یاران میرزا – جهانگیر سرتیپپور
حسین داداشی
عموم مردم و جوانان ما نهضت جنگل را تنها با خود «میرزا کوچکخان جنگلی» میشناسند و شناخت و اطلاعات دیگری از یاران او و اثرگذاری تاریخی نهضت جنگل بر تاریخ گیلان و ایران ندارند. همه ما میدانیم جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچکخان، که بعد از نهضت مشروطهخواهی یکی از مردمیترین نهضتهای محلی ایران در قطع دست اجانب و بیگانه از کشور است، در نهایت نتوانست به آرمانهای سیاسی خود دست یابد، ولی جنگلیهای به جا مانده از این نهضت، منشأ جریانهای فرهنگی مهمی در گیلان و ایران شدند. با آنکه خود میرزا پس از سالها مبارزه بی امان و جنگ و گریزی دلاورانه علیه نظام مستبد پادشاهی، در تنهایی و غربت و برف و بوران کوههای تالش، اسیر و به طرز فجیعی به شهادت رسید، اما دامنه تأثیرات او و یارانش در تاریخ معاصر به همانجا ختم نشد. درواقع با شهادت میرزا کوچکخان در روز یازدهم آذر سال ۱۳۰۰ نهضت جنگل در ظاهر به نقطه پایان خود رسید، اما در باطن جوانههای سالها مبارزه خالصانه و مومنانه برای وطن به بار نشست و در رگ و ریشه ایران و ایرانی ریشه دواند.
هفت سال مبارزه نهضت جنگل در آن تلاطمهای سیاسی، باعث شد یاران میرزا سرنوشتهای گوناگونی پیدا کنند. بعضی دوستان همراه و صمیمی او بعداً با او به اختلاف خوردند و بعضی حتی به دامن رضاخان غلطیدند، اما میرزا همراه و یاوری ۱۷ ساله نیز داشت که با وجود دریافت حکم اعدام، تا آخر عمر بر سر آرمانهای خود ماند و لحظهای به سابقه جنگلی خود خیانت نکرد. ای کاش داستان این قهرمانان روایت میشد تا امروز و در سدههای بعد عدهای نگویند و ننویسند چرا مردم ایران در جریان اشغال توسط قوای خارجی مقاومت نکردند!
شادروان جهانگیر سرتیپپور یکی از یاران دیگر میرزا کوچکخان ، که میتوان او را از بزرگترین معماران فرهنگ گیلان نوین نام برد.
از سمت راست نفر دوم جهانگیر سرتیپ پور – بهرام جودت – حسین جودت – ابراهیم فخرایی
«جهانگیر سرتیپپور»، شهردار رشت در سالهای ۱۳۳۱-۱۳۳۳ و نماینده رشت در دورههای ۲۱ و ۲۲ مجلس شورای ملی و از محققان و نویسندگان برجسته گیلان بود. جدا از پژوهشهای تاریخی و با ارزش سرتیپپور، نطق مستدل و جنجالی او در مجلس و در مخالفت با جدایی بحرین از ایران یکی از صحنههای درخشان زندگی سرتیپپور بود که نهایت وطنپرستی، شجاعت و آزادمردی او را در تاریخ معاصر ایران برای ما به نمایش گذاشته است. همین سبقههای ادبیاتی و نیز مبارزاتی بود که ارادت و محبت مرحوم نیما یوشیج را به سمت او جلب کرده بود. نامه تسلیتآمیز نیما در خصوص فوت همسر سرتیپپور به تاریخ ۱۳/۱۲/۱۳۰۸ به خوبی نشان میدهد که معمار شعر نوی زبان فارسی چه نگاهی به مرحوم سرتیپپور داشته و به همین دلیل عجیب نیست اگر نیما شعر بلند «قلعه سقریم» را به او تقدیم کرده باشد.
جهانگیر سرتیپپور سیاستمدار، محقق، نویسنده، ترانهسرا و هنرمند گیلانی سراسر مبارزه و تلاش برای ایران بود. مردی که ۶ آذر ۱۲۸۲ در محله سبزه میدان رشت دیده به جهان گشود و در ۷ آذر ۱۳۷۱ دیده از جهان بربست و با حیات خود این شعر از سعدی را معنا و تفسیر کرد که گفت «اگر ممالک روی زمین به دست آری / بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست».
جهانگیر سرتیپپور از یاران و همراهان سردار جنگل در یک روزه مهلت زندگانی خود نه دغدغه ملک و زمین و حرص و عاز داشت و نه هیچوقت آرمانهای نهضت جنگل را فراموش کرد. خدمات سرتیپپور در طول دوران زندگانیاش آنچنان قطور و بی شمار است که باید درباره آن کتابها نوشت و سریالها ساخت.
پیوستن به نهضت جنگل در ۱۷ سالگی، گرفتن حکم اعدام از رضاخان و بعد رهایی از مرگ، ارائه خدمات فرهنگی و هنری به مردم، کشاورزی و کشت چای و خدمات اقتصادی به اقشار کم درآمد، جمعیت ایران آزاد و تمرکز بر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و آموزشی، ساخت بیمارستان ملی رشت یا پورسینای امروز، تشکیل «جمعیت خورشید» و گسترش کارهای فرهنگی، تأسیس «شرکت روزی» و رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم روستاهای رشت در جریان اشغال خارجی و قحطی گسترده، تشکیل «نهضت مقاومت منفی» و مبارزه با اشغالگران گیلان، ریاست «شواری بازار رشت» و حمایت از مصدق در جریان انتخابات، حمایت از جریان ملی شدن صنعت نفت، قرار گرفتن در کسوت شهرداری رشت و خدمات فراوان به مردم آن سامان، نمایندگی مردم رشت بعد از کودتای ۲۸ مرداد و استعفای زوری توسط رضاخان، نمایندگی دوباره در سال ۱۳۴۲ و ریاست فراکسیون مستقل و کمیسیون عرایض، مخالفت با لایحه احیای کاپیتولاسیون در مجلس و دهها و صدها خدمات ریز و درشت دیگر که در کارنامه جهانگیر سرتیپپور، یار صادق میرزا کوچک خان جنگلی ثبت و ضبط شده است.
سرتیپ پور از سالهای ۵۰ به بعد از کارهای سیاسی و اجتماعی کناره گرفت و بار دیگر به فعالیتهای فرهنگی روی آورد؛ ازجمله عضویت در هیأت امنای سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، عضویت در پنجمین کنگره بین المللی باستانشناسی و هنر ایران، رئیس هیأت مدیره سازمان فولکلوریک ایران و امثال آن. او در کنارهمه این فعالیتها به نگارش خاطرات ،تنظیم یادداشتهاوادامه پژوهش های خود دست زد و هیچوقت از شور میهن دوستی تهی نشد.
سرتیپپور همچنین با آداب و سنن وفرهنگ قومی خطه گیلان پیوندی عاشقانه و جدا نشدنی داشت و در احیای گذشته پر افتخار گیلان از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
آثار منتشر شده جهانگیر سرتیپپور در حفظ و حراست از تاریخ و ادبیات گیلان خود سرفصل دیگری از عشق و علاقه او به گیلان و گیلانیان هست ،«گیلاننامه»، «اوخان»، «نشانیهایی از گذشته دور گیلان و مازندران»، «ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی» و کتاب «نامها و نامدارهای گیلان» تعدادی از آثار او هستند.
شادروان جهانگیر سرتیپ پور یکی از همان یاران میرزا است که با کولهباری از عشق و جهاد برای وطن در هفتم آذر ماه ۱۳۷۱ به رحمت ایزدی پیوست و در کنار یار دیرین خود میرزا کوچکخان جنگلی به خاک سپرده شد تا نشان بدهد نهضت جنگل هیچوقت شکست نخورده و دامنههای تأثیر آن جمهوری کوچک، تا روزگار ما پیش آمده و هیچوقت از تأثیر آن کاسته نشده است.
امیدواریم در روزگاری که بعضیها حتی ملیت خود را فراموش میکنند، تاریخ پرافتخار ایران و قهرمانان آن را برای جوانان امروز روایت کنند و آنها را با معنای حقیقی عشق به وطن و آزادگی آشنا کند.