همیشه اسم زنی
همیـشه اسم زنی را بهانـه می کردم
تـرا_قصیـده اگرنـه, ترانه می کردم
بـه کوچه باغ ترنم ترا ترا ای عشق
تـرا خطاب به نامـی زنانه مـی کـردم
غـروب بود و غزل بود و غربت قایق
مـن آن میـانه کنـارت کرانه می کردم
حریف میـکده تعریز می شد_اما مـن
بـه باغ چشم تو انگور دانه می کردم!
چه ریخت در جگرم دست غیرت افروزت؟
که سیـل خـون به دل تازیـانه می کــردم
بـه جنـگلی که خیال خدا پریشان بود
هــزار شـاخه ترا آشیـانه مـی کردم
نسیـم بوسه نبود_از پرنـده پرسیدم_
نوازش نفـست را جوانه مـی کـردم
از اینکـه خواستنی تر کنم خیال ترا
همیـشه اسم زنی را بهانه مـی کردم