نقش سید جلال چمنی و کربلایی ابراهیم برار(کبریت خان) در سرنوشت مهمات جنگل
پژوهش و نگارش:مرتضی سخایی
مقدمه:
شاید بتوان پرچالشترین مبحث در حوزه نهضت جنگل را «سرنوشت اسلحه و مهمات جنگل» دانست. مبحثیکه تا بحال هیچ پژوهشی دربارۀ آن صورت نگرفته است. سازمان اسناد ملی در این رابطه اقدام انتشار سندشمارۀ290007540 کرده که بر اساس آن در تاریخ 10 دیماه 1300 خورشیدی، حسن خان آلیانی به همراه سرتیپ فضلالله زاهدی برای کشف مهماتمیرزا کوچک خان به جنگل اعزام شده است.
پس از سازمان اسناد ملی، میرزاییها تنها مرجعی است که روی این مبحث پژوهش نموده و در 24 شهریور 1401 مقالهای با موضوع «سرنوشت مهمات جنگل» منتشر نموده است. در ادامۀ این پژوهش، سند مهم دیگری در این رابطه بدست آمده که امروز قصد داریم تا آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
معرفی سند:
تصویر اصل این سند به شماره 15 در صفحه 132 و متن رونویسی شدۀ آن در صفحۀ 70 کتاب «شعله فروزان؛ اسنادی از جنبش جنگل»به چاپ رسیده است.
سند مزبور گزارشی خصوصی است در مورد ماجرای دستگیری و فرار کربلایی ابراهیم برارکسمایی مشهور به کبریت خان که برای عبدالحسین خان تیمورتاش ملقب به سردار معظم خراسانی، حکمران وقت گیلان و طوالش ارسال شده ولی نویسنده آن معلوم نیست و تاریخ هم ندارد. نظر به این گزاره که حاج احمد کسمایی در 7 اسفند 1297 تسلیم شد و بدین سبب خانواده و اقوامش در کوچه پس کوچههای شهر رشت آواره گردیدند و خودش نیز بازداشت گردید. به نظر میرسد، کربلایی ابراهیم، برادر حاج احمد نیز در بازۀ زمانی اسفند 1297 تا اردیبهشت 1298 دستگیر شده و گریخته است.
در این بازه زمانی دکتر حشمت نیز تسلیم شده و اعدام گردید و میرزا کوچک خان که توانسته بود از مهلکۀلاهیجان بگریزد هنوز به زیده در فومن نرسیده بود.
توضیح و تحشیه:
سید جلال چمنی فرزند سید حسین، پدرش اهل کُلور شاهرود خلخال بود. خود سید جلال در روستای چمن از توابع بخش طاهر گوراب صومعه سرا متولد شده و مادرش دختر آقا کاس آقا چمنی بود. سید جلال چمنی در روستای مادریِ خود یعنی چمن زندگی میکرد. (موسوی، سید صفا: 60) او بعد از اعدام دکتر حشمت در 21 اردیبهشت 1298 به جنگل پیوست.(مهرنوش، صادق: 301). اولین اقدام جنگلیها پس از فرار از مهلکهای که دکتر حشمت در لاهیجان برایشان ایجاد کرده بود،بازپسگیری ماسوله از دست قوای دولتی بود. تعداد سی نفر قزاق به سرپرستی «سرهنگ ولی آقا»، «علی نقی خان فیروز بخش» و «محمد خان فیروز جنگ» به ماسوله وارد و آنجا را اشغال کرده بودند.(همان)در خرداد 1298 خورشیدی یعنی در زمانی که جبهه مجاهدین جنگل خالی از نیروهای کسمایی و شرق گیلانی شده بود، مجاهدین آلیانی و تنی چند از جنگلیهایی که هنوز وفادار به نهضت جنگل بودند توانستند، قزاقهای اشغال کنندۀماسوله را شکست داده و آنجا را مجدداً در اختیار بگیرند. چمنی هم یکی از نیروهای شرکت کننده در این جنگ بود. حضور چمنی در صف نیروهای جنگل کمی بیشتر از یکسال طول کشید ولی به زودی با میرزا کوچک خان به اختلاف افتاد و از او فاصله گرفت. این فاصله و دوری، یک عزلت گزینیِ صرف نبود.او در 18اَمرداد 1299 خورشیدی نامهای خطاب به احسانالله خان دوست دار نوشته که نشان از تصمیم وی برای دستگیری میرزا کوچک خان دارد. (یقیکیان، گریگور: 522-523). این زمانی بود که دیگر چمنی در زمره دشمنان نهضت جنگل و میرزا کوچک خان قرار داشت. علیرغم تمام دشمنیهای چمنی نسبت به میرزا و یاران جنگل، چیزی که دربارۀ او باعث حیرت و حسرت است، آتش زدن عمارت معینالرعایا برای دوبار پیاپی میباشد. در پی این آتش سوزیها تمام اسناد و مدارک دست اول جنگل که در چهار چمدان آرشیو شده و در عمارت معینالرعایا در زیده پنهان شده بود به طور کلی از بین رفت. چمنی در 23 آبان 1300به وعده و وعیدهای سرتیپ فضلالله زاهدی که قول استاندار شدن به او داده بود فریفته شد و به همراه 250 نفر به رشت آمد و مهمات جنگلیها شامل 60 بار الاغ تفنگ و مهمات و 25 قبضه مسلسل را تسلیم نمود.(میرزا صالح، غلامحسین: 98) چمنی پس از مشاهده بدقولی زاهدی دست به شورش برعلیه دولت وقت زد ولی اینبار دستگیر شده و به زندان قصر در تهران منتقل گردید. چمنی از زندان قصر گریخته و از راه طارُم به ماسوله و نهایتاً چمن رفته و با توجه به اینکه از محل اختفای مهمات جنگل اطلاع داشت اقدام به جمع آوری نیرو و اسلحه نمود و برای مقابله با نیروهای دولتی یاغی شد و دوباره به جنگل زد. چمنی برای بار سوم در سال 1301 توسط ضرغام السلطنه فریفته شد و لخت و دست و پا بسته به رشت منتقل و در قرق کارگذاری اعدام گردید.
پس از سید جلال چمنی، کربلایی ابراهیم برارکسمائی مشهور به کبریت خان، یکی از برادران حاج احمد کسمائی که او نیز دل خوشی از میرزا و نهضت جنگل نداشت بر علیه دولت وقت شورید. کبریت خان در ابتدا در صف نیروهای سید جلال چمنی بود ولی دیری نپائید که دستگیر و در بهار 1302 در قرق کارگذاری رشت اعدام گردید.
متن سند:
منبع سند: مختاری اصفهانی، رضا. 1391. شعله فروزان؛ اسنادی از جنبش جنگل، تهران: نشر جمهور ایران: 132
راپورت خصوصی
از قرار تحقیقات لازمه، در چندی قبل کربلایی ابراهیم[برار معروف به کبریت خان]، برادر حاجی احمد [کسمائی] را که در شهر دستگیر نموده بودند و از مشارالیه اسلحه میخواستند، اظهار داشته بود که اسلحه در جاهای دوردست پنهان است. مرا همراه خود ببرید تا نشان بدهم. آقای متین الملک[1]با چند نفری کربلایی ابراهیم را برداشته، به طرف خانهاش میآورند ولی زیاده از حد او را زجر و شکنجه مینمایند که اسلحه در کجاست. میگوید شما باید به من مهلت بدهید تا به مرور از نقاطی که سپردهام، بخواهم. تا یک مدتی دو ساعت و سه ساعت به مشارالیه مهلت داده و ساعتی ده تومان مهلتانه دریافت میکردند تا اینکه هر قدر ممکن بود، به عجله از مشارالیه اسلحه دریافت نمایند. دریافت نموده او را به خانهاش میبردند که پولی در آنجا داشته تقدیم کند. مجدداً درخانۀ خودش کتک زیادی به مشارالیه زده، دستهای او را از عقب سر میبندند، پاهای او را هم مجروح نموده، در گوشۀ حیات[حیاط] به حال ضعف میافتد. حضرات مأمورین در داخل اتاق به خاطر جمعی که مشارالیه[با] دست بسته و پاهای مجروح نمیتواند فرار کند[او را رها میکنند] ولی کلیه خانههای رعیتی حصار ندارد، فقط در اطراف خانه گودالی حفر کرده، دور خانه را با نِی و چوبهای تراشۀ درخت حصاربندی مینمایند. کربلایی ابراهیم در موقعی که حضرات را غافل دیده، موقع را مغتنم شمرده، خود را در گودال انداخته، از پشت حصاربندی آدمهای مشارالیه او را برداشته فرار میکنند. امروز محرمانه به فدوی خبر رسید که کربلایی ابراهیم (در کیش خاله) که از محال فومنات و نزدیکی به کنار دریاست[2]، در منزل نائب قلی نام، دامادش، مشغول معالجۀ دُمَلهای بدن خودش بوده و زیاد ناخوش است ولی قریب بیست نفر را اسلحه داده در اطراف آن خانه پنهان و مشغول حفظ مشارالیه هستند. قریب یکصد نفر دیگر را هم اسلحه داده در آبادیهای وصل به آن محل متفرق نموده، ولی باطناً با میرزا کوچک خان و دستۀ او ضد است. اگر کربلایی ابراهیم به طور محرمانه دستگیر شود، کشف اسلحۀ کلیه خواهد شد. زیرا خودِ این شخص تحویلدار کلیۀاسلحۀدستۀ حاجی احمد[کسمایی] بوده.
تجزیه و تحلیل:
سید جلال چمنی، بخشی زیادی از اسلحه و مهمات جنگل را تسلیم نمود. او بعد از فرار از زندان قصر مجدداًمقادیری از اسلحه و مهمات باقیمانده از دوران جنگل را بدست آورده و با تأمین نیرو یاغی گردید. پس از وی این اسلحهها بدست کبریت خان افتاد و او نیز بواسطه اینکه خودش تحویلدار کلیه اسلحه و مهمات دسته حاج احمد کسمائی بوده و از محل اختفای آن مطلع بود توانست کمتر از یکسال در جنگل مقاومت کند.
نقش حسن خان آلیانی (معینالرعایا) در ماجرای تحویل اسلحه و مهمات جنگل در مقاله قبلی به نام «سرنوشت مهمات جنگل» مورد واکاوی قرار گرفته که رجوع به آن پیشنهاد میگردد.
کربلایی ابراهیم برارکسمایی، مشهور به کبریت خان، یکی از برادران حاج احمد کسمایی و تحویلدار اسلحه و مهمات دسته حاج احمد کسمایی
او دل خوشی از نهضت جنگل و میرزا نداشت و پس از جنگل هم ابتدا در دسته سید جلال چمنی در زمرۀ یاغیان به دولت وقت قرار گرفت. پس از اعدام سید جلال چمنی با اسلحه و مهمات کسمائیها، توانست کمتر از یکسال در جنگل مقاومت کند. نهایتاً در بهار 1302 در قرق کارگذاری رشت اعدام شد.
سند شماره 290007540 سازمان اسناد و کتابخانه ملیبا موضوع اعزام سرتیپ زاهدی به همراه حسن خان آلیانی به جنگل برای کشف مهمات و اسلحه میرزا کوچک خان
این سند در مقاله «سرنوشت مهمات جنگل» به قلم: مرتضی سخایی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است
*******************************************
[1]. سرتیپ عبدالجواد قریب معروف به «جواد متینالملک» که در جریان محاکمه و شکنجه دکتر حشمت نیز نقش اول را داشت.
[2]. دست کم در دو نقطه از استان گیلان روستایی به نام «کیش خاله» وجود دارد. یکی از توابع بخش احمد سرگوراب شفت است و دیگری از توابع رضوانشهر. با توجه به اینکه به نزدیک بودن این روستا به کنار دریا اشاره شده، به نظر میرسد که مقصود، روستای کیش خاله رضوانشهر باشد.