زمین قد میکشد
مدتی
از زنگ ساعت گذشته بود
و ما
هنوز در خواب بودیم
بیداری
مرگ کابوسی شد
که خواب بارمان کرده بود
اسپری فلفل
اشک ما را درآورد
کسی که تکهای از تاریخ
بر سینهاش حک بود
این گونه گفت :
چارهی کار
پرنده بودن است
و ما پرنده شدیم .
در آسمان بود که فهمیدیم
ابرها
اگر سبک شوند
زمین قد می کشد .