تو هم چیزی بگو
کتاب حاضر، مجموعهای از داستانهای فارس…
کتاب حاضر، مجموعهای از داستانهای فارس…
شب، دورنمای یک خانه سفالی نوساز. خانه ا…
شاید اشتباه من همین بود… تویی که …
شاه در پناه تختطاووس ایستاده، خیره به …
بعدازظهر یکی از روزهای اوایل پاییز است.…
دلم میخواست سرمو میذاشتم روی شونهت و…
جلیل: خانمها، آقایون! من یکی از آدمای …
صبح تابستان گذشته پستچی ما بستهای برای…
من فقط واسه آدمای کله گنده میدوختم؛ او…
-دمدمههای غروب بود و ما حرفهای قشنگی …