کوتاهی از …
قبل از همه
به بغض پنجرهای فکر کن
که سال نو را
بی بهار آغاز کرده است
به عشقهای
که با کمی باران
به بالای پنجره قد میکشید
دشت هایی
که با کمی باد
و سفرههای آب
بذر گل را
به بلوغ میرساند
رودهایی
که با کمی یادداشت در روزنامه
ماهیان را
عاشقانه فراخوان میداد
کوتاهی از بهار نیست
از دستهای من و توست
که گاهی به هم میرسد