محمد ایلخانی کیست؟

کسی که به قلب تاریخ شلیک می‎کند کیست؟
محمود رنجبر عضو هیات علمی دانشگاه گیلان

صادق مهرنوش، مشهور به «شعله» متولد ۱۲۸۱ از جمله یاوران میرزا کوچک در نهضت جنگل بود که بیست سال پس از شکست نهضت جنگل، به سال 1320 شمسی اقدام به نگارش خاطرات خود از رویدادهای جنگل می‌نماید. وی در مالیه(امور مالی) نهضت جنگل زیر نظر «محمد قوامی» متخلص به «خورشید» مأمور صندوق حق‎العبور( عوارض‎ترانزیت) می‌شود. از مجموع خاطرات وی معلوم است «که در هیچ جنگی شرکت نداشته است» (مهرنوش، ۱۳۵۹ ج،5: 45 – 41). ویژگی تاریخی کتاب «تاریخ جنگل» صادق مهرنوش آن است که یکی از نخستین روایت‌های نهضت جنگل به شمار می‎رود.

از نظر ادبی روایت‌های صادق مهرنوش از نهضت جنگل و اتفاقات آن به قدری حسی است که نشان می‌دهد، گویا راوی در صحنه‌ها حضور داشته است، اما سبک نوشتاری وی و مستندات دیگر نشان می‎دهد او از قوه خیال پردازی خود استفاده کرده است و با فضاسازی روایت به پرداخت رویداد توجه نشان داده است. مثلاً وی روایت عقب نشینی دکتر حشمت به سخت‎سر یا رامسر را اینگونه می‌نویسد:

«نغمه بلبلان وحشی، جنگل الوان گل‎ها و شعله آتش، ریزش باران در قلب آزادی‎خواهان جلوه ندارد، به جای گل، رایحه بدبختی استشمام می‎شود و بلبلان وحشی جنگل به جای نغمه‎سرایی، نوحه‎سرایی می‎نمایند، دکتر حشمت جمال نام را به عنوان قاصد به گوراب‎زرمخ اعزام داشت و شبانه مهمات موجوده در لاهیجان به خارج از شهر انتقال داده شد؛ سخت‎سر و آخوندمحله مورد نظر بود، بعد از هفت روز جمال، قاصد مراجعت کرد و دکتر حشمت طبق دستور به خیال مقاومت افتاد. حتی عده‎ای خیاط و صنف نجار و اطفال خردسال به زیر اسلحه احضار شدند، نفرات مسلسل‎ها را همه روزه آزمایش می‎کردند و با تیراندازی انفرادی و دسته جمعی اهالی گیلان جهت مبارزه آماده می‎گردیدند»(مهرنوش،243:1400).

نوشته‌های مهرنوش از مهر تا اسفند سال ۱۳۲۰ به صورت پاورقی در نشریه «سپیدرود» رشت منتشر می‌شد، اما وی بنا به دلایلی نامعلوم به مدت ده سال از انتشار مقالات خود منصرف می‌شود، هیچ سندی وجود ندارد که چرا فاصله‌ای ده ساله برای نگارش خاطرات وی پدید آمد. اما بنا به برخی اسناد می‌توان اشاره داشت که عده‌ای از خوانندگان و مطلعان از انتشار پاورقی‌های وی خرسند نبودند، لذا با ارعاب و تهدید وی را از تداوم انتشار پاورقی‌های مزبور بر حذر داشتند. این ادعا، گمانی بیش نیست، اما اتفاقی قطعی بر این گمانه صحه می‌گذارد و آن حضور یک رامسری و یکی از هواداران حزب جنگل چالوس در متن روایت زندگی صادق مهرنوش است.

«محمد ایلخانی» یا علیخانی از بستگان ولی‎الله ایلخانی ساکن روستای تنگدره رامسر در تابستان سال ۱۳۲۳ به رشت می‌رود و صادق مهرنوش را مورد هدف چند گلوله تپانچه خود قرار می‌دهد. مهرنوش در این سوءقصد از ناحیه کتف و سینه به شدت مجروح می‎شود. بنا به گزارش محمد کلهر در مقدمه کتاب «تاریخ جنگل» پس از این سوءقصد نافرجام؛ مهرنوش شکایتی به دادستان رشت می‌نویسد تا رئیس عدلیه رشت به تظلم وی رسیدگی نماید. شکایت صادق مهرنوش از محمد ایلخانی/ (علیخانی؟) به شماره سند ۳۹۷۴۲۷ مورخ 2/8/1323در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ثبت شده است. متأسفانه به رغم پیگیری‎ها از افراد مطلع و منابع موجود، هیچ مدرکی دال بر هویت محمد ایلخانی یافت نشده است. همین عامل نشان می‌دهد که این ترور یک ترور حزبی و مأموریت حزب جنگل به محمد ایلخانی بوده است. شکایتی که در وهله اول توسط مهرنوش تنظیم می‌شود، به بهانه انتقال دادستان به تهران مسکوت می‌ماند و از تابستان به آبان همان سال کشیده می‌شود. در فرجام‌خواهی صادق مهرنوش آمده است:

«علت خصومت وی (ایلخانی) با من چه بوده است، آیا این خصومت جنبه شخصی داشته یا اینکه ایلخانی از سوی فرد یا افرادی تحریک شده است؟»

به نظر می‌رسد علت مسکوت ماندن شکایت صادق مهرنوش و فرار محمد ایلخانی از محاکمه بی‌مناسبت با جدال راویان نهضت جنگل نیست! زیرا با نگارش خاطرات جنگل توسط صادق مهرنوش در سال ۱۳۲۰و توقف غیر معمول آن در اسفند همان سال، به مدت چهار سال بعد، چند تن از راویان جنگل که بعدها آثارشان به عنوان اسناد درجه اول تاریخ جنگل شناخته شد؛ به عنوان کادر مرکزی حزب جنگل (اجتماعیون) درآمدند. در این حزب افراد زیر به عنوان کادر مرکزی انتخاب شدند:

میرصالح مظفرزاده، رئیس، ابراهیم فخرایی دبیر؛ اسماعیل جنگلی عضو برجسته حزب؛
طبیعی است با قرار گرفتن این سه نفر در کادر مرکزی، روایت‌های آنان به عنوان «کلان روایت» تاریخ جنگل شناخته می‌شود و روایت‌های دیگر به حاشیه رانده می‎شود. در چنین فضایی، صادق مهرنوش تصمیم می‌گیرد با زخم مجروحیت خود، ناشی از سوءقصد محمدایلخانی بسازد و شکایت خود را مشمول مرور زمان نماید؛ اما دور دوم انتشار پاورقی‎های خود را از تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۱ پی می‌گیرد.

آنچه در این جستار حائز اهمیت است، مخفی ماندن علت ترور صادق مهرنوش توسط یک رامسری است؟ آیا محمد ایلخانی مأمور حزب برای تصفیه‎حساب درون گروهی بوده است، یا اینکه به عنوان خواننده‎ای متعصب پس از مطالعه روایت مهرنوش درصدد حذف وی برآمده است؟

مسئله مهم در ابهام عمل محمد ایلخانی، عدم پیگیری شکایت از سوی مهرنوش بوده است! اما نکته‎ای دیگر نیز وجود دارد: اگر موضوع ترور مهرنوش خصومت شخصی نبود و صرفاً به دلیل نقل روایت‎های وی در پاورقی نشریه سپیدرود در دور اول بوده، چرا محمد ایلخانی به عنوان خواننده متعصب یا هوادار حزب جنگل در مقطع دوم انتشار خاطرات مهرنوش که از آذر سال ۱۳۳۱ شمسی شروع شد و تا سال ۱۳۴۰ ادامه یافت، اقدام به حذف وی نکرده است؟ چرا نام محمد ایلخانی درست روایت نشده است؟ آیا او علیخانی است یا ایلخانی؟

منابع محفوظ است

پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده گیلانشناسی

یک پاسخ ارائه کنید