بازنشسته
عرض ادب، بازنشسته هستم
کوزه گر کوزه شکسته هستم
کارگر و رئیس کل نداره
سینه زنِ میون دسته هستم
نگا نکن سواره یا پیاده م
نظامی بدون رسته هستم
غبطه نخور به من که بعد عمری
یه کشتی به گل نشسته هستم
من که جوونم! نگو پیرمردم
نهایتش یه خورده خسته هستم
خنده اگه نباشه وض خرابه
فک نکنی یه وخ خجسته هستم
همون درِ باز خونه قدیمام
از بد این زمونه بسته هستم
خونه دلم از این حقوق ناچیز
ذله شدم، چقد رژیم و پرهیز؟
اگه که دستم برسه به بیمه
شک نکنین سرش شده دو نیمه
ممکنه مثل آسمون بباری
اگه خودت رو جای من بزاری
خوبه که دون و آب ما عوض شه؟
شماره ی حساب ما عوض شه؟
بدون مایه بخدا فتیره
میشه یکی فشارمو بگیره؟
دخلم اگه برکه…، دلم یه دریاست
سمت نگاه من به آسمون هاست
الغرض اینه ماجرای بنده
یه ماجرا به اسم گریه-خنده
عرض ادب، بازنشسته هستم
کوزه گر کوزه شکسته هستم