فیروزکوه، قلعه‌ای به بلندای خیال

نیما فرید مجتهدی

ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی

«تقدیم به پور‌احمد جکتاجی برای حس مشترک‌مان ‌نسبت به فیروز‌کوه»

اشاره:

نقش زمین‌شناسی و جغرافیای طبیعی در به وجود آمدن افسانه‌ها و باورداشت‌های مناطق کوهستان شرق گیلان و غرب مازندران از موارد مطالعاتی نویسندگان این یادداشت می‌باشد.  سازندهای زمین‌شناسی، عوامل جغرافیایی‌، فرایندهای فرسایشی و عدم اطلاع از ساز‌وکارهای این فرایندهای طبیعی در ایجاد اشکال سطح زمین، سبب شده، مردمی بومی در طی قرون متمادی برای وصف این اشکال در حد توان فکری‌ به ارائه داستان‌ها و افسانه‌ها بپردازند. در کوه فیروزکوه در جنوب‌شرقی دیلمان این مسئله حتی سبب شده برخی ازسیاحان و پژوهشگران درباره اینکه در این کوه قلعه‌ای وجود دارد، دچار اشتباه شوند.

موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه:

فیروزکوه با طول و عرض جغرافیایی 6 0 °50 و  47 ° 36  درجه، در جنوب ‌شرق گیلان در منطقه پیرکوه، از توابع بخش دیلمان قرار گرفته است.  ارتفاع این کوه 2290 متر می‌باشد.  روستاهای گورج، کلام‌رود، سیاه‌استخر و موسی‌کلایه در دامنه‌های شمالی، روستاهای یسن، جیر‌ و‌سمه‌جان و جؤر‌ وسمه‌جان‌ در دامنه‌های غربی- جنوب‌غربی و روستای جاران در جنوب و روستای زنش و پی‌نود در دامنه جنوب‌شرقی این کوه قرار گرفته‌اند.  شکل و روند کشیدگی این کوه به صورت هلالی با قوس جنوب سو می‌باشد(شکل.1).  یال شرقی آن از جنوب روستای گورج با جهت شمال شرقی-جنوب‌غربی تا محل راس قوس که قله اصلی بر آن قرار دارد امتداد یافته است، محل این قوس در شمال روستای زنش می‌باشد، از همین محل یال با جهت شمال‌غربی تا جنوب روستای موسی‌کلایه کشیده شده، که این یال بخش غربی هلال را تشکیل می‌دهد.

شکل(1)موقعیت فیروزکوه در جنوب شرقی دیلمان

بر روی قله فیروزکوه بقعه‌ای قرار دارد، که به بقعه امام‌زادگان کنعان، عمران و برهان معروف است.  این بقعه بنایی بسیار ساده است که با استفاده از چوب و مصالح محلی ساخته شده است، در فاصله کمی از بقعه 2 حلقه چاه قدیمی قرار دارد که بنا به گفته رابینو و دکتر ستوده بر روی هر دو آن‌ها دهانه سفالی به ارتفاع 70 سانتیمتر قرار داشت، اما در زمان بازدید نگارندگان،  بر روی یکی از این چاه‌ها به جای دهانه سفالی، منبع نفت فلزی 220 لیتری قرار داده‌ بودند و اثری از یکی از دهانه‌های سفالی زیبا نبود!  دهانه سفالی موجود، از لحاظ زیبایی جالب توجه می‌باشد(شکل.2).  علیرغم اینکه در کتاب دکتر ستوده عنوان شده  که این چاه‌ها آب گوارایی دارند، در زمان بازدید از این چاه‌ها، با آبی بسیار آلوده روبرو گشتیم، که شاید علت آن عدم رسیدگی به چاه و لایروبی نکردن آن ‌باشد.  درباره این چاه‌ها باورداشتی وجود دارد، «‌بر دهانه هر دو، دو استوانه سفالین است که در محل « چاه تندور» می‌نامند.  این دو چاه تندور را دختری «فیروزه» نام بر سر گذاشته و در حالی که با دو دست خود چیزی می‌بافته، از سیستان یک روزه بدینجا آورده است.  در دهکده‌های اطراف، هرگاه باران فراوانی ببارد چنانکه ده‌نشینان را به ستوه آورد، گویند در چاه‌های فیروزکوه استخوان حیوانی انداخته‌اند و چون برای آن دو چاه ارزش مذهبی قائلند، می‌گویند تا چاه‌ها از آلودگی پاک نشوند، باران بند نخواهد آمد.  گاهی می‌گویند که گیلک‌ها پولی به متولی می‌دهند تا او استخوان آلوده‌ای در چاه بیندازند و باران ببارد و برنجزارها پر آب شوند ولی کشتزارها ی گندم و جو در کوهستان آسیب ببینند.  در این موقع گروهی از ده نشینان اطراف گرد می‌آیند، به سر چاه‌ها می‌آیند غذائی تهیه می‌کنند و « پاکشان» می‌کنند و یک تن از دهکده مروسن[1] که پدر بر پدر این پیشه را دارد به ته چاه می‌رود و شمعی می‌افروزد و آب کشی مسین که ته چاه است بالا می‌آورد و اگر استخوانی در آن دیده شود بیرون می‌اندازد پس از آن طولی نمیکشد که باران بند می‌آید»(ستوده،1374،377).  علاوه بر چاه، چند اصله درخت مازی (بلوط) در  محوطه بقعه دیده می‌شود(شکل.3).

شکل(2) دهانه سفالی یکی از دو چاه فیروزکوه

 

شکل(3) بقعه امامزادگان کنعان،برهان و عمران به همراه درختان مازی

بررسی منابع:

برای بحث درباره اینکه آیا در فیروزکوه قلعه‌ای وجود داشته یا نه، منابع مختلف مربوط به گیلان‌شناسی و سفرنامه‌های موجود مطالعه شد، از میان این کتب، در سه منبع به فیروزکوه پرداخته شده است.  این سه منبع مربوط به سه برهه زمانی می‌باشند، با بررسی مطالب این منابع و نظرات مولفان‌شان، فرضیات‌شان آزمون شد. این سه منبع را می‌توان از معدود منابعی دانست که درباره فیروزکوه بحث نموده‌اند. برای رسیدن به پاسخ مناسب و سنجش صحت فرضیه‌ها، منابع و مدارک موجود بررسی و منطقه مورد مطالعه چند بار مورد بازدید قرار گرفت. 

اولین منبعی که به لحاظ قدمت زمانی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، کتاب ولایت دارالمرز ایران، گیلان، است.  رابینو در ولایت دارالمرز ایران، گیلان، در صفحه 435 در توضیحات دهکده‌ها و نقاط مسکونی لنگرود در توضیح روستای لوعلی (‌‌‌لُوالی‌) می‌نویسد: «‌در پائین لوعلی، فیروزکوه قرار دارد، در قله فیروزکوه امام‌زاده‌ای کوچکی با سنگ که روی آن با سفال پوشیده شده وجود دارد[2]، این امام‌زاده دارای قبر است که روی آن صندوقی چوبی قرار داده‌اند.  بعضی از سنگ‌های این بنا نشان می‌دهد که باید از یکی از قلعه‌های اسماعیلیه به دست آمده باشد».  همانطور که ملاحظه شد، رابینو با دیدن تخت سنگ‌های موجود در اطراف بنای روی قله فیروزکوه، این تخته سنگ‌ها را به قلعه‌ای از اسماعیلیان انتساب داد. 

دکتر ستوده در بخش بیستم کتاب خود[3] در مطالب مربوط به بناها و آثار تاریخی ناحیه سمام و شاهجان در صفحه 373، ضمن تشریح بقعه امام زادگان کنعان، عمران و برهان بر قله فیروزکوه، بخشی از نظرات رابینو و دیده‌های خود درباره این کوه را بیان نموده است‌.  وی در ابتدا به شرح سنگ‌های موجود در اطراف بقعه می‌پردازد «‌سنگ‌های سیاه فراوانی به طول 60 تا 70 سانتیمتر و قطر 25 و 30 سانتیمتر اطراف این بقعه ریخته شده است که به نظر تراشیده می‌آیند».  دلیل اینکه دکتر ستوده درباره این سنگ‌ها عبارت به نظر تراشیده را بکار برده، در پاورقی همان صفحه (373) توسط وی توضیح داده شده است: « ‌نظیر این سنگ‌ها، در پشت امام[4] در کوهی به نام لُرده‌سُن نیز دیده می‌شود، احتمال می‌رود این رگه طبیعی بدانجا کشیده شده باشد.  این سنگ‌ها به نظر اینجانب طبیعی است.  چون کوچکترین ذره‌ای از ساروج و گچ که ملاط بنا باشد در این کوه دیده نمی‌شود. گذشته از این مقطع سنگ‌ها به شکل مثلث است که به کار ساختمان نمی‌آید».  وی در ادامه در پارگراف دوم متن به نظرات رابینو در این مورد اشاره می‌نماید « رابینو می‌نویسد که این سنگ‌ها به بنائی مقدم بر بنای امام‌زاده است و ‌بی‌شک سنگ‌های یکی از قلاع اسماعیلیان بوده است».

دکتر ستوده با تردید درباره این نظر می‌افزاید: « نگارنده که تقریبا تمام قلاع اسماعیلیان را در رشته کوه البرز دیده است تا‌کنون در هیچ یک از قلاع سنگ‌هائی نظیر این‌ها را ندیده است.  اگر بتوان قبول کرد که این    سنگ‌ها تراشیده و روزگاری برای بنائی به کار رفته بوده است، می‌توان گفت که سنگ‌ها مربوط به بنائی مقدم بر دوران اسماعیلیان است».  

جدیدترین منبعی که به قلعه فیروزکوه اشاره کرده، کتاب قلعه‌های گیلان است.  جهانی، کارشناس باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی در این کتاب با اشاره، تکرار و تائید فرضیه رابینو، فیروزکوه را جزء قلعه‌های گیلان می‌داند.  وی در توضیحات درباره قلعه فیروزکوه در صفحه 65 کتاب می‌نویسد «دسترسی به قلعه‌ی این قله از جاده سیاهکل … جاران میسر است.  به دلیل شیب‌های تند، راه رسیدن به قلعه بسیار خطرناک است.  بر نوک این کوه هزاران قطعه سنگ سیاه رنگِ تراشیده به ابعاد مختلف 35×110 و  40×110  سانتی متر پراکنده است که نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.  وی در ادامه به نقل قول از دکتر ستوده درباره فیروزکوه می‌پردازد، هرچند وی در نقل قول از دکتر ستوده، با اندکی تغییر و حذف ابتدای جمله ایشان، مفهوم تردید را از این پاراگراف ستانده است (به نقل قول دکتر ستوده در بالا و متن کتاب مراجعه شود).  بنابراین این نویسنده نیز با دیدن هزاران قطعه سنگ که از نظر وی تراشیده می‌باشند و  روایت رابینو درباره فیروزکوه، در جمله پایانی توضیحات مربوط به  قلعه فیروزکوه، این جمله را ارائه می‌دهد «قلعه فیروزکوه شباهت زیادی به قلعه‌های دوره‌ی اسماعیلیه دارد».  توضیحات جهانی درباره قلعه فیروزکوه این مسئله را آشکار می‌کند که شاخص وی برای شناسائی فیروزکوه به عنوان قلعه، وجود هزاران قطعه سنگ تراشیده بوده.  

افسانه کاخ فیروزکوه:

در منطقه مورد مطالعه افسانه‌ای درباره فیروز‌کوه وجود دارد که شاید منشأ آن ‌را به توان سنگ‌های به نظر تراشیده مورد بحث دانست.  به دلیل اینکه متن گردآوری شده افسانه توسط نگارندگان با متن انتشار یافته در  کتاب دکتر ستوده یکسان است، در اینجا عین مطلب نقل شده در کتاب دکتر ستوده ارائه  می‌گردد[5].             «‌در زمان‌های گذشته، پادشاهی توانا بود که سخت فریفته دختری شد.  دختر از او خواست، در بلندترین جاها با بهترین سنگ‌‌ها کاخی برای او بسازد.  پادشاه برای انجام خواست دختر، کوه فیروزکوه را برگزید و گروهی از مردم را به بیگاری کشید.  هنوز بنیاد و شالوده کاخ پایان نیافته بود که پادشاه شبی در خواب دید که کاخ تمام شده و آراسته است و او بر تخت کامرانی در آن نشسته است.  اما جغدی بزرگ بر کنگره کاخ دیده می‌شود.  شاه از او می پرسد « ای نشانه شومی و ویرانی، تو در این جای فرخنده و آباد چه می‌کنی؟»  جغد پاسخ ‌می‌دهد که من نشانه حکمت خداوندی هستم و زادگاهم اینجاست و چیزهایی در اینجا دیده‌ام که هیچ گوشی نشنیده و هیچ چشمی ندیده است.  شاه می‌پرسد: چه دیده‌ای؟ یکی از آن‌ها را بگو. جغد می‌گوید: در نیمه شب تابستان بالای همین درخت کهن مازو[6] نشسته بودم. هنوز پاسی از شب نگذشته بود که هوا بهم خورد و برف باریدن را آغاز کرد.

سراسر جهان را برف فراگرفت. من به بالاترین شاخه درخت مازو پریدم. برف تا آنجا نیز رسید. ناگهان باد گرمی وزیدن گرفت و سراسر برف‌ها آب شد. بامداد گفتی هرگز برفی نباریده است. آیا نیروی تو بیشتر است یا نیرویی که به انجام چنین کاری تواناست؟

شاه پس از لختی اندیشیدن پرسید: چرا ویرانه نشینی؟ جغد جواب می‌دهد چون دیدم شمار تاریکی و مرگ و زن بیشتر است.  زیرا نیمی از شبانه روز تاریک است و روزهای زیادی هم ابر و باد و مه و طوفان است و کسانی‌اند که روز روشن را بر دیگران شب تار می‌سازند.  پس سپاه تاریکی فزونی دارد.  اما چرا شمار مردگان بیشتر است.  چون همه زندگان می‌میرند و کسانی هستند که فقط نام زنده بر آنان می‌توان نهاد و از زبونی و خواری در شمار مردگان‌اند.  پس مردگان از زندگان افزون‌ترند.  اما زنان که خود دارای صفات جنس خود هستند و مردانی که زبون‌اند زنان‌اند نیز همچون زن هستند. پس زنان و زن صفتان از مردان مرد بیشترند، شاه از این سخنان سخت برهم برآمد. از خواب دیرین بیدار شد و دستور داد که بیدرنگ آنچه از کاخ ساخته‌اند ویران کنند، از آن زمان تا امروز کاخ فیروزکوه همچنان ویران مانده است». با توجه به متن افسانه همانطور که مشاهده می‌شود،  در این افسانه نیز صحبت از کاخی می‌شود که به پایان نرسیده، تخریب شده، به عبارت ساده‌تر اصولا در خود افسانه نیز کاخی ساخته نشده!  اما همانطور که در بررسی 3 منبع نیز مشاهده می‌شود، وجود هزاران تخته سنگ سیاه  آن هم به شکل تراشیده و حالت به هم ریخته و عدم وجود هیچ گونه بنای پابرجا و استوار، احتملا توجه مردم بومی را نیز به خود جلب نموده است که اینچنین افسانه‌ای را برای توجیه این منظره نقل نموده‌اند، که امروزه به صورت این باورداشت سینه به سینه به ما رسیده است. حال سوال این است که این هزاران سنگ سیاه رنگ تراشیده، که از یک سو در ذهن مردم بومی وجود یک کاخ ویران، در ذهن رابینو و جهانی قلعه اسماعیلیه را تداعی نموده است، چیست !؟

زمین‌شناسی و جغرافیای طبیعی فیروزکوه:

فیروز‌کوه از لحاظ ساختمان زمین‌شناسی یک ناودیس معلق[7] خوابیده می‌باشد(شکل.4 و‌5).  همانطور که در تصویر‌4 و‌5 مشاهده می‌‌شود این ناودیس احتمالا علاوه بر نقش فرسایش، به دلیل عملکرد گسل شوئیل که در شمال و گسل زرین‌رجه که در جنوب آن قرار دارد، نسبت به زمین‌های اطراف در ارتفاع بالاتری واقع شده است(شکل4 و 5).  به دلیل اینکه کف ناودیس حالتی هموار و فرورفته دارد، در بلندای این کوه روی یال آن،  شاهد شکل‌گیری دشتی به نسبه هموار هستیم(شکل. 3و4). 

شکل(4) ناودیس معلق فیروزکوه جهت دید از کوه ملا خورشه شاه در شوئیل

توده کوهستانی فیروزکوه از مجموعه‌ای متفاوت از سازندهای زمین‌شناسی تشکیل شده است، که به ترتیب سن زمین‌شناسی عبارتند از، ماسه‌سنگ نازک تا ضخیم لایه و گاهی توده‌ای با شیل‌های خاکستری تیره رنگ که روی نقشه زمین‌شناسی با علامت (Tr3j2s.sh) مشخص شده است  و مربوط به دوره تریاس‌بالا-ژوراسیک‌میانی است، وسعت بزرگی از بخش‌های پائین‌دست دره جنوبی فیروزکوه از این واحد تشکیل شده است، روستاهای وسمه‌جان، یسن و لوالی روی این واحد قرار دارند(شکل.5).  دومین واحد، ردیفی از سنگ‌های کربناته است که در ناودیس کل‌مازی توالی این واحد (Jk1) شامل یک بخش دولومیتی خاکستری روشن رنگ با رنگ هوازده قهوه‌ای و لایه‌بندی ضخیم تا توده‌ای در زیر است، این واحد مربوط  به دوره ژوراسیک میانی-کرتاسه زیرین می‌باشد.

شکل(5)نقشه زمین شناسی فیروزکوه

 

شکل(6) دیواره جنوبی کوه فیروزکوه-کلمازی به ترتیب لایه‌بندی سازندهای زمین‌شناسی توجه شود.

از پائین، سازند Tr3j2s.sh، (Jk1)، Ks، K2tv،

واحد زمین‌شناسی دیگر شامل سنگ آهک‌های خاکستری تا خاکستری روشن با لایه‌بندی متوسط تا ضخیم و گاهی توده‌ای است که سیمای برجسته و خشن دارد و مربوط به کرتاسه زیرین است.  در ناودیس کل‌مازی شامل یک بخش آواری قرمز و گاهی سبز رنگ است که از ماسه‌سنگ، کنگلومرای دانه‌ریز و شیل با میان لایه‌هایی از سنگ‌آهک تشکیل شده است، مربوط به کرتاسه زیرین است.  سازند دیگر واحد آتشفشانی(K2tv) می‌باشد.  مجموعه‌ای از سنگ‌های توفی، توفیت، توف برش و آگلومرا و گاه آتشفشانی به رنگ خاکستری تا سبز تیره است.  بخش‌های توفی دارای ترکیب متوسط و بخش‌های آتشفشانی دارای ترکیب بازیک (بازالت، آندزیت-بازالت) هستند.  این واحد ستبرای متغییر از حدود 60 متر (در رخنمون‌های جنوبی) تا حدود 370 تا 400 متر (در رخنمون‌های شمالی) دارد و به دلیل سیمای فرسوده و ملایم و رنگ سبز تیره، به خوبی قابل تشخیص است.  این واحد مربوط به کرتاسه بالایی است.  واحد کربناته (k12) شامل ردیفی از سنگ آهک و سنگ آهک رسی نازک تا متوسط و گاهی ضخیم لایه با لایه‌بندی منظم و رنگ کرم و گاهی خاکستری است.

همانطور که مشاهد می‌شود، بخش‌های آتشفشانی ِ واحد (K2tv) دارای ترکیب بازیک شامل (بازالت، آندزیت-بازالت) است.  عموماً ماگما را بر اساس مقدار سیلیس (2‌SIO‌) موجود در آن‌ها در 3 گروه اصلی قرار می‌دهند، که به ماگمای گرانیتی یا اسیدی (حاوی بیش از 70 درصد سیلیس) ماگمای آندزیتی یا حد واسط (حدود 60 درصد سیلیس‌) و ماگمای بازالتی یا بازی (حاوی حدود 50 درصد یا کمتر سیلیس) معروف‌اند(صداقت،56،1380).  به دلیل نظم و ترتیب‌ و ویژگی‌ سنگ‌های بلورین، اشکال ساختمانی آن‌‌ها از نظم هندسی خاصی برخوردار می‌باشند(محمودی،92،1374).  بازالت سنگ آتشفشانی تیره رنگ و دانه ریز است که عمدتا از پیروکسن و فلدسپات کلسیم و مقدار کمی اولوین و آمفیبول ترکیب یافته است.  بازالت فراوان‌ترین سنگ آذرین خروجی است(‌اخروی،50،1380 و شایان،34،1378).  گدازه‌هایی که از دهانه‌ها یا ترک‌های آتش‌فشانی خارج می‌شوند، اشکال اولیه و اصلی ساختمانی را به وجود می‌آورند.  ویژگی این روانه‌ها در ارتباط با مسائل مختلفی است که مهمترین آن‌ها شامل طبیعت ماگما، میزان دما، میزان گاز موجود تحت فشار و سرانجام شرایط توپوگرافی زمین می‌باشد که گدازه بر سطح آن گسترده می‌شود(محمودی،98،1374).  هنگام سرد شدن گدازه‌های بازالتی، ترک‌های برگشتی یا انقباضی در آن‌ها ایجاد می‌شوند که غالباً بر سطح سرد شدگی عمود می‌باشند و ساختمان‌های خاص منشوری را تشکیل می‌دهند.  این سیستم درزه زمانی که سرد شدن گدازه به کندی صورت گیرد توسعه می‌یابند.  این ساختمان‌ها در برش عمودی به صورت ستون‌های بزرگ و منظم منشوری(شکل.7،8و9) و در برش افقی به صورت سنگفرش‌های چند ضلعی ظاهر می‌شوند(شکل.8و9)(محمودی،99،1374و صداقت،165،1381).  از مشهورترین این اشکال برج شیطان در شمال ایالت آریزونا است(شکل.7)

شکل(7)برج شیطان در وایومینگ،جان ویلبنکز،نشنال جئوگرافیک

 

شکل(8)نمونه‌‌هایی از ستون‌های و منشورهای بازالتی

 

شکل(9) سفره بازالت در شمال ایرلند عکس جیم ریچاردسون، نشنال جئوگرافیک

بحث و نتیجه‌گیری:

به دلیل وجود سازندهای آتشفشانی از نوع بازالت به ویژه در اطراف بقعه فیروز‌کوه و شرایط سردشدگی این ماگما‌ها، شاهد شکل‌گیری ساختمان‌های منشوری و ‌چند‌‌ضلعی در سنگ‌های بازالتی فیروزکوه می‌باشیم، که باعث شکل‌گیری ستون‌های سنگی با حالتی شبیه به برش و صیقل یافته است(شکل.10).  این تخته سنگ‌های چند ضلعی در فیروزکوه به دلیل فعالیت‌های لرزه‌ای گسل‌های منطقه همچون شوئیل و زرین رجه، در زمان‌های گذشته و پس از رخداد زلزله‌های تاریخی، تخریب شده و به حالتی به هم ریخته در جهت شیب دره بر روی هم انباشته و حالت ویرانگی را تداعی نمایند(شکل.11و12)  در تمامی اظهارنظرهای مربوط به فیروزکوه، تمامی بازدیدکنندگان، وجود تخته‌سنگ‌های تراشیدهِ به هم ریخته را دلیل بر وجود قلعه‌ای در این کوه می‌دانند.

شکل(10) ستون‌های منشوری بازالتی در فیروزکوه که در اثر یخبندان و ذوب یخ قطعه فرسایش یافته است.

اما با توجه به شواهد زمین‌شناسی و بازدیدهای میدانی، تخته‌سنگ‌های که موجب ارائه این نظریه در مورد وجود قلعه شده‌اند، منشاء طبیعی داشته و از نوع ستون‌ها و منشورهای بازالتی می‌باشند.  به همین دلیل نظریه افرادی چون رابینو و جهانی در مورد وجود قلعه -به دلیل سنگ‌های تراشیده- با توجه به این مستندات رد می‌شود.  هرچند با نگرش زمین‌شناسی و جغرافیایی نظریه وجود قلعه رد می‌شود، اما ایراداتی دیگر نیز بر نظریه وجود قلعه می‌توان وارد دانست که در ذیل به آن می‌پردازیم.

فرض را بر این می‌نهیم که در گذشته چنین قلعه‌ای وجود داشت، با توجه به عظمت حجم و فراوانی سنگ‌های موجود در منطقه، بدون شک در گذشته با قلعه‌ای بسیار بزرگ و عظیم روبرو می‌شدیم، که حداقل باید بخش بسیار کوچکی از آن استوار می‌ماند (در حد پایه‌های دیوار و پلان کلی قلعه) به طوری که به طور مثال چنین منظره‌ای در قلاکوتی گورج که در فاصله تقریبی 6  کیلومتری شمال شرقی فیروزکوه قرار گرفته است، مشاهده می‌شود.

شکل(11) ستون‌های بازالتی و حالت درهم ریخته‌اشان در فیروزکوه

دومین نکته‌ای که بر فرض وجود قلعه در منطقه ایراد وارد می‌نماید،  نوع طرح و برش این سنگ‌ها می‌باشد، همانطور که در تصاویر نیز مشاهده می‌شود، هزاران قطعه سنگ منشوری ‌ و چند ضلعی به حالت و اندازه تقریباً همسان در منطقه یافت می‌شود، اگر قرار بود این تخته سنگ‌ها برای ساخت بنائی به کار رفته باشد، عجیب می‌نماید که تمامی بخش‌های بنا با قطعات یک شکل و یک اندازه ساخته شده باشد، بنابراین با توجه به شکل و اندازه به نسبه مشابه بیشتر قطعه سنگ‌ها احتمال استفاده آن در بنا بسیار پائین می‌باشد.  چنین ایرادی توسط دکتر ستوده نیز به نوعی دیگر وارد شده است(به بررسی منابع رجوع شود).

سومین ایرادی که می‌توان بر نظریه وجود قلعه در فیروزکوه بر مبنای شواهد موجود گرفت، عدم وجود و بکار گرفته شدن ساروج در ساخت بنا می‌باشد، با توجه به اینکه برای ساخت بناهای چون قلعه‌های نظامی همانند  قلعه‌های قلعه‌رودخان، تول‌لات، بند‌بن قاسم آباد و قلاکوتی گورج و صدها بنای تاریخی استان گیلان، نیاز به ماده‌ای سیمانی برای ساخت بنا هست، عدم وجود ساروج به کار رفته در این بنا، استفاده از این سنگ‌ها را برای بنایی چون قلعه که بدون شک وجهه مشخصه آن استحکام در برابر حملات دشمن می‌باشد، سوال برانگیز می‌نماید! 

لازم است یادآوری شود نگارندگان این نقد در بیشتر قلعه‌های منطقه دیلمان و پیرکوه که اندک آثاری از پی یا دیواره بنا باقی مانده‌، همیشه ساروج در لابلای تخته سنگ‌ها یا آجرهای آن را مشاهده کرده‌اند.  این ایراد نیز توسط دکتر ستوده بر نظر رابینو گرفته شده است(هرچند نگارندگان در فلات ایران ساخت قلعه‌ای بدون استفاده از ساروج را در شهر مسجد سلیمان در “صفه سر مسجد” مشاهده نموده‌اند، ولی حداقل تاکنون در گیلان به این قضیه برخورد ننموده‌اند.

شکل(12) نمائی از تخته‌سنگ‌های بازالتی به هم ریخته در کنار بقعه فیروزکوه

شکل(13) نمائی از تخته‌سنگ‌های بازالتی به هم ریخته در کنار بقعه فیروزکوه   

به هر صورت با توجه به شواهد زمین‌شناسی و جغرافیایی در منطقه مورد مطالعه‌، نظریه‌ی برخی از جهانگردان و پژوهشگران در رابطه با قلعه فیروزکوه که مبتنی بر وجود سنگ‌های تراشیده در منطقه بوده،  رد می‌گردد، در این میان دقت نظر دکتر ستوده در تردید در قلعه بودن این مکان نیز طبق این پژوهش تائید می‌گردد.  هرچند نگارندگان تردیدهای دیگری بر امکان وجود قلعه ارائه نموده‌اند، اما ذکر 2 نکته را در اینجا لازم می‌دانند، در استان گیلان و به خصوص مناطق کوهستانی مکان‌هایی وجود دارند که به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و عدم دسترسی به این مکان‌ها مردم بومی از آن به عنوان قلعه استفاده می‌کردند و به آن‌ها نیز قلعه می‌گفتند، نکته دوم اینکه برای ارائه نظریه وجود قلعه در فیروزکوه نیاز به بررسی‌های باستان‌شناسی دقیق می‌باشد.

تشکر:

با تشکر فراوان از خانواده قاسمی به دلیل  در اختیار گذاشتن محل اقامت برای بررسی‌های گیلان‌شناسی در منطقه پیرکوه و شاهجان که اگر این امکانات نبود مسافرت‌های ما در منطقه با مشکل مواجه می‌شد و با سپاس از دکتر سرور و دکتر مدرس‌نیا برای ارائه راهنمائی در نگارش این یادداشت.

منابع:

1- اخروی،رسول(1380)؛مبانی زمین‌شناسی؛انتشارات مدرسه؛تهران.

2-‌جهانی،‌ولی؛ قلعه‌‌های گیلان؛(1385)؛دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان؛فرهنگ ایلیا،رشت.

رابینو،‌ه.‌ل؛(1374)؛‌ولایات دارالمرز ایران گیلان؛‌انتشارات طاعتی؛‌رشت.

3- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، نقشه‌های 1:50000 مناطق ملکوت 6063 IV ، دیلمان 5963  I.

4- سازمان زمین شناسی کشور، نقشه زمین شناسی 1:100000 منطقه جواهرده.

5- ستوده ، منوچهر‌(1374)‌؛‌از آستارا تا اِستارباد؛ جلد دوم‌، آثار و بنا‌های تاریخی گیلان شرقی؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‌، تهران‌.

6-صداقت،محمود؛(1381)؛زمین‌شناسی برای جغرافیا؛دانشگاه پیام‌نور؛تهران.

7-محمودی،فرج‌الله(1379)؛ژئومورفولوژی ساختمانی؛دانشگاه پیام‌نور؛تهران.

8-معتمد،احمد؛(1379)؛زمین‌شناسی عمومی؛انتشارات دانشگاه تهران؛تهران.

[1] . اکبرآباد فعلی در دهستان شوئیل

[2] . در زمان بازدید از محل سقف آن به وسیله حلب پوشیده شده بود.

[3].از آستارا تا استارباد

[4].امام روستای درمنطقه سمام املش می‌باشد.

[5] .دلیل این امر احتمال بکر بودن افسانه در چند دهه پیش بود.  نگارندگان در پژوهش‌های میدانی خود در دیلمان شاهد این مسئله بوده‌اند که برخی از افراد مسن به دلیل گسترش علم و آگاهی از بازگونمودن افسانه ابا دارند و سعی می‌کنند برخی از قسمتهای آنرا که جنبه تخیلی‌اش بیشتر بوده، حذف نمایند.

[6] . از درخت کهن مازوی مورد اشاره توسط دکتر ستوده و منقول در افسانه کاخ فیروزکوه متاسفانه خبری نیست!

[7] . ناودیس در حالت معمول بر اشکال ناو‌ زمین منطبق هستند.  اما ناودیس معلق ناهمواری معکوسی است که در محل لولای ناودیس و منطبق بر سنگ مقاوم، که به دنبال عمیق‌شدن محل میان تاق‌ها در تاقدیس‌های مجاور آن به وجود می‌آید.  به دلیل برافراشتگی حاشیه ناودیس در طبقه سخت اغلب شکل آن شبیه کف قایق است.  هر اندازه ضخامت طبقه سست بیشتر باشد و گسترش میان تاق‌ها، تاقدیس‌های مجاور آنرا زیادتر از بین ببرند، برجستگی ناوهای معلق نمایانتر می‌شود. این اشکال معکوس در قسمت فوقانی به پرتگاه‌های ختم می‌شوند، که به این پرتگاه‌ها‌ی خارجی تیغه می‌گویند.

یک پاسخ ارائه کنید