کوچصفهان
حمدالله مستوفی مؤلف کتاب نزهه القلوب که در سال ۷۳۰ هجری قمری تألیف یافته است. کوچصفهان را از ساختههای اردشیر بابکان دانسته است، وی مینویسد: «از شهرستانهای معروف گیلان میتوان اسفهبد، رشت، تولم، شفت، گسکر، کوچصفهان، کوتم، تیمجان، نسیر و لاهیجان را نام برد که همگی از اقلیم چهارم و بر کنار دریای خزر واقع شدهاند» (نزهه القلوب ص ۱۶۳)
خاندان سنی مذهب اسمعیلوند در کوچصفهان حکومت میکرد و مناطق لشت نشا و خشک بیجار و قسمت شمال شرقی منطقهی فعلی موازی را شامل میگردید. در زمان فتح گیلان توسط اولجاتیو از جانب قوای مغول غارت شد تا این که فرمانروای آن سالوک که به خاطر شجاعتش به این نام معروف شده بود، مجبور گردید انقیاد و فرمانبرداری خود را اعلام دارد.
آخرین فرمانروای کوچصفهان که از خاندان اسمعیل وند بود، امیره مسعود پسر نوع پاشا پسر سالوک بود که پدرش در سال ۷۶۸ هجری قمری (برابر با ۷-۱۳۶۶ میلادی) درگذشت و خود وی نیز اندکی بعد به وسیلهی سیدعلی کیا از متصرفات خویش بیرون رانده شد. آنگاه کوچصفهان زیر سلطهی سادات لاهیجان قرار گرفت و بعداً عامل عمدهی کشمکشهای میان فرمانروایان فومن لاهیجان گردید. (رابینو، ۱۳۶۹: ۷۱)
(امیره اسحق] حاکم فومن [به علت شافعی بودن اهالی، این سرزمین را جزء خاک بیه پس میدانست، جنگهای زیادی در محل کدوبن میان لشکریان بیهپس و بیه پیش بر سر اراضی کوچصفهان روی داد. در سال ۹۴۵ هـ.ق، خان احمدخان لاهیجی کوچصفهان را جزء خاک بیه پیش آورد. این عمل دیری نپایید زیرا شاه تهماسب او را دستگیر کرد و ابتدا در قلعهی قهقهه و سپس در قلعه اصطخر پارس زندانی کرد. اواخر سال ۹۴۵ هـ.ق کوچصفهان جزء خاک بیهپس شد.
میر ظهیرالدین ترکیب این نام را از دو جزء «کوچک» و «اصفهان» میداند. در زمان عبدالفتاح فومنی گوراب جور جزء خاک کوچصفهان بوده است. از کوچصفهان قدیم و محل آن اطلاعی که داریم این است که فعلاً نزدیک بازار کوچصفهان کنونی محلی به نام «کهنه کوچصفهان» معروف است که میگویند، دهکدهی بزرگی بوده، سربازان و جنگجویان کوچصفهان از سایر لشکریان بیه پس بهتر و بالاتر بودهاند. عبدالفتاح فومنی در بیان وقایع سال ۹۴۲ هـ.ق مینویسد:
«لتأم و سپاهی کوچصفهان بر تمامی سپاه و لتأم الکای بیه پس بر حسب شوکت و استطاعت تفوق در جهان دارند.» (تاریخ گیلان ص ۱۲)
مکنزی در سفرنامهی شمال (۱۸۵۸ میلادی) بلوک کوچصفهان را شامل هفت محله میداند که محصول ابریشم آن در سال حدود هزار من شاهی است.
کوچصفهان در زمان لشکرکشی رضاشاه به گیلان یکی از مناطقی بود که سپاه او در آن جا اردو زد. این شهر در چند دهه اخیر رشد چشمگیری یافت، کمربندی و طرح جامع شهری ابعاد شهر را گسترش داد، فضای سبز، ساختمانهای جدید، گسترش شبکهی راهها دورنمای خوبی را در پیش روی این شهر نهاد. تأسیس برخی از شرکتها و کارخانجات تولیدی و جذب بخشی از نیروهای کار در منطقه سبب توسعه و پیشرفت منطقه گردید.
گروههای قومی
بخش کوچصفهان گیلک نشین هستند. گیلکها از اقوام باستانی گیلان بودهاند که در مناطق جلگهای مستقر بودهاند. اما در کنار گیلکها معدودی از آذریها و کردها در برخی مناطق ساکن هستند، آذریهای مهاجر که اغلب به کارهای خدماتی و یا در نانواییها مشغول کار هستند در شهر کوچصفهان و کردها بخشی در روستای پشکه و در مناطق دیگر کوچصفهان پراکندهاند.
گروههای زبانی
زبان مردم کوچصفهان گیلکی و لهجهی بیهپسی است، اما در سالهای اخیر اغلب خانوادهها با فرزندان خود به زبان فارسی صحبت میکنند، گیلکی لهجهی کوچصفهانی آمیخته با واژگان عربی، فارسی است.
گروههای مذهبی
اکثریت مطلق ساکنان کوچصفهان مذهب شیعهی دوازده امامی دارند. اما در کنار آن انواع باورها و اعتقادات خرافی دربارهی ستارگان، ماه و آفتاب، برخی اجسام و پدیدهها وجود دارد. مردم کوچصفهان قبل از استقرار حکومت کیایی مذهب شافعی داشتند و سنی مذهب شدند، پس از تسلط خاندان کیایی مذهب زیدی را پذیرفتند و از دورهی صفویه به بعد به مذهب شیعهی دوازده امامی گرویدند.
گروههای شغلی
اقتصاد منطقهی کوچصفهان برکشاورزی استوار است، در کنار کشاورزی دامداری و پرورش طیور و نوغانداری نیز رایج است.
گروههای شغلی زیر در منطقه فعالیت دارند: کشاورز، نوغان دار، دامدار، علاف، بزاز، خراز، چان چوکش، بازارمج، چوبدار، قصاب، قهوهچی، سلمانی.
فرزندان در گذشته مشاغل پدران خود را انتخاب میکردند، اما در چند دهه اخیر به دلیل رشد جمعیت، تحصیلات ساکنان و … جوانان تحصیل کرده اغلب از منطقه مهاجرت میکنند و برای انتخاب شغل مناسب به شهر رشت یا شهر تهران و شهرهای بزرگ دیگر مهاجرت میکنند.
محلهها
بخش کوچصفهان
بخش کوچصفهان دارای یک شهر و سه دهستان میباشد، مرکز بخش شهر کوچصفهان است، دهستانهای تابعهی کوچصفهان عبارتند از:
۱ ـ دهستان بلسبنه b∂l∂sb∂n∂ به مرکزیت روستای بلسبنه.
۲ ـ دهستان کنارسر k∂nâr.s∂r به مرکزیت روستای کنارسر.
۳ ـ دهستان لولمان به مرکزیت پیربست لولمان pirb∂st. lul∂mân که در مجموع ۴۹ آبادی را شامل میگردد.
وجه تسمیهی کوچصفهان
سید ظهیرالدین مرعشی مؤلف کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» نوشته شده در سال ۸۸۲ هجری قمری دربارهی وجه تسمیهی کوچصفهان مینویسد: «… و این کوچصفهان ولایت معمور پرنعمت و شهری به نزاهت و طراوت معروف است و از آن سبب او را کوچه اصفاهان میگفتند که یعنی کوچک اصفاهان که به لفظ مردم «بیه پس» کوچک محمد یا کوچک علی نام باشد. ایشان را به اصطلاح کوچه علی و کوچه محمد و مثل هذا گویند و اکنون از کثرت استعمال کوچصفهان می نامند». (مرعشی، ۱۳۶۴: ۴۷)
زنده یاد جهانگیر سرتیپ پور درکتاب نامها و نام دارها دربارهی وجه تسمیهی کوچصفهان نوشته است: ظاهراً نام حقیقی کوچصفهان باید کوچسبان بوده باشد که حرف ب آن مبدل به ف شده آن چنان که پادوسبان که مأخذ از پازگسبان عهد ساسانی بوده، در زمانهای بعد «پادوسفان، نادوسفان» خوانده و ثبت شده است. خواجه اصیل الدین محمد زوزنی (۶۵۰ هـ.ق) گوید: «ولایت کوچسفان در شمال کوتم برکنار دریا افتاده است و حاکمش ساسان بن همام است… آن چه قابل توجه است این که جزء اول نام کوچسبان با کوچستان با نام قبیله «کوچ» به ضم اول و سکون ثانی و ثالث مشابه است که در برخی یادداشتها با نام «قفض» (به ضم اول و سکون ثانی و ثالث) ثبت شده است. این قوم و قوم بلوچ به عبارت دیگر قبایل «کوچ و بلوچ» در عهد عضد الدوله دیلمی (حوالی سالهای ۳۶۴ و ۳۶۸ هـ.ق) در جنوب شرقی ایران منشای حوادثی بودهاند و ناامنیهایی در مسیر کاروانیان به وجود می آوردند که شاهنشاه عضدالدوله فرمان قلع و قمع آنان را صادر کرد و تیرههایی از کوچ و بلوچ را از جنوب شرقی ایران کوچانید و به فارس و سایر مناطق ایران فرستاد و امر به اسکان داد». (سرتیپپور، ۱۳۷۰: ۴۱۰)
برخی از روایتها بر این عقیدهاند که کوچصفهان از کوچه + اسبان ترکیب یافته است، در آن هنگام در آن مکان اسبهایی کوچک خزری پرورش مییافته است. به همین علت به این نام مشهور شده است.