سیاست مذهبی آل بویه
آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز شیعه زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعه دوازده امامی گرایش یافتند.
آلبویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند طبق آموزههای مذهب زیدی باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت میرساندند؛ بنابراین احتمالاً به همین دلیل آنان بعد از رسیدن به حکومت به شیعه دوازده امامی مایل شدند. زیرا ایده یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.
به هر ترتیب آنان بطور مستمری مذهب شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس میداشتند. با اینحال آل بویه معمولاً سیاستمدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. مثلاً آنان بزرگترین تکریمها را برای عبدالله ابن خفیف شیخ کبیر، عالم بزرگ اهل سنت پایتخت (شیراز) بجا میآوردند. یا خانقاه برای اهل تصوف میساختند. با این حال آنقدر از لحاظ سیاسی قدرتمند بودند که در تصمیمگیریهای خلفای عباسی دخالت میکردند.
در شیراز زمان آل بویه، برخلاف سنت رایج آن زمان غیر مسلمانان مانند زردشتیها مجبور نبودند که علامت مشخصکننده به تن داشته باشند یا در محلههای خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر شیراز در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی میشد و هنگامی که در سال ۳۶۹ هجری مصادف با ۹۸۰ میلادی مسلمانان شیراز علیه زرتشتیان به اغتشاش پرداختند. عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاش کنندگان به شیراز فرستاد.
ابن اثیر در حوادث سال ۳۶۳ ه.ق گفتهاست که فتنهای بزرگ میان شیعه و سنی در محله سوق الطعام بغداد برخاست. سنیها زنی را سوار بر شتر کردند و او را عایشه نامیدند و ۲ نفرشان خود را طلحه و زبیر نامید. این گروه با گروه دیگر (شیعه) به جنگ پرداخت و میگفتند ما با اصحاب علی بن ابی طالب جنگ میکنیم. این عمل آنها، شبیهسازی جنگ جمل در دوران خود تلقی شد.
خاندان بویه که از دیلم برخاسته بودند، بر بسیاری از مناطق تحت نفوذ آل زیار دست یافتند. آنان ازنظر مذهبی، دوره مهمی را در ایران اسلامی رقم زدند. علی بن بویه ـ امیر مسلم آل بویه ـ در ابتدای کار سپاهیگری، به خدمت ناصر کبیر ـ داعی علوی درآمد.
با توجه به رواج مذهب تشیع، بهخصوص زیدی و امامیه، مذهب آل بویه نیز شیعه بوده و نشانههایی دردست است که آنان در دوران حکومت، معتقد به تشیع بودهاند؛ از جمله:
1 . احمد بن بویه ـ معزالدوله ـ بعد از فتح بغداد، ابتدا درصدد برآمد خاندان خلافت را تغییر دهد و آن را به آل علی منتقل کند. همدانی مینویسد: اباالحسن محمدبنیحیی زیدی را همراه خود به بغداد برده بود و «میخواست با او بیعت کند»؛ ولی به صلاحدید وزیرش از این کار منصرف شد و خلیفهای مطیع از عباسیان را به فردی از خاندان علی ترجیح داد. به او گفته شد «هرگز چنین مکن و کسی را که قوم تو فرمانبردار او باشند، به خلافت منشان! چه بسا به فرمان او تو را ازمیان بردارند.». در این جمله، نکتهای ظریف درمورد اعتقادات قوم دیلم به تشیع نهفتهاست.
2 . معزالدوله، پس از تسلط بر بغداد، شعایر مذهبی شیعیان را برقرار کرد. او در سال ۳۵۱ ه.. ق. دستور داد بر درهای مسجد دارالسلام، جمله «لعنالله معاویهبنابیسفیان و لعنالله من غصب فاطمه ـ رضیالله عنهما ـ فدکا و من منع من أن یدفنالحسن عند قبر جده ـ علیهالسلام ـ و من نفی أباذرالغفاری و من أخرجالعباس منالشوری» را نقش کنند . خلیفه ضعیفتر از آن بود که بتواند به کار معزالدوله اعتراض کند، ولی مردم بغداد شورش کردند و قسمتهایی از جملات را شبانه پاک کردند. پس معزالدولـه به صلاحدید وزیرش، محمدبنمهلبی شیعهمذهب، برای خواباندن شورش دستور داد فقط معاویه را لعن کنند و بنویسند: «لعنالظالمین لآل رسولالله صلیاللهعلیه وآلهوسلم.»
3 . معزالدوله در محرم سال ۳۵۲ ه.. ق. دستور برپایی مراسم عزاداری حسین را صادر کرد. مردم بغداد مغازهها را بستند و کار و کسب را تعطیل کردند. همه لباس سیاه پوشیدند و سوگواری کردند. در ذیحجه همان سال نیز معزالدوله دستور داد جشن عید غدیر برپای دارند و آتشبازی کنند. برگزاری مراسم عزاداری عاشورا و جشن عید غدیر در بغداد، بعد از معزالدوله هم ادامه یافت.
4 . عضدالدوله در سال ۳۶۳ ه.. ق. دستور داد کتیبهای که نام دوازده امام بر آن حک شده بود، در تخت جمشید نصب شود.. در کتیبههای موجود در بعضی از مساجد و بناهای دوره آل بویه، بر پیامبر اسلام و آل او درود فرستاده شدهاست کتیبه بالای سردر داخل مسجد جامع نائین یزد و بقعه دوازده امام یزد، از آن جملهاست.
5. حضور و همکاری علما و فقهای بزرگ عالم تشیع اثنیعشری در دربار خاندان بویه، تأیید ضمنی حکومت آل بویه از جانب علما و فقهای شیعه امامی بود.
6 . زیارت مرقد علی و دیگر ائمه بهوسیله امرای آل بویه که گاه برای نشاندادن عقیده و ارادت خاص، با پای برهنه به زیارت ائمه میرفتند . این همه اثبات اعتقاد آنان به مذهب تشیع امامی است.
بدین ترتیب، شیعیان در این دوره از تاریخ ایران و اسلام، از موقعیت خوبی برخوردار بودند و آزادی عمل بیشتری داشتند. آنان از گوشه عزلت و خاموشی و تقیه بیرون آمدند.
با شروع غیبت کبرای امام دوازدهم شیعه امامی به سال ۳۲۹ ه.. ق. که تقریباً مقارن با اوایل قدرتیابی آل بویه بود، دیدگاه علما و فقها که تعیینکننده تعامل میان شیعیان و حکومتها بود، تغییراتی کرد. بدین ترتیب، حکومت آل بویه شیعهمذهب در نزد شیعیان مشروعیت یافت و تأیید شد. فقها در دوران آل بویه بهعلت رویکارآمدن آل بویه، در تعامل با حکومت، نرمش بیشتری نشان دادند. رکن الدوله، ابوجعفر محمدبنبابویه قمی ـ مشهور به شیخ صدوق ـ را بسیار احترام میگذاشت. شیخ صدوق در مجالس مناظره با علمای اهل سنت فعالیت داشت و بهعلت همزمانی با حکومت آل بویه، توانست آزادانه در ممالک اسلامی سفر کند. این آزادی برای تبلیغ عقاید شیعی شیخ صدوق فرصت مناسبی بود. شیخ مفید نیز از فضای آزاد سیاسی ـ مذهبی دوره آل بویه استفاده کرد و با شرکت در مجالس مناظره ادیان، نقش مؤثری در اثبات عقاید تشیع امامی و ترویج و تبلیغ آن داشت. عضدالدوله او را اکرام میکرد؛ و «عضدالدوله دیلمی پیوسته ملازمتش مینمود.» . ابواحمد موسوی و پسرانش شریف رضی و شریف مرتضی نیز نقابت علویان، امیرالحاج و ریاست دیوان مظالم را برعهده داشتند و با دربار آل بویه در مراوده بودند.