تورج اتابکی و معمای احسانالله خان دوستدار
عبدالله شهبازی
آقای تورج اتابکی محقق ایرانیتبار هلندی است که پس از انحلال اتحاد شوروی از دهه ۱۹۹۰ با امکاناتی قابلتوجه کار بر روی اسناد شوروی را اغاز کرد و بتدریج به متخصص این حوزه تبدیل شد.
اتابکی، از جمله در برنامهای که از بی. بی. سی. فارسی پخش شد، مکرر تکرار میکند که احسانالله دوستدار قربانی بیگناه تصفیههای استالینی بود. احسانالله خان دوستدار همان عامل معروف «کودتای سرخ» در نهضت جنگل، و از اینطریق شکست نهضت و قتل میرزا کوچک خان، است.
آقای اتابکی همه ایرانیان زندانی یا اعدامشده در دهه ۱۹۳۰ میلادی در اتحاد شوروی سابق را درهم و بدون تفکیک تحت عنوان «قربانیان تصفیههای استالینی» معرفی میکند. «قربانی تصفیههای استالینی» عنوانی است برای بیگناه جلوه دادن احسانالله خان دوستدار و افراد همبسته با او که در سال ۱۹۳۸/ ۱۳۱۷ به اتهام جاسوسی برای بریتانیا اعدام شدند. مانند این است که درباره فلان جاسوس بلندپایه بریتانیا در آلمان هیتلری بگوئیم و او را «قربانی هولوکاست» بخوانیم.
به این دلیل، در نوشتههای آقای اتابکی نه سندی از اسناد متعدد شوروی سابق درباره نفوذ سرویس اطلاعاتی بریتانیا در نهضت جنگل و نه نامی از سرلشکر سِر ویلفرید مالسون دیده میشود.
تنها عکس موجود از ژنرال مالسون، مسئول شبکههای مخفی بریتانیا در سرزمینهای تحت اشغال بلشویکها در اوائل استقرار حکومت شوروی، مستقر در مشهد
ژنرال مالسون افسر بلندپایه اطلاعاتی بریتانیا مستقر در مشهد بود که در سالهای ۱۹۱۸- ۱۹۱۹ عملیات جاسوسی- نفوذی گستردهای را در شوروی بویژه در عشقآباد هدایت میکرد که به «مأموریت مالسون» شهرت دارد. این عملیات شبکههای مخفی سرویس اطلاعاتی بریتانیا را در سرزمینهای آسیایی مجاور ایران در شوروی سابق پایه گذارد.
«مأموریت مالسون» تا به امروز از رازآمیزترین صفحات تاریخ معاصر است و پنهانکاری در این زمینه تا بدانجاست که بجز یک عکس از ۴۵ سالگی مالسون عکس دیگری از او موجود نیست. بعبارت دیگر، حتی اسناد شخصی مالسون امحاء یا پنهان شده. چرا؟
سالها پیش در رساله «جُستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران» (۱۳۸۲) درباره احسانالله خان توضیحاتی منتشر کردم و در همانجا، تصور میکنم برای اولین بار، نوشتم که احسانالله خان از خانواده سرشناس بهائی ساری بنام «دوستدار» است. احسانالله خان عموی آرامش دوستدار، نویسنده مقیم آلمان، است که در کتاب «دین و دولت در اندیشه سیاسی» نظرات او را نقد کردهام.
شبکه نفوذی اینتلیجنس سرویس بریتانیا در نهضت جنگل بطور عمده به فرقه بهائی تعلق داشت. حضور بهائیان در میان جنگلیهای وابسته به احسانالله خان و سردار محیی تا بدان حد بود که میتوان گفت سران فرقه بهائی بعنوان «پیمانکار» طرف قرارداد با دولت بریتانیا «پروژه» نفوذ و خرابکاری در نهضت جنگل را بطور کامل در اختیار خود گرفته بودند. کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ پیامد این تحولات بود.
احسانالله خان در زمان حضور در نهضت جنگل از سوی مأموران اطلاعاتی حزب بلشویک (نمایندگی ویژه جبهه قفقاز) بعنوان پرووکاتور و عامل سرویس اطلاعاتی بریتانیا شناخته شده بود. در همان رساله «جُستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران» (۱۳۸۲) بخشی از متن ترجمه شده گزارش مأمور اطلاعاتی حزب بلشویک درباره احسانالله خان دوستدار، مورخ ۳۱ ژانویه ۱۹۲۱، را منتشر کردم.
در گزارش فوق اینگونه آمده است:
«احسانالله خان… دارای شخصیت ضعیف، خودخواه، دارای نظرات اغراقآمیز و آدمی شهرتپرست است. او جزو فرقه بابی (یکی از فرقههای ایران) است و پدر زن او میرزا حسن خان یکی از مقامات مهم این فرقه است. از مشخصات ویژه او عدم ابتکار و نداشتن آگاهی سیاسی است. احسانالله معتاد و الکلی است بطوری که مصرف ودکای او در روز پنج بطری و مصرف تریاکش تا دو مثقال است و این مقدار زیادی است.
او در اثر نفوذ گروه سردار محیی سریعاً ترقی کرده است… او میخواست کوچک خان را به مرام باب جلب کند ولی کوچک خان اعتراض کرد که حالا وقت پرداختن به مذهب نیست، لازم است برای آزادی وطن از انگلیسیها و از ظلم شاه کار کرد. این امر سبب شد که این بابی، که بتدریج شبکه دسایس خود را تنیده بود، با دارودسته خود از اردوی کوچک خان خارج شود…
[سردار محیی] این شخص بیاراده و بیفکر [احسانالله خان] را مطمئن کرده بود که با برقراری کمونیسم در ایران بابیگری [بهائیگری] درایران موفق خواهد شد و آن را مذهب رسمی اعلام خواهند کرد. این موضوع برای هر فرد بابی [بهائی] اغوا کننده است. این وعده احسانالله خان را کاملاً اغوا کرد که بمنظور انتقام از تعقیب دیرینه بابیها [بهائیها] توسط مسلمانان شعارها و اعلامیههایی انتشار دهد… این بابی کهنه مغز باور کرده بود که کمونیسم اجازه خواهد داد بابیگری [بهائیگری] در ایران توسعه یابد و مذهب رسمی کشور شود. این بود عللی که احسانالله خان را از کوچک خان دور میکرد و موجب شد به دشمنان او بپیوندد.»
در گزارش دیگر مقام حزب بلشویک دیدار خود را با میرزا کوچک خان در ژانویه ۱۹۲۱ شرح داده است. میرزا کوچک خان به فرد فوق میگوید:
«چطور من میتوانم با اشخاصی که میبینم بعضی از آنها دستنشانده انگلیس و عامل سیاست آنها هستند کار کنم؟ سردار محیی و عمیدالسلطان، که این احسانالله خان و خالو قربان را وسیله اجرای سیاستهای خود و دستنشاندگان خود کردهاند، برادران میرزا کریم خان [رشتی] هستند که… از انگلیسیها پول میگیرند… سردار محیی و عمیدالسلطان بدون اطلاع برادر خود هیچ وقت گامی برنمیدارند و معلوم است که حالا هم او سیاستی را دیکته میکند که این دو نفر… آن را اعمال میکنند.»
نماینده حزب بلشویک از میرزا کریم خان رشتی بعنوان شریک و دوست نزدیک سید ضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه رعد، نام برده که از طریق بریتانیا تغذیه مالی میشوند و گروهی را در ایران اداره میکنند. در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم: جُستارهایی از تاریخ معاصر ایران» (چاپ اول، ۱۳۶۹، صص ۵۵- ۹۸) درباره میرزا کریم خان رشتی و نقش بزرگ او در تحولات آن عصر نوشتهام.
منبع : کانال عبدالله شهبازی