عنصرالمعالی
عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار از آل زیار بود. پدرانش در نواحی شمال ایران – گرگان طبرستان، گیلان و ری – سالها حکومت و امارت داشتند.
خود او نیز اگر از سلطنتی باشکوه و قدرت برخوردار نبود فیالجمله دستگاهی داشت. بهرسم امیر زادگان آن عهد تربیت شده، آداب مملکتداری را فرا گرفته بود.
بهعلاوه از دانشهای آن زمان و فنون و پیشههای گوناگون اطلاعاتی فراوان داشت. با بزرگان و پادشاهان آن عصر حشر و نشر کرده بود. بر این جمله تجربههای عمری دراز را – که در هنگام نوشتن قابوسنامه به شصت و سه سال بالغ شدهاست – باید افزود.
این فضایل اگرچه گرانقدر است ممکن است برای دیگر کسان نیز حاصل شود؛ اما آنچه اثر وی را امتیازی خاص میبخشد، صداقت و صراحت لهجهٔ اوست.
در کتاب قابوس نامه، عنصر المعالی این کتاب را بهصورت پندنامهای برای فرزندش گیلانشاه نوشته و همین صفت بارز یعنی صمیمیت و صداقت نویسنده اصالتی برجسته و ممتاز به کتاب بخشیدهاست. بهطوریکه نوشتههای او را میتوان سخنی برشمرد از دل برخواسته و هم بدین سبب است که بر دل مینشیند. عنصر المعالی از آن دسته ناصحان نیست که خود بر مسند بلند اخلاق و پرهیزگاری به تفاخر تکیه میزنند و دیگران را در زیر، آلودهدامن و حقیر میبینند. وی با کمال صمیمیت و همدلی از لغزشهای جوانی خود یاد میکند و بد و خوب هر چیز را مینماید. آنچه در قابوسنامه موجب شگفتی است، گذشته از اسلوب ساده و نثر دلانگیز عنصر المعالی و لطف ذوق و حسن تعبیر او در نویسندگی وسعت اطلاعات و معلومات وی در زمینههای مختلف است. نگاهی به فهرست ابواب کتاب و موضوعات گوناگونی که در هر یک مورد بحث واقع شدهاست نشان میدهد که عنصر المعالی مردی است پرمایه و کتابخوانده و در انواع رشتههای علوم و فنون آن عصر فراوان چیزها آموخته. از شناختن حق پدر و مادر، پیری و جوانی و طرز غذا خوردن گرفته تا مهمانی کردن و مهمان شدن مزاح و نرد و شطرنج، گرمابه رفتن و خفتن و آسودن، نخجیر کردن و چوگان زدن و کارزار کردن، جمع مال و امانت نگاه داشتن، پرده خریدن، خانه خریدن، اسب خریدن، زن خواستن، فرزند پروردن، دوست گزیدن، اندیشه کردن از دشمن، فقیهی، تجارت، طب، نجوم، شاعری، خنیاگری، ندیمی، کاتبی، وزیری، سپهسالاری، پادشاهی و کارهای دیگر. بهطوریکه بسیاری از مظاهر اوضاع اجتماعی آن عصر را در قابوسنامه میتوان جلوهگر یافت.
کتاب قابوسنامه و جامعیت آن هدف تعلیم و تربیت را در قرن پنجم هجری آشکار میکند که چگونه درسخواندگان، با معلوماتی کلی و شامل، پرورش مییافتهاند. راست است که امروز وسعت دامنهٔ علم امکان اینگونه تحصیلات را از مردم عصر ما سلب کردهاست؛ ولی وقتی برخی از متخصصان امروزی- را که چون از رشتهٔ خود قدمی بیرون مینهند در هر دانش دیگر پیادهاند – با عنصر المعالی قیاس میکنیم ارزش عقیدهٔ کسانی که در تعلیم و تربیت طرفدار تخصص محض نیستند، آشکار میشود. در سخنان امیر کیکاووس با همهٔ وسعت اطلاعات و دانایی او، اثری از فضلفروشی نیست. وقتی با راستی و فروتنی خاص خود سخن میگوید، گویی دوستی مهربان است که نامه نوشته نه ناصحی ملامتگر و خود فروش؛ و به همین سبب گفتار او تلخی نصایح آمرانه را به همراه ندارد.
نکتهای دیگر که بر اعتقادات ما نسبت به سخنان امیر کیکاووس میافزاید، تکیهٔ او بر تجارب زندگی است؛ به عبارت دیگر، نوشتههای وی از آن گونه آرای نظری و خیالات خام نیست که در شنونده انکاری پدیدآورد. بلکه بیشتر از واقعیتی سرچشمه میگیرد. از پیری که سخن میگوید، مینویسد «پیری، علتی است که هیچ طبیب داروی آن نداند الا مرگ» و او خود بدان دچار آمده، از او گلهها دارد.