فرهنگ و گویش گیلکی شرق گیلان (شهرستان املش)
میراث گرانبهای نیاکان ما قبل از آنکه منابع پرارزش فرهنگی ما باشد، تلاش جانانه و اندیشه زیبای سخنوران و ابداعکنندگان آن میباشد. چه زیباست جنگل را (دامان)، مارمولک را چوچار،
دختر را لاکو، رنگینکمان را یالمنگ، گربه را پیچه، کوزه را گوله و …. مینامیدند. چون همۀ واژههای زیبای گیلکی از میان قلب پاک و اندیشه خدایی آنها نشأت گرفته بود؛ گویی با آب زلال کوهساران پالایش شده و بر زبان مردان و زنان پاکدامن گیلک جاری شده و هنوز هم به شیرینی شهد زنبوران جنگلنشین در کام، شیرین و شیرین است و هنوز هم زبان گویای ما وامدار شیرینزبانان نیاکان ما است.
مهاجرتهای اجباری که نشأت گرفته از نیازهای جامعه ما است، در کلام ما نفوذ پیدا کرده و همچنان به پیش میتازد و در این میان فرزندان ما که برای فراگیری علوم در جایجای کشور عزیز گام برمیدارند، ناچار به استفاده از گویش فارسی میباشند که سبب گمشدن شیرینزبانیهای نیاکان ما در کلام جدید و نسل جدید میشود. به همین دلیل در این کتاب نویسنده فرهنگ گویش گیلکی، ضربالمثل و شعرهای زیبای گیلکی را جمعآوری کرده است.
در بخش اول فرهنگ و گویش گیلکی شرق گیلان به ترتیب حروف الفبایی آورده شده است. سپس در بخش دوم ضربالمثلهای گیلکی (697 مورد) با ترجمۀ فارسی بیان شده و در بخش آخر اشعاری به زبان گیلکی شرق گیلان همراه با معادل فارسی آنها آورده شده است. پایانبخش کتاب نیز ذکر برخی رسوم و آداب (23 مورد) این سرزمین است که امروزه فقط نامی از آنها مانده و به فراموشی سپرده شده است.
یکی از آدابی که نویسنده در این کتاب به عنوان رسوم فراموششده از آن سخن میگوید، “غولامونَه” است. در توضیح این واژه میخوانیم: «در قدیم پدر و مادری که فاقد پسر بودند، اگر خدا به ایشان پسری عنایت میکرد، در گوشش (غولامونه) وارد کنند (یعنی گوش پسر را سوراخ کرده و گوشواره در لاله گوشش کنند) و این کار را پس از یکی دو سال از تولدش اجرا میکردند. نحوۀ سوراخ کردن اینطور بود که ابتدا دو طرف گوشش را با خاکستر زیاد مالش میدادند، سپس با سوزن خیاطی بزرگ گوشش را سوراخ میکردند؛ این عمل غولامونه بود». (ص 282)
فهرست مطالب کتاب:
گویش واژهها
ضربالمثل
شعر گیلکی
آداب و رسوم فراموش شده
پدیدآور: محمد حسین نیا کجیدی
ناشر: بلور