واکاوی حیات اجتماعی- سیاسی میرزا کوچک خان
مهدی احمدی: میرزا کوچک خان جنگلی از مبارزان انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل بود که نهضت او با خاستگاه مردمی، اندیشه اسلامی و ضداستعماری شکل گرفت و هدف آن برقراری استقلال و حاکمیت ملی در ایران به شمار می رفت.
شیخ یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی در 1259 خورشیدی در رشت دیده به جهان گشود و در مدرسه های جامع و حاج حسن در زادگاه خویش به تحصیل پرداخت. سپس به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه محمودیه به یادگیری علوم مختلف مشغول شد. پس از تحصیل به دلیل ویژگی میهن پرستی، در راه مبارزه با استبداد و استعمار گام نهاد و در 1286 خورشیدی در گیلان به آزادی خواهان پیوست و برای سرکوب محمدعلی شاه مبارزه کرد.
تشکیل «هیأت اتحاد اسلام» در 1294 خورشیدی به جای مجلس اتحاد در رشت، سبب شد تا میرزا کوچک خان نیز عضو آن شود. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از طرف روسیه تزاری، هیأت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزاری پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در فومن به عنوان مرکز فعالیت خود انتخاب کرد و در این شهر سازمان اداری و نظامی به وجود آورد.
هیأت اتحاد اسلام، پس از مدتی به کمیته اتحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 تن افزایش یافت، رهبری کمیته را میرزا کوچک خان به عهده گرفت و تا پایان 1296 خورشیدی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن را زیر نفوذ خود قرار داد. این کمیته؛ «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نامیده شد. از این رو در 16 خرداد 1299 خورشیدی میرزا کوچک خان جنگلی در ادامه مبارزه های خود برای اعاده استقلال و حاکمیت ملی ایران، در رشت حکومت جمهوری اعلام کرد.
پس از کودتای سوم اسفند 1299 خورشیدی و قدرت گرفتن رضاخان، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر تمام ایران اعمال کند؛ به همین دلیل باید دولت های محلی از میان برداشته می شد که از جمله آنها دولت جنگل بود. از این رو به فرمان احمدشاه قاجار، نیروهای دولتی به فرماندهی رضاخان سردار سپه برای سرکوب نیروهای جنگل وارد رشت شدند. هر چند نیروهای دولتی نخست شکست خوردند اما با گفت و گوهای پشت پرده، نیروهای شوروی رشت و انزلی را ترک کردند و میرزا کوچک خان شکست خورده و به همراه گائوک آلمانی مشهور به هوشنگ، به طرف کوه های خلخال رفت تا در فرصتی مناسب بتواند نیروهای پراکنده را سازماندهی کند اما گرفتار برف و بوران شد و سرانجام در 11 آذر 1300 خورشیدی به شهادت رسید.سر این مبارز راه آزادی به وسیله خالو قربان از یاران قدیم او که بعدها به مخالفان وی پیوست، از بدن جدا و به تهران فرستاده شد.
«لطف الله آجدانی» نویسنده و پژوهشگر تاریخ به مناسبت سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی در گفت و گو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا با اشاره به شرایط زمان شکل گیری نهضت جنگل و زمینه های قیام میرزا کوچک خان جنگلی، گفت: در آستانه شکل گیری این نهضت، به دلیل وقوع جنگ جهانی اول و سلطه انگلیس و روسیه بر ایران، اوضاع داخلی کشور با بحران جدی رو به رو بود. ناتوانی شدید حکومت مرکزی بر حل مشکل های داخلی و بحران های فراگیر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از ویژگی های مسلط بر جامعه بود. در چنین شرایطی زمینه برای شکل گیری حرکت های اصلاح طلبانه، ضد استبدادی و بیگانه ستیز در بخش هایی از کشور فراهم شد، به ویژه در شمال ایران علاوه بر متغیرهای مؤثر بر نابسامانی های داخلی، ظلم زمین دارهای گیلان که از پشتیبانی و همکاری روس ها برخوردار بودند مردم منطقه را به شدت ناراضی کرده بود. مطرح شدن نام میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی که پیشینه ای در مشروطه خواهی و آزادی خواهی داشت انعکاسی از یک ضرورت تاریخی در راستای مطالبه های اصلاحی، عدالت خواهانه، ضد استبدادی، تمایل های استقلال طلبانه و بیگانه ستیزی بود.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ درباره اهداف نهضت جنگل و دیدگاه این جنبش در مورد استقلال و هویت ملی در ایران، بیان داشت: نهضت جنگل از 1293 تا 1300 خورشیدی به مدت هفت سال در شمال ایران شکل گرفت و با اقدام میرزا کوچک خان در تشکیل کمیته اتحاد اسلام در همان وقت آغاز شد. اهداف ضداستبدادی، ضداستعماری، استقلال طلبانه و عدالت خواهانه را تعقیب می کرد. روزنامه جنگل که ارگان نهضت بود در شماره 28 خود اهداف این نهضت را استقلال ایران بدون اندک دخالت دولت بیگانه، اصلاح اساس مملکت و برطرف کردن فساد دولتی و یگانگی در اتحاد عموم مسلمان ها اعلام کرد. در مرامنامه نهضت جنگل بر آزادی و تساوی افراد جامعه تأکید شده و به صورت آشکار آمده است که ما خواهان حکومتی هستیم که در اختیار نماینده های ملت باشد و قوه مجریه در برابر افرادی که ملت انتخاب می کنند، مسئول باشد، تمام افراد از حقوق مدنی مساوی برخوردار شوند، آزادی های فکر، عقیده، اجتماع ها و روزنامه ها، کار و تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی به رسمیت شناخته شود. در این مرامنامه، ممنوع بودن کار برای افراد زیر 14 سال، تعیین هشت ساعت کار در روز و تشکیل بیمارستان های عمومی و رایگان مورد تأیید قرار گرفته و تصریح شده بود که آموزش اجتماعی باید برای عموم رایگان و اجباری باشد و آموزش متوسطه و عالی برای افراد با استعداد به صورت رایگان ارائه شود.
این پژوهشگر در ادامه افزود: در مورد دیدگاه نهضت جنگل در ارتباط با استقلال و هویت ملی باید بیان داشت که نظر به این که برخی از تاریخ نگاران و پژوهشگران تاریخ و علوم سیاسی عنوان نام جمهوری خودمختار گیلان را از طرف میرزا کوچک خان، به معنای تجزیه طلبی وی عنوان کرده اند، اما باید دانست، در مرامنامه و در شماره 28 روزنامه جنگل به صورت آشکار اشاره شده است که ما خواهان استقلال و یکپارچگی سرزمینی(تمامیت ارضی) ایران هستیم و استقلالی به تمام معنی، یعنی مداخله نکردن بیگانگان را در امور کشور می خواهیم. پس استناد به ایجاد حکومت خودمختار جمهوری گیلان به منزله نادیده گرفتن یکپارچگی هویت ملیتی میرزا کوچک خان نیست، در واقع تأکید بر خودمختار بودن حکومت جمهوری به وسیله میرزا کوچک خان در نهضت جنگل وجه تمایز حکومت جنگل در برابر حکومت مرکزی و استبدادی وقت به شمار می رفت. به عبارت دیگر میرزا کوچک خان برای این که نشان دهد جمهوری مورد نظر گیلان متفاوت و متمایز است از حکومتی که به ناحق در ایران حکومت می کند، به واژه خودمختاری تأکید دارد و این خودمختاری در برابر حکومت استبدادی و وابسته به بیگانه حاکم بر ایران است و به منزله خودمختاری در برابر یکپارچگی ارضی کشور نیست؛ زیرا او به صورت آشکار در مرامنامه و ارگان حزب یعنی روزنامه جنگل تأکید می کند خواهان استقلال ایران است.
لطف الله آجدانی در ادامه علت استقبال مردم گیلان و استان های شمالی از قیام جنگل را رویکرد ضد استبدادی و ضد استعماری آن دانست و تصریح کرد: رویکرد ضد استبدادی و ضد استعماری قیام جنگل و اهداف اصلاحی، عدالت خواهانه و تساوی طلبانه آن و اصرار به رعایت منافع عمومی طبقه ها و قشر ضعیف جامعه سبب شد تا قیام جنگل مورد پشتیبانی و استقبال مردم قرار گیرد. به عنوان نمونه یکی از اقدام های همسو با منافع قشر متوسط و فرودست شمال به ویژه گیلان، اقدام میرزا کوچک خان در بخشیدن مالیات بود که این کار با خرسندی کشاورزها و خرده مالک ها رو به رو شد و در واقع انعکاسی از تضاد منافع میان زمین دارهای بزرگ با دهقان ها، خرده مالک ها و کشاورزهای تنگ دست جامعه شمال به ویژه گیلان بود.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به دیدگاه میرزا کوچک خان به جمهوری شوروی و علت شکست نهضت جنگل و نقش روسیه، انگلیس و حکومت ایران در این امر، بیان داشت: ارتباط نهضت جنگل در 1293 تا 1295خورشیدی با روسیه تزاری تیره و تار بود و بر پایه نوعی نگاه بدبینانه قرار داشت. اما با انقلاب اکتبر 1917 میلادی و به قدرت رسیدن بلشویک ها چرخه روابط شوروی با میرزا کوچک خان تغییر کرد. وی با تصور استفاده از تضاد میان سیاست های تازه حکومت کمونیستی شوروی با انگلیس و دولت ایران کوشید از این تضاد بهره مند شود و به شوروی نزدیک شد؛ این نزدیکی به علت حضور گروهی از نیروهای وفادار به روسیه و به سبب تناقض باورهایی ناشی از راه یافتن گروه های بلشویکی حزب داشناک و عدالت در صف نهضت جنگل قابل اطمینان بود.
این پژوهشگر مسائل تاریخی با برشمردن دشمنان اصلی میرزا کوچک خان و نهضت جنگل یادآور شد: انگلیس و دولت ایران دشمن های اصلی میرزا کوچک خان و نهضت جنگل بودند و پس از مدتی نیز حکومت شوروی به آنها پیوست. در این میان اختلاف های داخلی در نیروهای جنگل که تا میزان زیادی مؤثر از حضور نیروهای وفادار به شوروی بود، نقش مهمی در شکست میرزا و نهضت جنگل داشت. تسلیم شدن حشمت طالقانی به نیروهای دولتی، خیانت افرادی چون احسان الله خان، خالو قربان و حیدر عمو اوغلی، اختلاف های داخلی گسترده در نهضت جنگل را نشان می داد. پیوستن سید جلال چمنی با 800 تن از نیروهای میرزا کوچک خان به قوای دولتی، تسلیم شدن افرادی همچون بحرالعلوم، معین الرعایا و احمد کسمائی به دولت، نهضت جنگل را از داخل ضعیف کرد.
لطف الله آجدانی در پایان گفت: بعضی از افراد وفادار میرزا کوچک خان مانند میراحمد مدنی، ابراهیم فخرایی، سعدالله خان درویش و میرزا محمد علی خان در یادداشت های خود ضعف میرزا کوچک خان در تشکیلات سازی و عضوگیری اعضای نهضت جنگل را در این امر مؤثر دانستند و معتقد هستند که میرزا کوچک خان فردی پاک نیت، متدین و اندکی ساده باور بود و گاهی ظرافت ها و پیچیدگی های سیاسی را درک نمی کرد. در نهایت در حالی که نهضت جنگل، تاب و توان رویارویی و مقاومت همزمان برای جنگ در چهار جبهه نیروهای دولتی، انگلیس، نیروهای شوروی و خیانت کارهای داخلی را در خود نمی دید و با انتقال رهبری نیروهای دولتی از احمد قوام به رضاخان سردار سپه، میرزا کوچک خان شکست خورد و در حالی که می خواست به طرف خلخال برود در گردنه ای میان تالش و خلخال در اثر برف و بوران درگذشت و به این ترتیب دفتر مبارزه های ضد استبدادی و ضد استعماری او و نهضت جنگل در یک تراژدی سیاسی بسته شد و به تاریخ پیوست.
منبع : ایرنا