طلوع چشم تو!
طلوع چشم تو آغاز راه این غزل است
به من بتاب که خورشید نسخه ی بدل است
حریم پاک تو یک گوشه از بهشت است و
برای داشتنش بین عاشقان جدل است
به پیشگاه تو باید که سر فرو دارند
تمام عالم و آدم، هر آن کسی که یل است
توئی و قلب هزاران هزار زائر تو
تو ضامنی و وفایت برای شان مثل است
اگرچه جاه ندارم خوشم که قسمت من
-غلام حلقه به گوش تو بودن- از ازل است
تمام خواسته ام یک نگاه کوچک توست
از آن دو چشم که گویی دو کاسه ی عسل است