آخر دل است این
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این آهن …
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این آهن …
بازم به سر زد امشب ای گل هوای رویت پایی…
گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی چ…
صبا به لرزش تن سیم تار را مانی به بوی ن…
چون باد می روی و به خکم فکنده ای آری بر…
هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده هوا گرفت…
چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت نام…
رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم آشنا…
گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی وقت…
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم آشوب …