چراغ کوچک!
در کنارت نیستم اما فراموشم مکن
خط مکش بر خاطراتم گنگ و مغشوشم مکن
در نگاهت اصفهان و در تنت شیراز هست
در تماشای جهان حیران و مدهوشم مکن
داغ داغم! بی نیاز هیزم و کبریت ها
بیش از این آتش مسوزان! نقطه ی جوشم مکن!
لحظه ی آخر فقط محکم در آغوشم بگیر
اینکه خواهی رفت را آویزه ی گوشم مکن
پیش خورشید نگاهت یک چراغ کوچکم
من خودم آهسته خواهم سوخت، خاموشم مکن!