واژه ها
گاهی واژه ،
با من قهر می کند
گاهی من ،
از سوژه فرار می کنم
گاهی موریانه ،
معنا می جود
گاهی برگ زیتون ،
در دهان گرگ بال بال می زند
و صلح از چشمان تو اشک می ریزد
گاهی به انتظار معجزه ،
در کنا روز
روی نیمکت رویا لم می دهم
گاهی دیوانه می شوم
و ثانیه به ثانیه روز را له می کنم
که به شب برسم
تا بی قراری ام
در آشتی واژه ها با من
قرار گیرد
گاهی چرت و پرت می گوییم
گاهی ،
بخاطر همین چرت و پرت ها
جایزه هم می گیرم
گاهی تیغ ممیز ،
شعرم را مجروح می کند
گاهی با شعر مجروح
از انقلاب تا پیروزی
از زخم شکست می گویم
گاهی عفونت زخم ،
نایم را می گیرد
و چقدر خوب بود
همیشه ،
با تاکسی می شد به انقلاب رسید .