگرود و رودسر را سربه‌سر
کرده ام
باخاک یکسان آمدم
اهل “کسما” را نمودم دربه‌در
فتح کردم در پسیخان آمدم
صبح مست و ظهرمست و شام مست
مست و مخمور و غزل‌خوان آمدم.

این ابیات، در شماره ۴۵۳ نشریه البرز که توسط میرزا شکرالله خان کیهان تنکابنی، از اعضای مؤثر نهضت جنگل و وکیل دادگستری در دوره پهلوی اول که در رشت منتشر می‌شد،منعکس‌شده است.

گفتنی است، شکرالله خان کیهان، از سوی میرزاکوچک خان، لقب “سردار اشرف” یافته بود.

مرقد وی ،در گورستان بقعه‌ی سلیمانداراب رشت واقع می باشد.