«سگسار» ِ غار ‌دربند ِرشی‌

«سگسار» ِ غار ‌دربند ِرشی‌

و جستاری پیرامون اهمیت سگ در دین و فرهنگ گیلان در ازمنه‌ی باستانی

میثم نوائیان[1]

نیما فرید مجتهدی[2]

اشاره

باورداشت‌هایمرتبط بااشکال و پدیده‌های زمین‌شناسی‌، به ویژه غارها، از زمان‌های گذشته در میان مردم بومی ساکن در جوار این پدیده‌ها رایج بوده است. باورداشت‌های مربوط به این غارها یا مربوط به نحوه‌ی شکل‌گیری‌اشان، وجود راه دسترسی طولانی به مناطق جغرافیایی دوردست و همچنین حاکی از زندگی موجودهای عجیب در این غارها است. علاوه بر این، برخی از این غارها، مورد پرستش مردم بومی بوده و هستند. علیرغم توجه اندک و نبود عزم جدی در ثبت چنین باورداشت‌هایی،معدود یادداشت‌های به جای مانده در این زمینه نیز فقط به ثبت آن پرداخته‌اند و ‌‌کنکاشی در زمینه دلیل پیدائی این چنین باورداشت‌هایی با ریشه زمین‌شناختیانجام نگردیده است. به بیان بهتر، علل پیدائی چنین باورداشت‌های تبیین نشده است. غار دربند درآبادی رشی در محدوده سیاسی رحمت‌آباد-بلوکات رودبار در استان گیلان واقع شده است.امروزه از لحاظ باستان‌شناسی یکی از مهم‌ترین غار‌های موجود در پهنه فلات ایرانمحسوب می‌شود.‌ستون ‌آهکی طبیعی موجود در این غار، سبب زایشِ باورداشتی در میان مردم بومی منطقه شده ‌که پی‌گیری منشاءآن در فرهنگ، کتب کهن و اماکن تاریخی و باستانی سرزمین گیلان، واقعیت‌های نهانی ‌‌از تاریخ مردمان کهن این دیار را نمایان می‌سازد. در این پژوهش، باورداشت درباره ستون سنگی آهکی غار دربند گیلانو دلایل زمین‌شناسی زایش آن معرفی شده است. علاوه بر این سعی شده است با استفاده از ‌فرهنگ شفاهی،منابع ‌ مکتوب و ارتباط آن با برخی از نشانه‌های باقیمانده در گوشه و کنار جغرافیای سرزمین گیلان، گوشه‌ای از زوایای پنهان تاریخ این سرزمین را بازیابیم. از دیگر یافته‌های این پژوهش وجود شواهد محرز و مشخص در کاربرد واژه سگ‌سار در نام‌واژه‌ها، باورداشت‌ها، فرهنگ شفاهی گیلان است. تمامی این شواهد منجر به زایش فرضیه‌ای در میان نگارندگان این مقاله در زمینه‌ی اهمیت و تقدس سگ در میان مردم بومی این در دوران‌های کهن بوده است که بازمانده‌های آن، در لابلای فرهنگ این سرزمین قابل شناسائی است. امید است چنین مواد فرهنگی، توسط دیگر پژوهشگران در ابهام‌زدایی مباحث باستان‌شناسی و تاریخ ادیان پیش از تاریخ این دیار مورد استفاده قرار گیرد.

منطقه مورد مطالعه

در منطقه‌ی دربند در حوالی آبادی رشی، دو غار در کنار یکدیگر در دیواره‌ی دره‌ی دربند وجود دارند. غارهای دربند ‌در منطقه‌ی رحمت‌‌آباد و بلوکات شهرستان رودبار قرار گرفته‌اند. دره‌ی دربند دره‌ای کانیونی است که ‌‌در جنوب‌شرقی آبادی رشی از توابع شهر توتکابن قرار دارد. غار بزرگ‌تر دارای موقعیت‌”2.22‌´50‌°‌36 ‌عرض شمالی و ” 18.72´39 °‌49 ‌طول شرقی و غار کوچک‌تر دارای موقعیت “5.46 ´‌50‌°‌36 عرض شمالی و‌” 19.26´39°‌49 طول شرقی است. دهانه‌ی غارهای دربند رشی دارای جهت جنوب‌شرقی است. ‌ به دلیل یافتن آثار عصر سنگ مربوط به 240000 سال قبل، از لحاظ باستان‌شناسی معروف‌ترین غار حال حاضر گیلان و ایران محسوب می‌گردند. بنابراین غار دربند قدیمی‌ترین سکونتگاهِ تاریخ‌گذاری شده انسان در ایران در حال حاضر است. مجموعه‌ی دست‌ ساخته‌های سنگی گردآوری شده شامل ‌ابزار ساخته شده از تراشه‌های ساده، تراشه‌ی رتوش شده و ضایعات، سنگ مادر ساطور شکل، سنگ مادر خراشنده ‌‌و ضایعات تولید است. علاوه بر این مجموعه‌ی قابل توجه‌ای از بقایای جانوری که اغلب مربوط به گونه‌ای از خرس غار می‌باشد در آن یافت شده است(بیگلری‌و همکاران،1390‌‌:1687).غار اول در ارتفاع 739 متر و غار دوم در ارتفاع 746 متر واقع شده است. غارها در سازند آهک اوربیتولین‌دار خاکستری دوره‌ی کرتاسه شکل گرفته‌اند. غار بزرگ‌تر دارای دهانه‌ای به ارتفاع 10 متر و عرض 6/11 متر و طول آن از 58 متر است. وجود یک ستون آهکی قطور از بارزترین عوارض آهکی داخل غار محسوب می‌شود. غار دربند ب (جوکویله) دارای دهانه‌ای به ارتفاع 5 متر و عرض 5/7 متر است. طول این غار 20 متر است. غار دربند در مرداد ۸۴ با شماره ۱۳۲۱۹ و غار دوم با شماره 13218 در تاریخ 22/5/1384 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. موقعیت دسترسی آن از شهر توتکابن، گاوخسب. سندس. چله‌بر. دشت‌ویل. دوراهی به سمت چپ. دفراز. استخرگاه. پلنگ‌دره. رشی. قبل از آبادی رشی به سمت دره دربند از طریق مسیر پاکوب.

شکل(1)موقعیت غار دربند رشی ارتفاعات توتکابن شهرستان رودبار.

باورداشت غار دربند رشی

باورداشت‌های گوناگونی درباره غارهای گیلان وجود دارد. این افسانه‌ها و باورداشت‌ها حاوی موضوع‌های مختلفی هستند. از جمله باورداشت‌ها درباره‌ی غارهای ‌‌گیلان‌‌می‌توان این موارد را برشمرد.در برخی مناطق گیلان، مردم بر این عقیده‌اند که ‌میان غارها با یکدیگر و یا با برخی از کوه‌ها، قلعه‌ها، شهرها و مناطق دور دستارتباط وجود دارد. در کوه عطاکوه در حوالی لاهیجان، غاری وجود دارد که عقیده بر آن است با قلعه دیزبن در 4 کیلومتری شرق لاهیجان ارتباط دارد. یا غار «یاغی لوکای» در کوه ایلمیلی رامسر،‌با اینکه در ارتفاع 700 متری از سطح آب‌هایآزاد قرار دارد، گفته می‌شود که راهی به ساحل دریای کاسپین داشته است(سجادی،1383، 468‌). مردم بومی بر این عقیده‌اند غارهای گیلان راه فرار بسیاری از قلعه‌های مجاورشان هستند، علاوه بر این گاهاًمسافت‌های بسیار طولانی و غیرقابل باوری را در زمینه‌ی ارتباط این غارها با مناطق دیگر اعلام می‌دارند. از دیگر باورداشت‌های رایج در میان مردم بومی وجود ذخایر گنج راهزنان یا پادشاهان در غارها است. به عنوان نمونه، در غاری که روی کوه ایلمیلی رامسر ‌وجود دارد ‌عقیده براین است که راهزنی معروف گنج خود را در آن نهان کرده است، یا در غار شیخ‌زاهد لاهیجان عقیده بر این است که در آن گنجی پر ارزش نهفته است.در کوه  قلایه درجنوب سیاهکل در محل ورود رودخانه‌ی شیم‌رود به جلگه، مردم عقیده دارند که «کوتول شاه» گنج خود را در غاری در پای قلعه‌ای که این پادشاه ‌بر قلهآن کوه بنا نهاده، پنهان نموده است. از این دستباورداشت‌ها سبب شده که‌بسیاری از غارهایگیلان توسط حفاران غیرمجاز حفاری شوند. کمتر غاری در گیلان وجود دارد که از گزند این حفاری‌ها در امان باشد(جهانی،‌1385).علاوه بر این،برخی از غارهای گیلان از لحاظ مذهبی مورد پرستش و احترام بوده‌اند. غار «برف‌چال» درفک نزد گالش‌های منطقه از چنین موقعیتی برخوردار بوده، غار «شلاش» در منطقه ییلاقی هفت‌خونی رضوانشهر نیز از جمله دیگر غارهای است کهشواهدی از پرستش و احترام به آن وجود دارد(در داخل این غار پارچه‌ و دخیل وجود دارد).

در غار دربندِ رشی یک ستون آهکی بزرگ در میانه غار خودنمائی می‌کند، این ستونِ سنگی به احتمال زیاد ماحصل پیوستن یک استلاکتیت و استلاگمیت به هم است. درست در بخش میانی این ستون، پیش‌آمدگی وجود دارد که سبب شده حالتی نشیمن‌گاهی به وجود بیاید، یعنی شکلی شبیه یک صندلی بزرگ دارد. بنا به باور مردم بومی این مکان محل نشستن دیوی بوده است که «سگسار» نام داشته ‌و از روی همین صندلی به پیروان خود دستور می‌داد. وجود سنگ‌های آهکیِدوره‌ی کرتاسه و ژوارسیک دوران دوم زمین‌شناسی در منطقه، شرایط را برای به وجود آمدن اشکال انحلال آهکی آماده نموده است. انحلال آهک در طی دورانی طولانی سبب به وجود آمدن این غار آهکی شده است. این غار آهکی بسته به نحوه‌ی پیدایش و تکامل خود در طی زمان همچون بسیاری از غارهای آهکی نمونه‌های از اشکال انحلال آهکی را در خود جای داده است. که این ستون آهکی که شکلی صندلی گونه دارد نیز یکی از همین اشکال است. شکل به خصوص آن از یک سو و همچنین موقعیت‌اش در داخل غار که حالتی مسلط بر پهنه خروجی غار نیز دارد، مردم بومی را برآن داشته که این پدیده زمین‌شناسی را صندلی دیوی به نام سگسار پندارند‌و تصور کنند در این مکان دیوی حکمرانی می‌کرده است که از این صندلی غول آسا (که طبیعتاً اندازه انسان نبوده) بر پیروان و مردمان خود دستور می‌رانده است. 

شکل(2)غار دربند رشی A در سمت چپ و غار دربند B سمت راست

سگسار در منابع کهن، فرهنگ عامه و نام مکان در پهنه‌یرشته کوه‌های البرز

اطلاق نام سگسار به افسانه‌ی دیوِ ساکن در غار دربند، تنها نشانه‌ی از این دست در پهنه‌ی منطقه‌ی گیلان نبود، همین مسئله دامنه‌ی این پژوهش را گسترش داد.در زمینه‌ی واژه‌ی سگسار و اینکه ریشه‌ی این واژه چیست، بحث‌‌ها، مقاله‌ها و یادداشت‌های فراوانی در منابع فارسی وجود دارد(). استفاده حکیم فردوسی از این واژه برای توصیف مردمانی جنگجو که بر ضد سپاه ایران می‌جنگیدند، سبب شکل‌گیری فرضیه‌های و بحث‌های معتددی در زمینه‌‌ی سرزمین و مردمی که سگسار نامیده‌ می‌شوند، شده است که علیرغم تلاش بسیار، پژوهشگراننتوانستند به نتیجه‌ای مشخص در این مورد برسند.در میان هنوز ابهام‌های در این زمینه موجود است، این مسئله از هدف این نوشتار خارج است. در شاهنامه در بخش پادشاهی منوچهر و سام این اصطلاح به کار رفته است که مربوط به مردمان شمال کشور است. البته در شاهنامه لفظ «گرگ‌سان» نیز آمده است.

برفتم در آن شهر دیوان فر    چه دیوان که شیران پرخاش فر

که از تازی اسپان، تناورترند       ز گردان ایران، دلاورترند

سپاهی که سگسار خوانندشان   پلنگان  جنکی گمانندشان(شاهنامه‌،ص‌71)

نه سگسار ماند  نه مازندران ‌        زمین را بشوید به گرز گران (شاهنامه،ص‌67)

علاوه بر این، در زمینه‌ی موقعیت جغرافیایی مناطقی که مردمانی که سگسار نام داشتند و کجایی قرار داشتن آن، فرضیه‌هایی توسط شاهنامه‌شناسان و تاریخ‌پژوهان ارائه شده است. بسیاری از محققین معتقدند که موقعیت مکانی سگسار در دامنه‌های جنوبی البرز منطقه تاریخی سنگسر فعلی قرار داشته است. با این حال چون هدف بخش دوم مقاله ارائه شواهدی نو، در زمینه‌ی استعمال واژه سگسار در منطقه‌ی گیلان و ارائه فرضیه‌ای در زمینه‌ی احترام و تقدس سگ در دوران‌های قدیم در این منطقه است. در این بخش به ارائه چنین شواهدی می‌پردازیم. نکته قابل تاملی که نگارندگان به آن برخورد

نمودند استعمال واژه‌ی سگسار در نام‌ برخی از بناهای تاریخی گیلان و همچنین فرهنگ شفاهی مردم بومی است. مهم‌ترین نکته در زمینه‌ی واژه‌ی سگسار گستردگی کاربرد آن در برخی از مهم‌ترین بناهای تاریخی گیلان است. به طوری بر طبق شواهد موجود‌، واژه‌ی سگسار در گیلان رواج داشته است. با توجه به بررسی صورت گرفته، مردم بومی به قلعه‌های سلسال تالش و قلعه‌رودخان فومن، سگسار می‌گفتند(پندی،1384،‌ صادقی‌نژاد مقدم،1386 ،‌‌43). علاوه بر این در اسطوره‌های ایرانی و منابع کهن‌تر نیز نشانه‌های از کاربرد واژه سگ مشاهده می‌شود. یکی از شخصیت‌های داستانی ایرانیان، تهمورث است که در اوستا به صورت «تخمه اروپ» مذکور است، به معنی تخمه سگ، نوعی سگ و یا سگ برومند. هرچند اطلاق سگ و تخم‌سگ در فرهنگ کنونی ایرانی دشنام است. هرودوت از بانوی مادی بنام اسپاکو (spako) به صورت مونث یاد می‌کند و این نام را به درستی سگ ماده معنی می‌کنند، در آن روزگار سگ، حیوان محترمی بوده و سگ بودن عیبی نداشته است(قریشی،1389، 8).

شکل(3)سمت راست، ستون آهکی موجود در غار رشی و سمت چپ همان ستون در نمای نیمرخ.

در ریگ ودا، یمه، دو پیام‌بر دارد که هر دو سگ‌اند، سگ‌های یمه چهار چشم، پهن بینی، راه‌راه و قهوه‌ای‌اند. این سگ‌ها پاسدار راه بهشت‌اند و مردگان را وا می‌دارند. این سگ‌ها در مراسم تشیع مردگان در دین زردشتی نیز وظیفه‌ای به عهده دارند که با این اسطوره مربوط است(226). در سگ شبان خانه‌مان (316) در ایران، در آن هنگام که زردشتیان به آئین رفتار می‌کردند، آئین سگ دد درباره‌ی مردگان به جای می‌آورده می‌شد و آن عبارت بود از این که برای برداشتن مردگان و برای بردن مردگان به دخمه بایست مرده را در معرض دید سگ مصطاحا چهار چشم قرار داد(486).در نقش‌های برجسته گاوکشی میترا همواره سگی با وفا دیده می‌شود(123). در داستان جمشید که سه بار زمین توسعه یافت. از آن پنج چیز یک سگ بود و سگ از لحاظ پاسداری کردن همانند مهر است. به موجب وندیداد اوستا، احترام به سگ بسیار واجب است که میان اقوام کاسپی و آلبانی امری رایج بوده است(68). حضور سگ زرد یا سفید در محل عبور جنازه موجب می‌شود که دروج سو یا دیو لا‌شد فرار کند(122). سگ اصحاب کهف دیگر نمونه از اهمیت سگ در میان ادیان جهان است. نشانه‌هایی از واژه‌ی سگ را در فرهنگ شفاهی کنونی مردم شمال می‌توان پیگیری نمود. در منطقه‌ی رامسر دشنامی در گویش محاوره‌ای به نام «سگسار» رایج  است، که به کودکی که بسیار بازیگوش و پر جنب‌و‌جوش است، می‌گویند. این دشنام هرچند امروزه کمتر به کار می‌رود‌، ولی همچنان جاری است. سگ‌‌سار از لحاظ لغوی به معنای «به مانند سگ» است. علاوه بر این هرچند دشنام‌های دیگری نیز میان مردم گیلان رایج است که در آن از واژه سگ استفاده گردیده است، اما دشنام دیگری که در این رابطه با اهمیت جلوه می‌کند «سگ مذهب» است.که یعنی کسی که مذهبِ سگی دارد. نشانه‌ای دیگر که در دوران کهن احترام به سگ در آئین و آداب مردمان این سامان وجود داشته است و این نشانه‌ای است از احترام این حیوان مورد فایده که در زندگی شمالی‌ها مخصوصاً دام‌داران، بسیار استفاده می‌شود. امروزه نیز سگ‌ها‌ی چوپان نقش مهمی در همراهی گالش‌های دارند و شاید نوعی آداب احترام به این حیوان از قدیم رایج بوده که با ورود اسلام و تشرف مردم این دیار به دین مبین اسلام، این آداب به واسطه شرع اسلامی به حاشیه رانده شده است و عنوان سگ مذهب دشنام محسوب شد. از نشانه‌های احترام به سگ که اکنون نیز باقی مانده است نام‌گذاری برای سگ‌ها است که از قدیم رایج است. بهترین یار و همدم و مونس گالش‌ها در مالگه، سگ گله است. سگ گالش‌، گله رمیده را جمع‌آوری کردهو گرگ وحیوان‌های درنده را می‌راند و بهتر از گالش مواظب و مراقب دام‌ها است. براین اساس گالش‌های اشکور، برای سگ گله ارزش خاصی قائل هستند و گاه در کنار گله و سگ‌ها غذا می‌خورند. در بین گالش‌ها موسوم است که اگر غریبه‌ای به سگ گالش ضربه بزند و صدمه وارد سازد، گالش از روی تعصب هیچ وقت عمل او را از یاد نبرده و نمی‌بخشد، گاه سگ گله آن قدر با اهمیت است که گالش آن را با نام‌های زیبای زنان فرا می‌خواند(صوفی‌نژاد سویری،‌1391، 88). هرچند در تمامی مناطق ایران سگ حیوانی ارزشمند به ویژه در میان دام‌داران بوده است، اما می‌توان ادعا نمود که این حیوان با توجه به جغرافیای منطقه‌یگیلان، اهمیتی دوچندان داشته است. شناخت از جغرافیای زیستی و جغرافیای انسانی گیلان کمک شایانی در درک نقش مهم سگ در زندگی مردم شمال ایران می‌نماید. در گیلان دو گروه عمده‌ی شغلی حداقل در چند هزار سال اخیر وجود داشت. گروهی که ‌شغل شبانی داشته ‌و گروهی‌که کشاورز بودند. فارغ از بحث‌هایی که پیرامون زمان ورود مردم به جلگه و کوهپایه‌های جنگلی گیلان مطرح است. اگر حتی به کشاورزی مردم در نواحی کوهپایه‌ای گیلان معتقد باشیم و از وضعیت جغرافیایی گیلان و جغرافیای زیستی آگاهی بداریم، می‌دانیم که ‌ شکل‌گیری سکونتگاه‌های انسانی در این منطقه به صورت منازلی منفرد و دور از هم بوده است، منازلی که در میان انبوهی از پوشش گیاهی مستتر بودند(رابینو،1374، خودزکو،1385). ‌علاوه بر این انسان در این منطقه با تنوع جانوری بیشتری برخورد داشته است. این مسئله انکار کننده حضور جانوران وحشی گوشتخوار در دیگر مناطق فلات ایران نیست، با این حال تنوع این جانداران همچون شغال، روباه، پلنگ، ببر، سیاهگوش، گربه‌وحشی و خرس در این منطقه زیاد بوده است.داده‌های زیستی و همچنین تاریخی نیز گواه این مسئله است. به عنوان مثال نگارندگان خارجی کتب در رابطه با این سرزمین، از جنگ دائمی میان روستائیان با جانوران وحشی مانند شغال به صورت روزمره جهت حفاظت از داشته‌های منازل‌شان مطالبی را عنوان کرده‌اند. بنابراین حضور سگ برای مردم بومی گیلان از اهمیت زیادی برخوردار بوده، کشاورز گیلانی در مقابله با بسیاری از این تهدیدها تنها متکی به نیروی خود و این جان‌دار باوفا بوده است. هر کس که در گیلان زندگی کرده باشد نیک می‌داند تا یک دهه‌ی پیش عملاًدر بسیاری از نواحی روستا تولید ماکیان و حفاظت از خانه، بدون حضور سگ منتفی بوده است!

شکل(4)سگ چوپان در سرای چوپانی سیاه کوه در جنوب شاه جانِ دیلمان.

شواهد باستان‌شناسی

در طی کاوش‌های باستان‌شناسی در ‌ قائم‌شهر‌ در حاشیه‌ی رودخانه تلار در تپه‌ی «طالقانی» یا «قلک» آثاری مربوط به هزاره‌ی اول پیش از میلاد به دست آمده است. آنچه در این حفاری قابل توجه است تدفین سگ است(یزدان‌پناه لموکی،1383،‌21). دفن سگ در این منطقه، مانند انسان و به صورت چمباتمه است که برای نخستین بار در ایران گزارش شده است. البته در این باره دو احتمال را نمی‌توان از نظر دور داشت‌: نخست آنکه ممکن است سگ مورد احترام عمیق صاحب خود بوده که پس از مرگ با آن به صورت یک انسان برخورد شده است‌، یا آنکه به دفن سگ باور داشته‌اند که در آن صورت باید وجود کیش سگ‌پرستی در میان کاسیان که همسایگی‌شان هیر‌کانیان نیز در این امر شریک بوده‌اند مربوط می‌گردد‌(‌همان‌).

شکل(5)ظرفی سفالی با مجسمه افزوده سگ مربوط به 3500 پیش مکشوفه از گیلان.

 

منابع

1.باقریان، محمدرضا و بی،‌کیدونگ(1386)، گزارش فصل اول بررسی‌های باستان‌شناختی دوران سنگ در گیلان، هیات مشترک ایران و کره، سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور پژوهشکده باستان ‌شناسی.

2.باقریان،‌محمدرضا و بی،‌کیدونگ(1387)، گزارش فصل دوم بررسی‌های باستان‌شناختی دوران سنگ در گیلان، هیات مشترک ایران و کره، سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور. پژوهشکده باستان ‌شناسی.

3.خودزکوه، الکساندر،(1385)،سرزمین گیلان، ترجمه دکتر سیروس سهامی، نشر فرهنگ ایلیا، رشت.

4.بیگلری،فریدون،جهانی،ولی،مشکور،مرجان،آرگان، آلن و طاهری،کمال،(1386)، غار دربند:کشف مدارکی جدید از دوره پارینه سنگی قدیم در غرب البرز، استان گیلان، یازدهمین همایش انجمن زمین‌شناسی ایران،دانشگاه فردوسی مشهد.

5.پندی،کیوان،(1384)،سرزمین و مردم فومنات، نشر حق‌شناس، رشت.

6.جهانی،‌ولی،(1385)،جاذبه‌های تاریخی گیلان، دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان،نشر فرهنگ ایلیا،رشت.

7.رابینو،‌ه.ل،(1374)، ولایت دارالمرز ایران، گیلان،ترجمه جعفر خمامی زاده،انتشارات طاعتی، رشت.

8.ستوده،منوچهر،(1349)، از آستارا تا استارباد، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران.

9.سازمان زمین‌شناسی کشور، نقشه‌های زمین‌شناسی 1:100000 منطقه گیلان،جیرنده.

10.سجادی، محمد‌تقی،(1383)،تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر، انتشارات معین.

11.سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، نقشه‌های توپوگرافی 1:50000، توتکابن lv 5963‌، سنگر lll 5964

12.صادقی‌نژاد‌مقدم،آذر،(1386)،قلعه‌رودخان، بزرگ‌ترین دژ گیلان، تاریخچه و معماری،انتشارات گنجینه هنر،تهران.

13.قرشی،امان‌الله،(1389)،آب و کوه در اساطیر هند وایرانی،نشر هرمس،تهران.

*14.یزدان پناه‌لموکی‌، طیار(1383)، تاریخ مازندران در اوایل هزاره‌ی اول پیش از میلاد‌،نشریه چیستا‌، شماره211

15.بهار، مهرداد(1391)، پژوهشی در اساطیر ایران، .نشر آگه ، تهران.

16.مهیرن، مهرداد، (1380)، دین بهی فلسفه دین زردشت.انتشارات فروهر. تهران.

17.رضی، هاشم (1371). تاریخ مطالعات دین‌‌های ایرانی. نشر بهجت. تهران.

18.دهدار درگاهی، محمد، فرید مجتهدی، نیما(1392)، جاذبه‌هی طبیعی گیلان، جلد اول، دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان، نشر فرهنگ ایلیا، رشت.

19.بهبهانی، امید،(1382)، واژه‌ی سغدی nēēδβ(·) و رابطه‌ی آن با «آیین» و «آیینه» در زبان فارسی، نامه فرهنگستان، شماره 21، صص 184-192.

20.رمضانی‌نژاد، رحیم، نیکویی، علیرضا، دانشمندی، حسن، بیداریان، آمنه، بهرامی‌پور، بهرام(1390)، شماره 11، صص 164-139.

[1].کارشناس ارشد باستان‌شناسی

[2].کارشناس ارشد جغرافیای طبیعی

یک پاسخ ارائه کنید