کوشیار گیلی
از جمعبندی آرای محققان دربارۀ تاریخ ولادت و وفات کوشیار این نتیجه به دست میآید که وی در قرن چهارم و با کمی اختلاف باید حدود سالهای 320 ـ 410 هجری قمری میزیسته است.
اسم این دانشمند و منجم و ریاضیدان به صورت «کیا ابوالحسن کوشیار بن لبان باشهری گیلی» آمده است.
از زندگی کوشیار اطلاع چندانی در دست نیست، ولی از برخی اشارات و آگاهیهای غیرمستقیم تا حدی میتوان در اینباره اظهارنظر کرد. خاستگاه او گیلان و در زمان او لاهیجان مرکز اداری، اقتصادی و فرهنگی گیلان بود. احتمالاً کوشیار در لاهیجان متولد و در آنجا بزرگ شده و دانش آموخته است. کوشیار ظاهراً در سال 352 هجری قمری (342 هجری خورشیدی/ 963 میلادی) متولد و بین سالهای 415 و 439 هجری قمری وفات کرده است. او در سن 35 سالگی به ری رفت که شهری باستانی نزدیک تهران کنونی بود و رونق علمی فراوان داشت. ابومحمود خجندی، منجم و ریاضیدان، که تقریباً 25 سال بزرگتر از کوشیار و ابوریحان بیرونی که تقریباً 10 سال جوانتر از کوشیار بود نیز در همان زمان در ری به سر میبردند. بیرونی در کتاب مقالید علم الهیئه به دیدار خود با کوشیار اشاره کرده است. کوشیار مدتی هم در شهر گرگان قدیم که در زمان وی بسیار آباد و بارونق بود، نزد قابوس بن وشمگیر از امیران آلزیار زیسته است. شهر باستانی گرگان در حملۀ مغولان ویران شد و اکنون خرابههای آن در نزدیکی گنبد قابوس وجود دارد.
میان وی و ابوریحان بیرونی (ریاضیدان و منجم قرن چهارم و اوایل قرن پنجم) دوستی عمیق علمی حکمفرما بوده و در چند جا ابوریحان در آثار خود از این دانشمند گیلانی سخن به میان میآورد. از جمله در کتاب «مقالید علم الهیئه ما یحدث فی سطح الکره» که در سال 386 هـ دربارۀ پیدایش قضیۀ سینوسهای مثلث کروی و جداکردن موردهای استثنایی نوشته شده است، نه تنها آگاهیهای بسیاری مهمی دربارۀ همکاری دانشمندان برجستهای مانند ابونصر منصور بن عراق، ابومحمود خجندی و همعصر آنها ابوالوفای بیرجندی به دست میدهد، سندهایی از زندگینامۀ علمی کوشیار را نیز مییابیم و روابط علمی که بین این دانشمند با بیرونی و خجندی داشته است را مشاهده میکنیم. وی در این اثر چنین آورده است: «سپس اندیشۀ نوشتن کتابی را با ابوالحسن کوشیار بن لبان گیلی در میان گذاشتم که در فصل اولیۀ آن، این قضیه [سینوسهای کروی] را بیاورد، همانند آنکه ابومحمود خجندی تنظیم کرده است. او آن را “شکل مغنّی” نامیده است. زیرا شخص را از کاربرد “شکل قطاع” بینیاز کرده است. او به کمک این قضیه در این کتاب بزرگ آنچه را که در مقالۀ دوم مجسطی وجود دارد، با گرایش سادهکردن عملها محاسبه کرد. زیرا در این قضیه شکل مغنی نه از رابطۀ مؤلف، بلکه تنها از رابطۀ سادهای که شامل بیش از چهار مقدار نیست استفاده میشود ….».
در متنهای تاریخی و شعرهای فارسی بارها از او یاد شده است. سعدی شیرازی در بخش چهارم از کتاب بوستان در باب تواضع و فروتنی در حکایت خویشتنبینان چنین نقل میکند:
یکی در نجوم اندکی دست داشت ولی از تکبـر سری مست داشت
بَـرِ کـوشـیـار آمـد از راه دور سـری پر ارادت، دلی پر غـرور
خردمنـد ازو دیـده بـردوخـتی یکی حـرف در وی نیـامـوختی
چو بی بهـره عزم سفـر کرد باز بـدو گفت دانـای گـردن فـراز
تو خود را گمان کردهای پر خرد اِنائی که پُـر شد دگـر چون بَرَد
ز دعوی پـری زان تهی میروی تهـی آی تـا پـر معـانی شـوی
ز هستی در آفـاق سعـدی صف تهی گـرد و بـاز آی پر معرفت
از جمله آثار او عبارتند از:
کتاب فی الاصول حساب الهند
عیون الاصول فی الحساب
رساله فی الابعاد و الاجرام
زیج جامع
زیج بالغ
عیون الحقایق
احکام السهمیات و …. .